مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Contentsشناسنامه11111321910.22092/ijfpr.2017.113219FAJournal Article20170917https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_113219_93370e08384367c452ff2b782228842c.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Effect of location and diameter of different tree species on bole decay due to logging wounds in Nav-e Asalem forests, Iranتأثیر موقعیت مکانی و قطر گونههای مختلف درختی بر پوسیدگی تنه ناشی از زخمهای بهرهبرداری در جنگلهای ناو اسالم36537511287110.22092/ijfpr.2017.112871FAمهرداد نیکویاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان. صومعهسرا، ایران0000-0002-4985-2648فرزام توانکاراستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال، خلخال، ایرانJournal Article20160405Logging secondary damages on remained trees are one of the challenges in management of uneven-aged stands which have been less studied in the northern forests of Iran. In this research decay frequency and volume of bole trees after 15 years from wound occurrence were studied through systematic-random sample plots with 1000m<sup>2</sup> plots in the Nav-e Asalem forests, Iran. The conditions of trees were registered in two types: safe and wounded, the wounds were registered in two types: open and decayed; and volume of decayed bole was calculated by Smalian formula. Results indicated that 16.1% of wounds were led to bole decay. Decay frequency and volume were estimated to 5.5 trees ha<sup>-1</sup> and 1.7 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup>, respectively, that includes 1.96% of total trees and 0.72% of total stand volume. Coefficients of decay frequency and volume on the base of frequency of logging primary damage (12.2%) were calculated 0.16 and 0.06, respectively. Decay frequency of wounded trees bole were related with tree species, wound location, diameter at breast height (DBH), situation of wounded tree in stand, and slope aspect. Decay frequency and volume in the trees of lime and oak were more than other tree species. Decay frequency was increased by decreasing wounds distance from ground. Decay frequency and volume in the high diameter wounded trees were more than low diameter wounded trees. The wounds on the trees in edge of skid trails were more decayed than the other wounds. Decay frequency of wounded trees on the northern aspect slopes were more than the southern aspect slopes. In general, minimizing of primary logging damages, reducing harvest intensity, increasing logging period, and harvesting bole-decayed trees in the next logging periods are suggested. یکی از چالشهای اساسی در مدیریت تودههای ناهمسال صدمات بهرهبرداری بر درختان باقیمانده در جنگل است که بهطور معمول با گذشت زمان افزایش مییابد. در این پژوهش، فراوانی و حجم پوسیدگی تنه درختان پس از گذشت 15 سال از زمان ایجاد زخم تنه با استفاده از نمونهبرداری از درختان توده به روش منظم- تصادفی و قطعهنمونههای 10 آری در جنگل ناو اسالم مورد بررسی قرار گرفت. وضعیت تنه درختان به دو حالت سالم و زخمی و وضعیت زخمها به دو حالت زخم باز و زخم پوسیده ثبت و حجم پوسیدگی تنه با استفاده از رابطه اسمالیان محاسبه شد. نتایج نشان داد که 16/1 درصد از زخمها منجر به پوسیدگی تنه شده بودند. فراوانی و حجم پوسیدگی بهترتیب 5/5 اصله و 1/7 متر مکعب در هکتار برآورد شد که 1/96 درصد درختان و 0/72 درصد حجم سرپای جنگل را شامل میشد. ضریبهای فراوانی و حجمی پوسیدگی با توجه به فراوانی صدمات اولیه بهرهبرداری (12/2 درصد) بهترتیب 0/16 و 0/06 محاسبه شد. فراوانی پوسیدگی تنه درختان زخمی در ارتباط با گونه، محل زخم، قطر درخت، موقعیت درخت زخمی و جهت شیب زمین بود. همچنین، فراوانی و حجم پوسیدگی در درختان نمدار و بلندمازو بیشتر از سایر گونهها بود. با کاهش ارتفاع زخمها از سطح زمین فراوانی پوسیدگی آنها افزایش یافته بود. فراوانی و حجم پوسیدگی تنه در درختان زخمی قطور بیشتر از درختان زخمی کمقطر بود. زخمهای ایجاد شده بر روی تنه درختان واقع در حاشیه مسیرهای چوبکشی بیشتر از دیگر زخمها پوسیده شده بودند و فراوانی پوسیدگی زخمهای تنه درختان در شیبهای شمالی بیشتر از شیبهای جنوبی بود. درمجموع، به حداقل رساندن صدمات بهرهبرداری بر درختان باقیمانده، کاهش شدت بهرهبرداری، افزایش طول دوره بهرهبرداری و برداشت درختان پوسیده در دورههای بعدی بهرهبرداری پیشنهاد میشود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112871_5d67d1fb96e5d1770c0da1729a0ebd45.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Impact of soil compaction on root system of Caucasian aldar (Aluns subcotdata C. A. Mey.) seedlingsتأثیر کوبیدگی خاک بر سیستم ریشه نونهالهای توسکای ییلاقی (Alnus subcordata C. A. Mey)37638511287210.22092/ijfpr.2017.112872FAمقداد جورغلامیدانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانآزاده دلجوییدانشجوی دکتری مهندسی جنگل، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانالههالسادات حسینی علاکارشناسی ارشد مهندسی جنگل، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20160508Soil compaction, as one of the causes of stress, has a negative impact on plant growth. The aim of this study was to evaluate the effect of soil compaction on root system of Caucasian alder (<em>Aluns subcotdata </em>C. A. Mey.) seedlings in controlled condition. After sowing of alder seeds in plastic pots in loamy or clay-loamy soils with constant moisture regimes, the reaction of seeds were evaluated under six levels of soil compaction. Collar diameter, length, biomass, and allocation ratio of root system were measured and calculated. According to the results, the studied parameters decreased significantly by increasing soil bulk density and their trend were downward quadratic, except ratio of lateral root length to main root length. Thirty six percent decrease in the mean of lateral root length, 31% decrease in the mean of main root length, 37% reduction in the mean diameter of main root and 27% fell down in the mean value of root dry biomass was recorded in treatments with different levels of soil compaction in compare to the control treatment. In general, results indicate that compaction tension has negative effect on the characteristics in the root system of Caucasian alder seedlings.کوبیدگی خاک یکی از عاملهای ایجاد تنش است که تأثیر منفی بر رشد گیاه دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کوبیدگی خاک بر سیستم ریشه نونهالهای توسکای ییلاقی (<em>Alnus subcordata </em>C. A. Mey.) در شرایط کنترل شده بود. بذرهای توسکای ییلاقی پس از کاشت در گلدآنهای پلاستیکی، در خاک لومی تا لوم- رسی و رژیم رطوبتی ثابت و در شش سطح کوبیدگی خاک مورد بررسی قرار گرفتند و فاکتورهای قطر یقه، طول، زیتوده و نسبتهای تخصیص سیستم ریشه نونهالها اندازهگیری و محاسبه شدند. بر اساس نتایج، فاکتورهای بررسی شده با افزایش جرم مخصوص خاک بهطور معنیداری کاهش یافتند و بهجز نسبت طول ریشه جانبی به اصلی بهصورت تابع درجه دوم کاهشیابنده بودند. مقایسه مقادیر در تیمار شاهد نسبت به تیمار با کوبیدگی شدید، 36 درصد کاهش در میانگین طول ریشه جانبی، 31 درصد کاهش در میانگین طول ریشه اصلی، 37 درصد کاهش در میانگین قطر ریشه اصلی، 27 درصد کاهش در میانگین زیتوده ریشه و 36 درصد کاهش در میانگین زیتوده خشک ریشه را نشان داد. درمجموع، نتایج حاکی از تأثیر منفی تنش کوبیدگی بر ویژگیهای سیستم ریشهای نونهالهای توسکای ییلاقی بود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112872_03deb42d3703fffdcc5045cfb29b8643.