مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Contentsشناسنامه1711944010.22092/ijfpr.2007.119440FAJournal Article20190723مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Investigation on appropriate method for seed planting of oak (Quercus castaneifolia C.A.M.) for complementary regeneration in Lovehجهت زادآوری تکمیلی در طرح جنگلداری لوه9183108165FAناصر مهاجراعضاء هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستانسیدزیداله میرکاظمیاعضاء هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستانJournal Article20051214بررسی مناسب ترین روش بذرکاری بلندمازو (<em>Quercus castaneifolia </em>C.A.M.)
جهت زادآوری تکمیلی در طرح جنگلداری لوه
در این بررسی به منظور دسترسی به بهترین روشهای بذرکاری و بذرپاشی بلندمازو جهت زادآوری تکمیلی، 6 روش کاشت شامل بذرکاری بخشی (کپهای spot seeding)، بذرکاری متهای (حفرهای dibbling seeding) بذرکاری پشت بیلی، بذرکاری نواری، بذرپاشی طبیعی، بذرپاشی نواری همراه با خراش و شاهد، مقدار 10 کیلوگرم بذر در قطعات 100 مترمربعی در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار طی4 سال انجام شد. صفاتی از قبیل درصد بذرهای سبز شده، زنده مانی و همچنین رشد ارتفاعی و رشد قطر یقه نهالها اندازهگیری شد. تجزیه واریانس و آزمون اختلاف بین میانگین ها در مورد صفات ذکر شده انجام شد که نتایج عبارتند از: بین درصد بذرهای سبز شده در روشهای مختلف کاشت اختلاف معنیداری در سطح 1% وجود دارد و با توجه به آزمون مقایسه بین میانگینها (Duncan) روش بذرکاری بخشی با 73/88 درصد بذرهای سبز شده بهتر از سایر روشها بوده است. بین درصد زنده مانی بذرهای سبز شده در روشهای مختلف کاشت اختلاف معنیدار دیده میشود و با مقایسه بین میانگین ها روش بذرکاری بخشی با 67/85 درصد بیشرین درصد زنده مانی را داشته است. بررسی رشد ارتفاعی و رشد قطر یقه نهالها نشان میدهد که بین رشد ارتفاعی نهالها در روشهای مختلف کاشت در سطح 1% اختلاف معنیداری وجود دارد در حالی که به علت اختلاف جزئی در رشد قطری یقه تفاوتی در بین آنها دیده نمیشود و در یک طبقه قرار میگیرند. بنابراین با توجه به بررسی صفات مورد نظر، میتوان روش بذرکاری بخشی (کپهای) را بهعنوان یک روش موفق بذرکاری بلندمازو معرفی نمود.
بلندمازو، جنگلکاری، بذرکاری و بذرپاشی.
<strong>Investigation on appropriate method for seed planting of oak </strong>
<strong>(<em>Quercus castaneifolia</em> C.A.M.) for complementary regeneration in Loveh </strong>
In order to access the best seed planting methods of oak<em> (Quercus castaneifolia) </em>for the complementary regeneration, the seeds of <em>Quercus castaneifolia</em> were planted by six methods of natural seeding, strip seeding along with scraping, partial seeding, seeding by drill, without destroying the soil structure (by shovel), strip seeding and control plot was selected .10 kgs of oak seeds were planted in the plots (100 m²) in random complete block design by four replications. Some characteristics including the germinated seeds percentage, urvival percentage, height and collar growth of seedlings were measured. Results show that based on ANOVA table, there is a significant difference (1%) among germinated seeds percentage in various planting methods. With regard to the mean comparison test (Duncan) the partial seeding method by the 88.73% of the germinated seed was better than other methods. There was a significant difference (1%) between the survival percentage of germinated seed. The partial seeding with the 85.67% of germinated seeds had the most survival percentage. Investigation on height and collar growth of seedlings showed that there is a significant difference among the seedlings height growth in various planting methods, whereas no significant difference could observed for collar growth of seedlings. Therefore, the partial sowing is a successful method for artificial regeneration of<em> Quercus castaneifolia. </em>
<em> </em>
<em>Quercus castaneifolia,</em> reforestation, seeding method.
بررسی مناسب ترین روش بذرکاری بلندمازو (<em>Quercus castaneifolia </em>C.A.M.)
<span style="font-size: 10px;"> </span>
In order to access the best seed planting methods of oak<em> (Quercus castaneifolia) </em>for the complementary regeneration, the seeds of <em>Quercus castaneifolia</em> were planted by six methods of natural seeding, strip seeding along with scraping, partial seeding, seeding by drill, without destroying the soil structure (by shovel), strip seeding and control plot was selected .10 kgs of oak seeds were planted in the plots (100 m²) in random complete block design by four replications. Some characteristics including the germinated seeds percentage, urvival percentage, height and collar growth of seedlings were measured. Results show that based on ANOVA table, there is a significant difference (1%) among germinated seeds percentage in various planting methods. With regard to the mean comparison test (Duncan) the partial seeding method by the 88.73% of the germinated seed was better than other methods. There was a significant difference (1%) between the survival percentage of germinated seed. The partial seeding with the 85.67% of germinated seeds had the most survival percentage. Investigation on height and collar growth of seedlings showed that there is a significant difference among the seedlings height growth in various planting methods, whereas no significant difference could observed for collar growth of seedlings. Therefore, the partial sowing is a successful method for artificial regeneration of<em> Quercus castaneifolia.</em>در این بررسی به منظور دسترسی به بهترین روشهای بذرکاری و بذرپاشی بلندمازو جهت زادآوری تکمیلی، 6 روش کاشت شامل بذرکاری بخشی (کپهای spot seeding)، بذرکاری متهای (حفرهای dibbling seeding) بذرکاری پشت بیلی، بذرکاری نواری، بذرپاشی طبیعی، بذرپاشی نواری همراه با خراش و شاهد، مقدار 10 کیلوگرم بذر در قطعات 100 مترمربعی در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار طی4 سال انجام شد. صفاتی از قبیل درصد بذرهای سبز شده، زنده مانی و همچنین رشد ارتفاعی و رشد قطر یقه نهالها اندازهگیری شد. تجزیه واریانس و آزمون اختلاف بین میانگین ها در مورد صفات ذکر شده انجام شد که نتایج عبارتند از: بین درصد بذرهای سبز شده در روشهای مختلف کاشت اختلاف معنیداری در سطح 1% وجود دارد و با توجه به آزمون مقایسه بین میانگینها (Duncan) روش بذرکاری بخشی با 73/88 درصد بذرهای سبز شده بهتر از سایر روشها بوده است. بین درصد زنده مانی بذرهای سبز شده در روشهای مختلف کاشت اختلاف معنیدار دیده میشود و با مقایسه بین میانگین ها روش بذرکاری بخشی با 67/85 درصد بیشرین درصد زنده مانی را داشته است. بررسی رشد ارتفاعی و رشد قطر یقه نهالها نشان میدهد که بین رشد ارتفاعی نهالها در روشهای مختلف کاشت در سطح 1% اختلاف معنیداری وجود دارد در حالی که به علت اختلاف جزئی در رشد قطری یقه تفاوتی در بین آنها دیده نمیشود و در یک طبقه قرار میگیرند. بنابراین با توجه به بررسی صفات مورد نظر، میتوان روش بذرکاری بخشی (کپهای) را بهعنوان یک روش موفق بذرکاری بلندمازو معرفی نمود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Determining of equilibrium state in uneven – aged oriental beech forests of Northern – Iranبررسی دستیابی به منحنی تعادل در راشستانهای ناهمسال شمال کشور در مازندران10492108166FAعلیرضا اسلامیعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشتخسرو ثاقب طالبیدانشیار، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمنوچهر نمیرانیاندانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران.Journal Article20060529<span style="font-size: 10px;"> </span>