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Quantitative and qualitative evaluation of deadwoods in mixed beech-hornbeam stands in the optimal stage (Case study: Kheyrood forest, Nowshahr)بررسی کمی و کیفی خشکدار در تودههای آمیخته ممرز- راش در مرحله تحولی بلوغ (مطالعه موردی: جنگل خیرودکنار نوشهر)38639711287310.22092/ijfpr.2017.112873FAوحید اعتماددانشیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمرتضی مریدیدانشجوی دکتری جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانمسعود دلفان آذریدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمهدی کاکاونددانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20160126Study of natural stands structure as well as knowledge of developmental stages and dynamic process in the natural forest stands for applying close to nature silviculture methods, ensures multiple functions of forests such as ecological balance and socio-economic needs assessment. The aim of this study was to quantification of the structural characteristics of natural mixed oriental beech <em>(Fagus orientalis</em> Lipsky) stands in the optimal stage. For this purpose three sample plots, each one ha (100 × 100m), were selected in the compartment 326 of Gorazbon district in the research and educational Kheyrood forest, and height and diameter at breast height (dbh) of all trees with dbh larger than 7.5 cm, as well as quantitative and qualitative characteristics of deadwoods were recorded. Results showed that hornbeam and beech were the most frequent species in the sample plots with frequency of 52.8 and 37.7 percent, respectively. Mean volume of the stands was 629.2 m<sup>3 </sup>ha<sup>-1</sup>, whereas the mean volume of deadwoods was 13.4 m<sup>3 </sup>ha<sup>-1</sup>. Diameter distribution of live trees and deadwoods indicated the maximum presence of trees and deadwoods in the small timber size (< 35 cm diameter) class. Height distribution of hornbeam and beech trees indicated the maximum frequency in the height classes with less than 15 meter and 15 to 30 meter, respectively and beech was the dominant species in the upper layer. The results of this study which was conducted in the control compartment could be used as a basis in other forest stands for silvicultural, harvesting and rehabilitation operations.مطالعه ساختار تودههای طبیعی و همچنین شناخت مراحل تحولی و روند پویایی در جنگلهای بکر در راستای بهکارگیری روشهای همگام با طبیعت، وظایف چندگانه جنگل از قبیل تعادل اکولوژیک و برآورد نیازهای اقتصادی- اجتماعی را تضمین میکند. پژوهش پیشرو با هدف کمیسازی ویژگیهای ساختاری تودههای طبیعی آمیخته راش شرقی (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky) در مرحله تحولی بلوغ انجام شد. سه قطعهنمونه یک هکتاری (100 × 100 متر) در پارسل 326 سری گرازبن جنگل آموزشی- پژوهشی خیرودکنار دانشگاه تهران انتخاب شد و قطر برابر سینه، ارتفاع درختان سرپا و ویژگیهای کمی و کیفی خشکدارهای واقع در قطعات نمونه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ممرز و راش بهترتیب با متوسط 52/8 و 37/7 درصد، بیشترین فراوانی را نسبت به گونههای دیگر داشتند. متوسط حجم سرپا و خشکدار بهترتیب 629/2 و 13/4 متر مکعب در هکتار محاسبه شد. نمودارهای پراکنش قطری درختان و خشکدارها نشاندهنده حضور بیشینه درختان و همچنین خشکدارها در طبقه قطری کوچکتر از 35 سانتیمتر بود. همچنین، راش و ممرز بهترتیب بیشترین فراوانی را در طبقه ارتفاعی کمتر از 15 متر و 15 تا 30 متر داشتند و راش از نظر ارتفاعی بهعنوان گونه غالب در اشکوب بالا بود. با توجه به اینکه پژوهش پیشرو در قطعات شاهد انجام شد، نتایج بهدستآمده میتواند بهعنوان مبنایی در تودههای جنگلی دیگر مورد استفاده مدیران جنگل در عملیات جنگلشناسی، بهرهبرداری و احیای جنگل قرار گیرد.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112873_5f1d48c6b64b4037e736bf7ea24536be.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Effect of soil texture on growth and yield of eastern cottonwood (Populus deltoides Bartr. ex Marsh. 77/51) in Noor alluvial plainاثر بافت خاک بر رشد و تولید صنوبر دلتوئیدس (Populus deltoides Bartr. ex Marsh. 77/51) در اراضی جلگهای نور39840711287410.22092/ijfpr.2017.112874FAجمشید مختاریدانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانعلی سلطانیدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانمسعود طبری کوچکسراییاستاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیتمدرس، نور، ایرانسیداحسان ساداتیاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، ایرانJournal Article20160517In recent decades, poplar cultivation as wood farming has been developed up to 50 thousand hectares using the fast growing eastern cottonwood (<em>Populus deltoides </em>Bartr. ex Marsh.<em> 77/51</em>) has become a common practice in north of Iran. The current study aimed to select appropriate sites for increasing growth and yield of this poplar clone. For this purpose, three different 20 years-old plantations on three different media naming: loam, silt-loam and silt-clay-loam soils of Noor alluvial plain in north of Iran were selected. The measurements were carried out based on 400 m<sup>2</sup> plots with four replications. Quantitative and qualitative analysis showed significant differences among poplar trees grown on different soil textures beds. The poplar trees grown on loamy soils displayed the highest annual height increment of 1.27 m and volume of averaged tree of 0.956 m<sup>3</sup>. Values for average diameter, basal area and volume ha<sup>-1</sup> were also highest in trees grown on loamy soil with total 29.1 cm, 32.59 m<sup>2</sup> ha<sup>-1</sup> and 443 m<sup>3</sup> ha<sup>-1</sup>, respectively. The mean height of the trees in the silt- loam soil (24.47 mm) was significantly greater than that of the silt- clay- loam. Values for diameter increment and basal area of trees were higher in the silt- clay- loam than in silt- loam soil. In order to get an initial understanding of the habitat condition, clone selection and improvement operation, analyzing of soil is essential prior to planting of trees. In this case we can ensure and guarantee the plantation and the investment would be less risky.در دهههای اخیر صنوبرکاری در شمال ایران بهمنظور زراعت چوب تا سطح 50 هزار هکتار توسعه یافته و صنوبر دلتوئیدس (<em>Populus deltoides</em> Bartre. ex Marsh.<em> 77/51</em>) یکی از گونههای غیربومی تندرشد کاشته شده در این اراضی است. این پژوهش با هدف انتخاب بسترهای مناسبتر این گونه برای افزایش رشد و تولید چوب انجام شد. در اراضی جلگهای شهرستان نور، سه عرصه جنگلکاری 20 ساله این گونه با بافت خاک سیلتی- رسی- لومی، سیلتی- لومی و لومی انتخاب شدند. اندازهگیریها در قطعهنمونههای 400 متر مربعی با چهار تکرار انجام شد. تجزیه و تحلیل دادههای کمی و کیفی درختان، تفاوت معنیداری را بین عرصههایی که دارای بافتهای مختلف خاک بودند، نشان داد. درختان در بافت لوم، بیشترین رویش ارتفاعی سالانه (1/27 متر)، بیشترین حجم درخت متوسط (0/956 متر مکعب)، بیشترین متوسط قطر (29/01 سانتیمتر)، بیشترین رویه زمینی در هکتار (32/59 متر مربع) و بیشترین حجم در هکتار (443 متر مکعب) را داشتند. متوسط ارتفاع درختان در خاک سیلتی- لومی (24/47 متر) اختلاف معنیداری با ارتفاع در خاک سیلتی- رسی- لومی داشت. رویش قطری و رویه زمینی درختان صنوبر در خاک دارای بافت سیلتی- رسی- لومی نسبت به خاک سیلتی- لومی بیشتر بود. خاک لومی شرایط بهتری را برای رشد و تولید درختان صنوبر فراهم کرده بود. پیشنهاد میشود بهمنظور شناخت اولیه از وضعیت رویشگاه و انتخاب کلن و برنامهریزی اجرای عملیات اصلاحی، حتماً پیش از کاشت، آزمایش خاک انجام شود تا موفقیت صنوبرکاری تضمین و سرمایهگذاری در این راستا با خطر کمتری مواجه شود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112874_5d8051a090025f22d0da5efb40f5f2d1.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Monitoring physical health of the staff in forest management plans of Golestan provinceپایش سلامت جسمانی کارکنان طرحهای جنگلداری استان گلستان40841811287510.22092/ijfpr.2017.112875FAآیدین پارساخواستادیار، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایراننگار رسولیدکترای داروسازی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران، ساری، ایرانمهران رضایی جامخانهدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20160814In order to solve problems in working environments, especially forestry operations which are classified as hard job, the physical health of the staff should be studied and monitored. The objective of this research was to monitor the health of staff in forest management plans of western part of Golestan province. In this study, 42 forestry personnel including forest guards, administrative personnel and heavy machines drivers were selected. Anthropometry information including age, height and weight of personnel was measured annually and then body mass index (<em>BMI</em>) and basal metabolic rate (<em>BMR</em>) was calculated. The blood pressure of personnel was measured using pressure meter for five years (2010-2014) and the cholesterol, triglyceride and blood sugar was measured for three years (2012-2014). Results showed that the BMI with high value for administrative personnel was significantly more than that of other groups. Weight of forest guards was more ideal and natural in compare to other groups. Basal metabolic rate for heavy machines drivers, administrative personnel and forest guards were 1804.88, 1766.63 and 1747.98 calories, respectively. Blood sugar and cholesterol significantly increased during years of 2012 to 2014. Forest guards had the highest blood sugar and heavy machines drivers had highest blood cholesterol in compare to other groups. Lowest triglyceride was observed for administrative staff. Ninety one percent of administrative personnel had normal systolic blood pressure and 100% of them had normal diastolic pressure which indicates better condition in compare to other groups.برای رفع مشکلات موجود در محیطهای کار بهویژه در امور جنگلداری که از مشاغل سخت بهشمار میآید، لازم است سلامت جسمانی افراد مورد مطالعه و پایش قرار گیرد. هدف از این پژوهش، پایش سلامت جسمانی کارکنان طرحهای جنگلداری غرب استان گلستان بود. چهل و دو نفر از کارکنان طرحهای جنگلداری در سه گروه قرقبانان، کارکنان اداری و رانندگان ماشینآلات سنگین انتخاب شدند. اطلاعات پیکرشناسی (آنتروپومتری) آنها شامل سن، قد و وزن بهصورت سالانه اندازهگیری و شاخص توده بدنی و نرخ متابولیسم پایه آنها محاسبه شد. سپس، فشارخون این افراد در پنج سال متوالی (1389 تا 1393) بهکمک دستگاه فشارسنج جیوهای و کلسترول، تریگلیسیرید و قند خون آنها در سه سال متوالی (1391 تا 1393) اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که فراوانی افراد با چاقی مفرط در گروه اداری بهطور معنیداری بیشتر از سایر گروهها بود. قرقبانان بیش از سایر گروهها دارای وزن ایدهآل و طبیعی بودند. نرخ متابولیسم پایه رانندگان ماشینآلات سنگین 1804/88، کارکنان اداری 1766/63 و قرقبانان 1747/98 کالری بهدست آمد. طی سالهای 1391 تا 1393، قند و کلسترول کل خون افراد بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد. قرقبانان دارای بیشترین قند خون و رانندگان ماشینآلات سنگین دارای بیشترین کلسترول خون در مقایسه با سایر گروهها بودند. کمترین مقدار تریگلیسیرید در کارکنان اداری مشاهده شد. 91 درصد کارکنان اداری دارای فشار خون سیستولیک نرمال و 100 درصد آنها دارای فشار دیاستولیک نرمال بودند که از این نظر وضعیت بهتری نسبت به سایر گروهها داشتند.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112875_68c54055f36a5826175e12e7157be2cd.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Soil physicochemical properties of Tamarisk (Tamarix ramosissima Ledeb.) sites in Ilam provinceویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک رویشگاههای گز پرشاخه (Tamarix ramosissima Ledeb) در استان ایلام41943011287610.22092/ijfpr.2017.112876FAمریم محمدیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، گروه علوم جنگل، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانجواد میرزاییاستادیار گروه علوم جنگل، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانمصطفی مرادیاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان، بهبهان، ایرانحمیدرضا ناجیاستادیار گروه علوم جنگل، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20160711This research was conducted to study the site demands of Tamarisk (<em>Tamarix romosissima</em> Ledeb.) in Ilam province. At first the sites that tamarisk was dominat, including Zoheiri, Darbalut, Cham jangal, Pol-e Saymereh, Banroshan, Golan and Konjancham regions were recognizes. In each selected site, five soil samples were taken randomly from the depth of 0-30 cm and soil physicochemical properties including pH, electrical conductivity, organic carbon, total nitrogen, phosphorus, potassium, texture, moisture, bulk density and particle density were determined. Our results indicated that <em>T</em>. <em>romosissima</em> can tolerate 0.92 to 9.03 ds/m salinity, pH between 6.9 and 8.0, organic carbon between 0.09 and 3.39%, total nitrogen between 0 and 0,29%, phosphorus between 17.17 and 23.14 ppm, potassium between 2,35 and 402.35 ppm and soil moisture between 0.06 and 30,56%. One-way ANOVA results revealed that sand, silt, clay, moisture, electrical conductivity, pH, phosphorus, potassium, total nitrogen, and organic carbon were significantly different in the studied sites. The principal component analysis and TWINSPAN results revealed that distances from river, organic carbon content, electrical conductivity, soil moisture, phosphorus and silt are among the most important factors affecting the presence and distribution of <em>T</em>. <em>romosissima</em>.این پژوهش بهمنظور مطالعه نیاز رویشگاهی درختان گز پرشاخه (<em>Tamarix ramosissima </em>Ledeb.) در استان ایلام انجام شد. در ابتدا رویشگاههایی که گز گونه غالب آنها بود، شناسایی شدند که شامل رویشگاههای ظهیری، داربلوط، چمجنگل، پل سیمره، بانروشان، گلان و کنجانچم بودند. سپس، در هر رویشگاه پنج نمونه خاک از عمق صفر تا 30 سانتیمتری به روش کاملاً تصادفی برداشت شد و متغیرهای فیزیکی- شیمیایی خاک شامل بافت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، ازت کل، فسفر، پتاسیم، رطوبت و جرم مخصوص اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که این گونه در شوری بین 0/92 تا 9/03 دسیزیمنس بر متر، اسیدیته بین 6/98 تا 7/99، کربن آلی بین 0/09 تا 3/39 درصد، ازت کل بین صفر تا 0/29 درصد، فسفر قابل جذب بین 17/17 تا 23/14 (ppm)، پتاسیم بین 2/35 تا 402/35 (ppm) و رطوبت وزنی خاک بین 0/06 تا 30/56 درصد رویش دارد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که از نظر درصد شن، سیلت و رس، رطوبت وزنی خاک، هدایت الکتریکی، اسیدیته، فسفر، پتاسیم، ازت کل و کربن آلی در رویشگاههای مختلف تفاوت معنیداری وجود داشت. تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی و تحلیل دوطرفه TWINSPAN نیز نشان داد که فاصله از رودخانه، درصد کربن آلی، هدایت الکتریکی خاک، رطوب خاک، فسفر قابل جذب و درصد سیلت مهمترین عاملهای مؤثر بر استقرار و پراکنش این گونه بودند.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112876_543079457b93fcb110d19b678c8c0dad.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Investigation on social effects of Brant`s oak (Quercus brantii Lindl.) decline (Case study: Rural areas of Malekshahi county in Ilam province)بررسی اثرهای اجتماعی زوال جنگلهای بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl) (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان ملکشاهی استان ایلام)43144011287710.22092/ijfpr.2017.112877FAسهیلا قربانیکارشناس ارشد توسعه روستایی، گروه کارآفرینی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانهمایون مرادنژادیاستادیار گروه کارآفرینی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانمهدی حیدریاستادیار گروه علوم جنگل، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20160904The aim of this study was investigating the social effects of Brant`s oak (<em>Quercus brantii</em> Lindl.) decline from the forest dwellers point of view. The sample size included 216 persons of Malekshahi county in Ilam province using Cochran formula and stratified-random sampling method. Data were collected by distributing a questionnaire prepared based on the research background, literature review and interview with experts. Factor analysis with exploratory approach was used for identifying and categorizing social effects of oak decline. Based on results, the effecting factors could be categorized in eight groups. Reduction of life quality (12.60%), reduction of responsibility (10.64%), reduction of social participation (9.88%), reduction of social trust (9.70%), reduction of social network of relationships (8.56%), changing attitudes to agriculture and animal husbandry (6.94%), reducing satisfaction from the government (6.78%) and increase in migration (4.91%) were most important factors and social consequences of oak decline on villagers. The mentioned factors explained 70.02% of the total variance. Hence, one can conclude that maximum social impact of oak decline would affect the life quality of people in the study area.هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرهای اجتماعی زوال جنگلهای بلوط ایرانی (<em>Quercus brantii</em> Lindl) از دیدگاه جنگلنشینان بود. جامعه آماری پژوهش، 216 نفر از جنگلنشینان شهرستان ملکشاهی استان ایلام بودند که با استفاده از فرمول کوکران برآورد و به روش نمونهگیری طبقهای- تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بود که بر اساس بررسی پیشینه پژوهش و مصاحبه با کارشناسان تدوین شد. بر اساس تحلیل عاملی، اثرهای اجتماعی زوال جنگلهای بلوط بر زندگی روستاییان شهرستان ملکشاهی در هشت عامل خلاصه شدند، بدینترتیب که 12/60 درصد از واریانس کل به عامل کاهش کیفیت زندگی، 10/64 درصد به کاهش مسئولیتپذیری، 9/88 درصد به کاهش مشارکت اجتماعی، 9/70 درصد به کاهش اعتماد اجتماعی، 8/56 درصد به کاهش شبکه روابط اجتماعی، 6/94 درصد به تغییر نگرش به شغل کشاورزی و دامپروری، 6/78 درصد به کاهش رضایت از دولت و 4/91 درصد به عامل افزایش مهاجرت مرتبط بودند. عاملهای مذکور 70/02 درصد از کل واریانس را تبیین کردند. بنابراین، بیشترین تأثیر اجتماعی زوال جنگلهای بلوط بر کاهش کیفیت زندگی جنگلنشینان بود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112877_4534ed270d25ec0dc3924b3c422f93e0.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Water requirement and water use efficiency in Eucalyptus flocktoniae (Maiden) Maiden and E. leucoxylon F. Muell.نیاز آبی و کارایی مصرف آب در دو گونه اکالیپتوس (Eucalyptus flocktoniae (Maiden) Maiden, E. leucoxylon F. Muell)44145111287810.22092/ijfpr.2017.112878FAمحمدهادی راداستادیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایرانمحمدحسن عصارهاستاد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمهدی سلطانیکارشناس پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایرانJournal Article20160817The response of plants to water available for strategy codification of water resources and irrigation is very important. In this study, evapotranspiration, crop coefficient, yield and water use efficiency in two species of Eucalyptus (<em>Eucalyptus flocktoniae</em> (Maiden) Maiden, <em>E. leucoxylon </em>F. Muell.) through lysimeter experiments were determinated under different soil moisture levels (100%, 70% and 40% of field capacity). The research was designed as a factorial experiment on a completely randomized design with three replications in Yazd climatic conditions. The results showed that with increasing soil moisture in both species, evapotranspiration increased, so that there were significant differences between the different levels of soil moisture treatments (<em>p < 0.001</em>). <em>E. flocktoniae</em> and <em>E. leucoxylon</em> had water requirement in 100% of field capacity treatment, 1185 mm and 1617 mm with 0.65 and 0.88 crop coefficients, respectively. Dry matter produced in all parts and the water use efficiency (WUE) of <em>E. leucoxylon</em> were significantly higher than that of <em>E. flocktoniae</em>, Water use efficiency measured in <em>E. flocktoniae</em> and <em>E. leucoxylon</em>, were 1.22 g/lit and 1.41 g/lit, respectively<em>.</em> Although the growth rate of <em>E. leucoxylon</em> is faster than <em>E. flocktoniae</em> , therefore its water requirement is higher , but considering an appropriate mechanisms for drought adaptation, it could be introduced for afforestation and wood production in arid and semi-arid regions.پاسخ گیاهان به مقدار آب در دسترس برای تدوین برنامههای مربوط به مدیریت منابع آب و آبیاری از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش، مقدار تبخیر و تعرق، ضریب گیاهی، عملکرد و کارایی مصرف آب در دو گونه اکالیپتوس (<em>Eucalyptus flocktoniae</em> (Maiden) Maiden, <em>E. leucoxylon </em>F. Muell) از طریق آزمایشهای لایسیمتری و در شرایط سطوح مختلف تیمارهای رطوبتی (100، 70 و 40 درصد ظرفیت زراعی) بررسی شد. پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی و در سه تکرار در شرایط اقلیمی یزد انجام شد. نتایج نشان داد که در هر دو گونه با افزایش رطوبت خاک، مقدار تبخیر و تعرق افزایش یافت و بین سطوح مختلف اختلاف معنیداری مشاهده شد. نیاز آبی <em>E</em><em>. </em><em>flocktoniae</em> و <em>E</em><em>. </em><em>leucoxylon</em> در شرایط رطوبتی 100 درصد ظرفیت زراعی بهترتیب 1185 و 1617 میلیمتر و ضریب گیاهی نیز بهترتیب 0/65 و 0/88 اندازهگیری شد. مقدار ماده خشک تولیدی در تمامی بخشهای گیاه و مقدار کارایی مصرف آب در <em>E. leucoxylon</em> بهطور معنیداری بیشتر از <em>E. flocktoniae</em> بود. کارایی مصرف آب در <em>E. flocktoniae</em> معادل 1/22 گرم بر لیتر و در <em>E. leucoxylon</em> معادل 1/41 گرم بر لیتر اندازهگیری شد. گرچه <em> E. leucoxylon </em>تندرشدتر بوده و برای عملکرد بیشتر به آب زیادتری نیاز دارد، با این وجود بهدلیل بهکارگیری سازوکارهای مناسب برای سازگاری در شرایط خشک و بهبود کارایی مصرف آب، برای جنگلکاری و تولید چوب در شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک قابل توصیه است.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112878_e115c7c16a32a07e15b8d0ff808e66f0.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Investigation on the feasibility of mapping of oak forest dieback severity using Worldview-2 satellite data (Case study: Ilam forests)بررسی امکان تهیه نقشه شدت خشکیدگی جنگلهای بلوط زاگرس با استفاده از دادههای ماهوارهای Worldview-2 (مطالعه موردی: جنگلهای شهرستان ایلام)45246211287910.22092/ijfpr.2017.112879FAامید کرمیدانشجوی دکتری، گروه علوم جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایراناصغر فلاحدانشیار، گروه علوم جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانشعبان شتاییدانشیار، گروه جنگل داری، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانهومن لطیفیاستادیار، گروه جغرافیا و زمینشناسی، دانشگاه ووتزبورگ، ووتزبورگ، آلمانJournal Article20161026In recent years, oak decline phenomenon has caused severe damages in Zagros forests. To deal with and managed this crisis, prior to any action, having accurate information about the status and distribution area of this phenomena is necessary. Using satellite data is one of methods to achieve information on the extent and severity of die back. For this purpose, map of oak decline severity was prepared in four levels for some parts of Ilam forests using Worldview-2 satellite data. Maximum likelihood, naive bayes, K-nearest neighbors and artificial neural network classification algorithm were used. The results showed that among different classification methods, the results of artificial neural network classification algorithm had most overall accuracy with 72.83%. Moreover, our results confirmed that the Worldview-2 satellite data can illustrate the severity of oak decline.طی سالهای اخیر پدیده زوال بلوط به جنگلهای زاگرس آسیب جدی رسانده است. برای مقابله و مدیریت این بحران قبل از هر چیزی نیاز به اطلاعات دقیقی از وضعیت و گستره وقوع این پدیده در سطح جنگل است. یکی از راههای مؤثر برای دستیابی به اطلاعات مربوط به گستره و شدت وقوع خشکیدگی در جنگل در محدودههای وسیع استفاده از دادههای ماهوارهای است. در این پژوهش که در قسمتی از جنگلهای شهرستان ایلام انجام شد، با استفاده از دادههای ماهوارهای Worldview-2 به تهیه نقشه شدت خشکیدگی جنگل در چهار طبقه پرداخته شد و از چهار الگوریتم طبقهبندی حداکثر احتمال، بیز ساده، نزدیکترین همسایه و شبکه عصبی مصنوعی برای طبقهبندی دادههای ماهوارهای استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین روشهای مختلف، روش الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی با صحت کلی 72/83 درصد بهترین نتایج را داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که دادههای سنجنده WV-2 میتوانند بهخوبی شدت وقوع زوال بلوط را نشان دهند.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112879_ad095f3329ee9ae3dd5c8a593c1fd030.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Spatial pattern of Lebanon oak (Quercus libani Oliv.) in Baneh forests, Kurdistan provinceالگوی پراکنش مکانی ویول (Quercus libani Oliv) در جنگلهای بانه، استان کردستان46347311288010.22092/ijfpr.2017.112880FAستار سلطانیانهیئت علمی گروه محیط زیست، دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان، بهبهان، ایرانمازیار حیدریدکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0002-9248-2224اسماعیل خسروپوردکتری جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20160831Spatial pattern is an important parameter in ecology of forest communities. Lebanon oak (<em>Quercus libani</em> Oliv.) as a native species covers 24% of northern Zagros forests. <em>Quercus libani</em> plays a significant role in ecological and social conditions of local people. Hence, the present study was conducted to investigate the spatial pattern of this oak species based on T-square sampling in Belake forests, northern Zagros. For this purpose, a 40-ha area was inventoried based on distance method. Systematic- random method with 25×25 m<sup>2 </sup>plots was used for inventory. A total of 43 random points with 100m distance were determined. Eberhardt, Hines, Hopkines, C index and Index of dispersion were used for dispersion pattern and the results were tested at 5% level. Eberhardt's index, Hines, Hopkines and Index of dispersion showed disperse pattern, while C index indicated clump pattern. But only Eberhardt's index result was significant. Our results can be applied as a useful tool in developing the management programs, afforestation and reforestation programs in order to protect the endangerd ecosystems.الگوی پراکنش مکانی یکی از جنبههای مهم بومشناسی جامعههای گیاهی است. درختان ویول (<em>Quercus libani</em> Oliv.) حدود 24 درصد جنگلهای زاگرس شمالی را تشکیل میدهند و در سایر مناطق زاگرس مشاهده نمیشوند. بهدلیل اهمیت اجتماعی و اکولوژیک این گونه و همچنین بهمنظور مدیریت و پایش بهتر آن، بررسی الگوی مکانی این گونه با روش نمونهبرداری فاصلهای مربع تی، هدف این مطالعه درنظر گرفته شد. برای جمعآوری اطلاعات لازم، منطقهای 40 هکتاری از جنگلهای بلکه شهرستان بانه، استان کردستان انتخاب شد. عرصه مطالعاتی ابتدا به قطعههای 25 25 متر مربع شبکهبندی شد و آماربرداری در قالب یک شبکه منظم و نمونهبرداریها بهصورت منظم- تصادفی انجام شد. در مجموع، 43 نقطه با فاصله 100 متر از یکدیگر اندازهگیری شدند. برای بررسی الگوی پراکنش مکانی از شاخصهای ابرهات، هینز، هاپکینز، شاخص C و شاخص پراکنش استفاده شد. شاخصهای ابرهات، هینز، هاپکینز و شاخص پراکنش، الگو را پراکنده و شاخص C الگو را کپهای نشان داد، اما فقط نتیجه شاخص ابرهات معنیدار شد. نتایج بهدستآمده از این پژوهش میتواند در برنامههای مدیریتی توسعه، جنگلکاری و برنامههای احیای جنگل بهمنظور حفاظت بهتر از این بومسازگان در معرض خطر، مفید واقع شود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112880_fc738bbdfb2f36f9864584e7b27be5fb.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Effect of collection time and auxin treatments on the rooting and seedling production of hardwood cuttings of mahaleb cherry (Cerasus mahaleb L.)اثر زمان جمعآوری و تیمارهای اکسینی بر ریشهزایی و تولید نهال از قلمههای چوبسخت محلب (Cerasus mahaleb L)47448211288110.22092/ijfpr.2017.112881FAغلامرضا گودرزیدانشجوی دکترای جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانوحیده پیام نوردانشیار، گروه جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانمصطفی جعفریدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0003-4859-5341علیرضا علیعرباستادیار، گروه جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20161022Mahaleb cherry (<em>Cerasus mahaleb</em> L.) is endangered duetoitslimitedecological distribution, weak natural regeneration and seedling propagation problems. In order to determine suitable methods for rooting and seedling production of <em>C. mahaleb</em> by hardwood cuttings with treatments of auxin in November and March, an experiment was carried out in a complete randomized design. Treatments were application of Indole Butyric Acid (IBA) at concentrations (0 as control, 500, 1000, 2000, 3000, 5000, and 8000 mg l<sup>-1</sup>) and Naphtaline Acetic Acid (NAA) at concentrations (0 as control, 500, 1000, 2000, 3000 and 4000 mg l<sup>-1</sup>). After rooting, rooted cuttings were transferred to the field condition in fure rows with 70 cm distance. After one season of growth, five seedlings were excluded of the substrate and assessed for characteristics. Results showed that concentration of 2000 mg l<sup>-1</sup> IBA and 1000 mg l<sup>-1</sup> NAA in both of November and March are the best treatments for the percentage of rooting, total seedling dry weight, root area, leaf area, height, relative water content, and chlorophyll characteristics. High auxins concentration caused a decrease in all the characteristics studied. Percentage of rooting and chlorophyll were significantly higher in November than to March in auxin treatments. It is concluded dipping in 2000 mg l<sup>-1 </sup>IBA is the best treatment for rooting of its hardwood cuttings.محلب (<em>C</em><em>e</em><em>rasus mahaleb</em> L.) بهدلیل پراکنش اکولوژیک محدود، تجدید حیات طبیعی ضعیف و مشکلات تکثیر نهال در معرض تهدید قرار دارد. بهمنظور یافتن شیوهنامه مناسب برای ریشهزایی و تولید نهال این گونه از طریق قلمه چوبسخت با تیمارهای اکسینی در دو زمان آذر و اسفند، آزمایشی در قالب طرح کاملاٌ تصادفی در بستر شاسی گرم انجام شد. تیمارها شامل کاربرد ایندول بوتیریک اسید (IBA) با غلظتهای صفر (شاهد)، 500، 1000، 2000، 3000، 5000 و 8000 میلیگرم در لیتر و نفتالین استیک اسید (NAA) با غلظتهای صفر (شاهد)، 500، 1000، 2000، 3000، 4000 میلیگرم در لیتر بودند. پس از ریشهزایی، قلمههای ریشهدار شده به عرصه باز در جویپشتههایی با فاصله 70 سانتیمتر انتقال یافتند و پس از گذشت یک فصل رویش و خارج کردن پنج نهال، مشخصههای مورد نظر ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که غلظت 2000 میلیگرم در لیتر IBA و 1000 میلیگرم در لیتر NAA در هر دو زمان آذر و اسفند مطلوبترین تیمار از نظر مشخصههای مورد مطالعه (ریشهزایی، وزن خشک کل، سطح ریشه، سطح برگ، ارتفاع، محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل) بود. غلظت زیاد اکسینها سبب کاهش مطلوبیت کلیه مشخصههای مورد مطالعه شد. ریشهزایی و کلروفیل در تیمارهای اکسین بهطور معنیداری در آذر بیشتر از اسفند بودند. در مجموع، بهترین تیمار برای ریشهزایی قلمههای خشبی محلب، هورمون IBA با غلظت 2000 میلیگرم در لیتر بود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112881_0e95c96e9ae8047d074b18a320143b8e.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Restoration of degraded forest using native and exotic species: Investigation on soil productivity and stand quality (Case study: Chamestan-Mazandaran province)بازسازی جنگل تخریب شده با استفاده از گونههای بومی و غیربومی: بررسی حاصلخیزی خاک و کیفیت توده (مطالعه موردی: چمستان- استان مازندران)48349411288210.22092/ijfpr.2017.112882FAراضیه رفیعی جاهدکارشناس ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیتمدرس، نور، ایرانمحمدعلی فخاریدانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانجمشید اسلامدوستکارشناس ارشد جنگلداری دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیتمدرس، نور، ایرانمحبوبه فسحتکارشناس ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانیحیی کوچاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیتمدرس، نور، ایرانسیدمحسن حسینیاستاد گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیتمدرس، نور، ایرانJournal Article20161112After 20 years, the effects of five plantations of <em>Acer </em><em>velutinum </em>Boiss., <em>Cryptomaria </em><em>japonica </em>D. Don., <em>Cupressus </em><em>sempervirens</em> L. var. <em>horizontalis</em> (Mill.) Gord., <em>Pinus </em><em>taeda</em> L.and mixed stand on soil fertility and quality of the stands were investigated and compared with natural forest to determine the appropriate species for planting in low land of Hyrcanian forests. Five 400 m<sup>2</sup> plots were selected randomly- systematic in each stand. Quantitative and qualitative characteristics were recorded. Also, within each plot soil in 0-15, 15-30 and 30-45 cm depths were sampled. The results showed significant effect of reforestation on pH, EC, bulk density, organic carbon, total nitrogen, phosphorus and carbon sequestration in the soil. According to the result, <em>P. </em><em>taeda</em>has the highest pH (4/6) while <em>A. velutinum </em>has the lowest pH (5.5), natural forest stand has the highest (18/0 ds/m) whereas <em>C.</em> <em>japonica </em>has the lowest (06/0 ds/m) EC. <em>Pinus </em><em>taeda </em>has the highest organic carbon content (1.29%) and total nitrogen (0.36%) but the natural forest has the lowest amount of organic carbon (1.03%) and total nitrogen (0.08%). The mixed stand has the highest phosphorus (1.9 g/kg) and <em>C.</em> <em>japonica </em>has the lowest one (1.8 g/kg). The <em>A. velutinum </em>has the greatest (292830 Mg/ha) while the natural forest has the lowest (223920 Mg/ha) amount of carbon sequestration. The results showed the conifer stands have been more successful in terms of tree quality characteristic while broadleaf stands were more successful in the quantitative characteristic. Finally, it can be claimed that broadleaves stands were more successful in compare with conifer stands.این پژوهش به بررسی اثرات پنج توده جنگلکاری شده 20ساله با گونههای پلت (<em>Acer velutinum </em>Boiss.)، کریپتومریا (<em>Cryptomeria japonica </em>D. Don.)، زربین (<em>Cupressus sempervirens</em> L. var. <em>horizontalis</em> (Mill.) Gord.)، کاج تدا (<em>Pinus taeda </em>L.) و یک توده آمیخته بر حاصلخیزی خاک میپردازد. همچنین، مقایسه کیفیت تودههای مذکور با جنگل طبیعی بهمنظور انتخاب گونه مناسب برای کاشت در مناطق پایینبند جنگلهای هیرکانی از اهداف این پژوهش بود. در هر توده، پنج قطعهنمونه مربعی شکل (400 متر مربعی) بهصورت منظم- تصادفی مشخص شدند و مشخصههای کمی و کیفی درختان ثبت شد. همچنین، از سه عمق صفر تا 15، 30-15 و 45-30 سانتیمتری خاک بهصورت ترکیبی نمونهبرداری شد و مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشاندهنده تأثیر معنیدار تودههای مورد مطالعه بر مشخصههای مورد بررسی بود. توده کاج تدا بیشترین (6/4) و توده پلت کمترین (5/5) مقدار اسیدیته، توده طبیعی بیشترین (ds/m<sup>2</sup> 0/18) و توده کریپتومریا کمترین (ds/m<sup>2 </sup>0/06) مقدار هدایت الکتریکی را داشتند. در توده کاج تدا بیشترین مقدار کربن آلی (1/29 درصد) و ازت کل (0/36 درصد) و در توده طبیعی کمترین مقدار کربن آلی (1/03 درصد) و ازت کل (0/08 درصد) مشاهده شد. توده آمیخته بیشترین (g/Kg 1/9) و توده کریپتومریا کمترین (g/Kg 1/8) مقدار فسفر را داشتند. همچنین، توده پلت بیشترین (t/ha 292830) و توده طبیعی کمترین (t/ha 223920) مقدار ترسیب کربن را داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که تودههای سوزنیبرگ از نظر ویژگیهای کیفی و عناصر غذایی موفقتر عمل کردهاند، در حالیکه از نظر ویژگیهای کمی و مقدار انباشتگی کربن خاک، تودههای پهنبرگ موفقتر بودند. در مجموع و با توجه به شرایط منطقه، تودههای پهنبرگ در مقایسه با تودههای سوزنیبرگ از موفقیت بیشتری برخوردار بودند.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112882_6d77ba9e442bb30f9fcf8e0c60f89407.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Evaluation level of tree diversity in the Hyrcanian forests using complex structural diversity index (Case study: beech-hornbeam type, Nav-e Asalem, Gilan)ارزیابی سطح تنوع درختی جنگلهای هیرکانی با استفاده از شاخص تنوع ساختاری ترکیبی (مطالعه موردی: تیپ راش- ممرز، ناو اسالم گیلان)49550511288310.22092/ijfpr.2017.112883FAپیمان فرهادیدانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایرانجواد سوسنیاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران0000-0003-2379-0781سیدیوسف عرفانیفرددانشیار، گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20170107Stand structure and species diversity are two useful parameters for complex assessment of forest biodiversity, and provide important information for management and decision making for appropriate silvicultural system. For this purpose, five one ha plots were selected randomly in homogeneous ecological units of beech-hornbeam type in Nav-e Asalem, Gilan province. In order to determine complex structural diversity index (SI) in the studied forest type, uniform angle, mingling and DBH dimensions difference indicators were calculated. Also in order to determine density of trees, the nearest neighbors distance index was used. According to the results, the average value of nearest neighbors distance index was calculated to 5.58 meter. Mean uniform angle index was 0.52, which indicates clumped distribution of trees. Mean mingling index (0.45) indicates moderate mixture of the studied mixed stand. The amount of DBH dimensions difference index was 0.47, indicates moderate difference between trees diameter at breast height. The complex structural diversity index which presents three dimensions of structure, including diversity of spatial pattern, species diversity, and diversity of DBH dimensions) was calculated to 0.475. This value confirms a high level of tree diversity. The results of this study provide key information for management and maintaining of tree diversity in the studied mixed beech-hornbeam stand. Also with monitoring and management of tree diversity level we can reduce the negative impact of natural and human factors.ساختار توده و تنوع گونهای دو ویژگی مفید برای اندازهگیری ترکیبی تنوع زیستی جنگل هستند و اطلاعات مهمی برای تصمیمگیری، مدیریت و انتخاب شیوههای مناسب جنگلشناسی فراهم میکنند. برای اجرای پژوهش پیشرو، ابتدا در واحدهای اکولوژیک همگن موجود در تیپ راش- ممرز ناو اسالم گیلان، پنج قطعهنمونه یک هکتاری بهصورت تصادفی انتخاب شدند. برای تعیین شاخص تنوع ساختاری ترکیبی (SI) تیپ، شاخصهای زاویه یکنواخت، آمیختگی و تمایز قطر برابر سینه محاسبه شدند. همچنین، بهمنظور تعیین تراکم درختان در این تیپ از شاخص فاصله تا نزدیکترین همسایهها استفاده شد. با توجه به نتایج، میانگین شاخص فاصله تا نزدیکترین همسایهها برای تیپ مورد بررسی 5/58 متر بهدست آمد. همچنین، میانگین شاخص زاویه یکنواخت 0/52 محاسبه شد که بیانگر توزیع کپهای درختان بود. شاخص آمیختگی با میانگین 0/45 نشاندهنده سطح متوسط آمیختگی تیپ بود. شاخص تمایز قطر برابر سینه نیز 0/47 محاسبه شد که بیانگر اختلاف متوسط بین درختان از نظر قطر برابر سینه بود. شاخص تنوع ساختاری ترکیبی که بیانگر سه جنبه مختلف ساختار (تنوع موقعیت مکانی، تنوع گونهای و تنوع ابعاد قطر برابر سینه) است، با ارزش 0/475 نشان داد که تیپ مورد مطالعه دارای سطح تنوع درختی زیادی است. نتایج این مطالعه اطلاعات کلیدی برای مدیریت و حفظ سطح تنوع درختی در تیپ راش- ممرز را با استفاده از شاخص تنوع ساختاری ترکیبی فراهم میکند. همچنین، با پایش و مدیریت سطح تنوع درختی تودههای جنگلی میتوان از اثرات منفی فاکتورهای طبیعی و انسانی کاست.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112883_4728d7786b210f0d86e904cf7a621e8e.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Effect of maternal tree phenotype and irrigation on survival and growth of Greek juniper (Juniperus excelsa M. B.) seedlings in Sirachal research stationاثر فنوتیپ پایه مادری و دوره آبیاری بر زندهمانی و رشد نهالهای ارس (Juniprus exclesa M. B) در ایستگاه سیراچال50651611288410.22092/ijfpr.2017.112884FAمصطفی خوشنویسمربی پژوهشی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمریم تیموریمربی پژوهشی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی کشور، تهران، ایرانمحمدحسین صادقزاده حلاجکارشناس پژوهشی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی کشور، تهران، ایرانمحمد متینیزادهدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ، تهران، ایرانانوشیروان شیروانیاستادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20170124The Juniperus habitat has the second most natural distribution in Iran after the pistachio. The habitat area of Junipers has decreased due to its low rate of natural regeneration which makes the rehabilitation of this species very important. The aim of this study was to evaluate the maternal treemorphology and irrigation on survival and growth parameters of Greek juniper (<em>J. excelsa</em> M. B.) in Sirachal research station in a four years period. Twenty produced seedlings from three different maternal treemorphology including A (cylindrical), B (non-cylindrical) and C (high production of seed) were planted in Sirachal research station as complete random blocks in split plots with three replications in 2010. Seedlings were irrigated every fifteen, thirty and forty days in the first year. Controls were not irrigated. Statistical analysis showed that in the first year, the effect of irrigation was significant on growth parameters including current diameter growth, current height growth and crown cover. The effect of maternal treemorphology was significant only on current diameter growth in the first year. In the second year, only the effect of maternal treemorphology was significant on crown cover. After four years of measurement, the effect of irrigation was significant on crown cover. According to our finding, it seems, irrigation for one time in planting time, is an important necessity for Juniper establishment and should be concerned in rehabilitation of habitats. In addition, due to the effects of maternal treemorphology on seedlings survival, establishment and growth, using trees with C morphology will be effective in juniperus rehabilitation habitat.جنس ارس (Juniperus) در ایران از نظر گستره پراکنش پس از بنه رتبه دوم را در میان گونههای درختی بهخود اختصاص میدهد. وسعت رویشگاههای ارس بهدلیل زادآوری طبیعی محدود آن در حال کاهش است، بنابراین احیای رویشگاههای آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش، اثر فنوتیپ پایه مادری و دوره آبیاری بر زندهمانی و مشخصههای رویشی نهالهای ارس در ایستگاه سیراچال به مدت چهار سال مطالعه شد. بیست نهال تولید شده از سه گروه از درختان با فنوتیپ پایه مادری A (تنه صاف)، B (تنه خمیده) و C (توان بذردهی زیاد) در قالب بلوکهای کامل تصادفی و بهصورت کرتهای خرد شده در سه تکرار در سال 1389 کاشته شدند. تیمار آبیاری نهالها در چهار سطح شاهد (بدون آبیاری)، 15 روز یکبار (6 نوبت در سال)، 30 روز یکبار (سه نوبت در سال) و 45 روز یکبار (دو نوبت در سال) در سال اول پس از کاشت اعمال شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که در سال اول، تأثیر تیمار آبیاری بر متغیرهای رویش جاری قطر، ارتفاع و سطح تاج و تیمار فنوتیپ پایه مادری فقط بر رویش جاری قطر معنیدار بود. در سال دوم نیز فقط اثر فنوتیپ پایه مادری برسطح تاج معنیدار بود. در مجموع پس از گذشت چهار سال، فقط اثر تیمار آبیاری بر سطح تاج معنیدار بود. یافتهها نشان داد که یک نوبت آبیاری در زمان کاشت بهعنوان یک ضرورت مهم در استقرار نهالهای ارس است و در احیای رویشگاهها باید مورد توجه قرار گیرد. با توجه به نتایج بهنظر میرسد، نوع درخت مادری نیز در احیای رویشگاه تأثیرگذار بوده و انتخاب بذر از درختان گروه C میتواند در موفقیت برنامه احیای رویشگاه سیراچال مؤثر باشد<strong>.</strong>https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112884_3123169e5a9455689e4873276910b977.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Prediction commercial and cordwood volume of broadleaves using Artificial Neural Networks (Case study: Gorazbon distric of Kheyrood forest, Nowshahr)پیشبینی حجم صنعتی و هیزمی پهنبرگان با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: سری گرازبن جنگل خیرودکنار، نوشهر)51752711288610.22092/ijfpr.2017.112886FAفاطمه گرزینکارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمنوچهر نمیرانیاناستاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمود امیداستاد، گروه مهندسی ماشین های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمود بیاتاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0002-2210-0710Journal Article20170309Decision-making in natural resources often leads to complexities beyond the statistical empirical methods,therefore we need new solutions than algorithmic methods<strong>. </strong>Artificial neural networks (ANN) technology mimics the human brain in the process of problem solving.The aim ofthis studywas to predict the commercial volume and cordwood volume using this technique (Artificial Neural Network). For this purpose<strong>, </strong>367 marked trees in the experimental and educational forest of Kheyrood were selected. Some factors including diameter at breast height, diameter at stump, stump height, total height, topographic factors (slope, aspect and elevation), species, tree situation and minimum median diameter of last log were measured. The factors were considered as input network. Multi-layer Perceptron network (MLP) was used for modeling. The result showed that Multi-layer Perceptron network (with the 0/94 and 0/71 <em>R<sup>2</sup></em>, and 0/233 <em>RMSE</em>) has acceptable accuracy to predict the commercial and cordwood volume.تصمیمگیری در منابع طبیعی اغلب به پیچیدگیهایی فراتر از روشهای تجربی آماری منجر میشود، بنابراین نیاز به راهکارهای نوین دارد. تکنیک شبکههای عصبی مصنوعی با تقلید از مغز انسان و الگوبرداری از آن به فرآیند حل مشکل میپردازد. در این پژوهش به پیشبینی حجم صنعتی و هیزمی درختان با استفاده از تکنیک هوش مصنوعی پرداخته شد. برای این منظور، 367 اصله از درختان نشانهگذاری شده جنگل آموزشی- پژوهشی خیرودکنار نوشهر انتخاب و متغیرهای قطر برابر سینه، قطر کنده، ارتفاع کنده، ارتفاع کل، طول صنعتی، حداقل قطر میانه گردهبینه، وضعیت درخت، گونه و عاملهای توپوگرافی شامل شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا اندازه گیری شدند. کلیه متغیرها بهعنوان ورودی شبکه درنظر گرفته شدند. برای مدلسازی از شبکه پرسپترون چندلایه استفاده شد. نتایج نشان داد که شبکه MLP با مقدار خطای جذر میانگین مربعات 0/233 و ضریبتبیینهای 0/94 و 0/71 بهترتیب برای حجمهای صنعتی و هیزمی دارای دقت قابل قبولی برای پیشبینی بود.https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112886_dd4713474411e48841a67d0739c65384.pdfمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088325320170923Evaluation of the production and collection of plum (Prunus divaricata Ledeb.) fruit and its role on forest dwellers income (Case study: Rudsar, Gilan province)ارزیابی تولید و برداشت میوه آلوچه (Prunus divaricata Ledeb) و نقش آن در درآمد خانوارهای جنگلنشین (مطالعه موردی: شهرستان رودسر، استان گیلان)52853911288710.22092/ijfpr.2017.112887FAفرشاد کیوانبهجودانشیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانسجاد قنبریاستادیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز، اهر، ایران0000-0002-6568-1025قربان مرادیکارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20170415 Non-wood forest products (NWFPs) play a main role in rural household’s economy directly and indirectly. In developing countries, livelihood of 600 million people depends on these products. NWFPs are important in increasing income and improving the economic situation of rural areas with high forest density. The aim of this research was to estimate the amount of production, collection, role of plum fruit in household’s income at Rudsar county of Guilan province. In order to estimating of fruit production, inventory was done systematically- randomly with 30 sample plots of one hectare (with dimensions of 100 by 100 meters) each. To estimate the collection and contribution of NWFPs in total household income, 120 households was censed at three villages by the semi-structured interviews and direct observations in summer 2015. The correlation analysis between tree traits and fruit production showed that diameter at breast height (DBH) had a high and significant correlation (0.64) with fruit production. The mean fruit production was about 8.5 kg per tree. Average tree density was 13 tree per ha. Total fruit collection and annual average collection by households was 3500 kg and 29 kg, respectively. Net annual household income from fruit harvested varied from 500 to 2600 thousand Rials. The fruit collection creates employment for 11 person’s day per year. We conclude that income of fruit collection is not much and we can increase it by much processing and market expansion.محصولات غیرچوبی جنگل بهطور مستقیم و غیرمستقیم نقش مهمی در اقتصاد خانوارهای روستایی بازی میکنند. زندگی حدود 600 میلیون نفر از افراد کشورهای در حال توسعه به این محصولات وابسته است. در این پژوهش به بررسی وضعیت تولید و برداشت میوه آلوچه <strong>(</strong><em>Prunus divaricata</em> Ledeb.<strong>) </strong>و نقش آن در افزایش درآمد خانوارها در شهرستان رودسر استان گیلان پرداخته شد. برای برآورد مقدار تولید از 30 قطعهنمونه یک هکتاری (با ابعاد 100 در 100 متری) بهصورت تصادفی سیستماتیک آماربرداری انجام شد. برای برآورد مقدار برداشت و تعیین سهم درآمد بهدستآمده از میوه آلوچه در درآمد کل خانوارها از روش مصاحبه نیمهساختار یافته و مشاهده مستقیم و سرشماری از 120 خانوار سه روستای مورد مطالعه در تابستان سال 1394 استفاده شد. تحلیل همبستگی بین مشخصات درخت و مقدار میوه تولیدی نشان داد که قطر برابر سینه همبستگی مثبت و معنی داری (0/638) با میوه تولیدی داشت. میانگین میوه تولیدی هر پایه 8/5 کیلوگرم و میانگین تعداد در هکتار 13 پایه بود. مقدار کل برداشت بهرهبرداران از میوه آلوچه درسال 3500 کیلوگرم بود و میانگین برداشت سالانه خانوارها حدود 29 کیلوگرم برآورد شد. درآمد خالص سالانه خانوار از محل برداشت میوه آلوچه در روستاهای مورد مطالعه از 500 هزار ریال تا 2600 هزار ریال تغییر داشت و برای 11 نفر در سال از طریق برداشت میوه شغل ایجاد میشد. با توجه به اینکه درآمد بهدستآمده از میوه آلوچه زیاد نبود، میتوان با فرآوری و رساندن محصول به بازارهای اصلی، درآمد بهدستآمده را افزایش داد. https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_112887_c04b45540c720ce6cc374db9d90d5d16.pdf