<span style="font-size: 10px;"> This paper aimed to study the frequency distribution of tree number, basel area and volume in the uneven-aged oriental beech which are importent factors for determining of equilibrium state. For this purpose, six sample plots each covering one ha (100</span><sub>*</sub><span style="font-size: 10px;">100m) were established in different beech stands of Neka region in Mazandaran province at the Caspian forests. All trees with dbh more than 7.5cm were measured and the number of trees in the first diameter class (N</span><sub>10</sub><span style="font-size: 10px;">), as well as number of standing and marked trees for cutting were assesed. The results showed that the N</span><sub>10</sub><span style="font-size: 10px;"> of the plots varied between 7 and 74 per ha. The mean annual diameter increment calculated to 2.7mm. The basel area varied between 26 and 42.7 m</span><sup>2</sup><span style="font-size: 10px;">ha</span><sup>-1 </sup><span style="font-size: 10px;">, while the volume varied between 388 and 509 m</span><sup>3</sup><span style="font-size: 10px;">ha</span><sup>-1</sup><span style="font-size: 10px;">. A combination of datas showed that the equilibrium state would be expected, where the comulative basel area of the stand varies between 21 and 25 m</span><sup>2</sup><span style="font-size: 10px;">ha</span><sup>-1</sup><span style="font-size: 10px;"> with a least N</span><sub>10</sub><span style="font-size: 10px;"> of 120 ha</span><sup>-1</sup><span style="font-size: 10px;">. Considering the red rot, the target diameter for harvesting of trees could be fixed between 80 and 85cm.</span>
یکی از اطلاعات و متغیرهای معرف وضعیت کمی جنگل، توزیع فراوانی (تعداد درختان و رویه زمینی) در طبقات قطری است که در تشریح ساختار و درجنگل شناسی و مدیریت جنگل کاربردهای متعدد دارد. این شاخص برای قضاوت، تعیین نحوه تربیت تودههای جنگلی و برنامهریزیهای مختلف میبایست با حالت تعادل (نرمال)، سنجیده و مورد ارزیابی قرار گیرد. تحقیق انجام شده درهمین راستا، درجنگلهای مازندران (منطقه نکاء ظالمرود) در قالب 6 قطعه نمونه یک هکتاری در مناطقی که خصوصیات ظهور راشستان را در شرایط متفاوت دارا بوده انجام گردیده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که علاوه بر ناهمسالی و ظهور گروهی تودههای راش، شرط اساسی در ترسیم منحنی تعادل یعنی تعداد پایه کافی در هکتار، بهویژه در اولین طبقه قطری (<sub>10</sub>n)، کمتر از حد مورد نیاز میباشد. رویش جاری سالیانه (قطری) در تودههای مورد مطالعه 7/2 میلیمتر در سال بوده، بنابراین به منظور برداشت هدفمند (استفاده از حداکثر رویش در حداقل زمان) میتوان با اجرای شیوه تکگزینی گروهی در گردشهای اول و دوم، قطر هدف 80 تا 85 سانتیمتر و سطح مقطع تجمعی 21 تا 25 مترمربع در هکتار را در حالت تعادل پیش بینی نمود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Estimation of deforestation rate in Chaharzebar forests in Kermanshah Province using aerial photographsاستفاده از عکسهای هوایی در برآورد نرخ تخریب جنگلهای چهارزبر استان کرمانشاه114105108167FAمعصومه خان حسنیکارشناس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاهمظفر شریفیدانشیار، دانشگاه رازی کرمانشاهاحمد توکلیعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه.Journal Article20060704<strong style="font-size: 10px;"> </strong>
In order to estimate deforestation rate consider in Chaharzebar forests, with 10035 ha area in 34 km South west of Kermanshah, we studied aerial photographs of years 1955 and 1990 with the scale 1: 50000. Results of two methods are shown as follow:
1– Sampling through dotted lattice: by average within a 35 years period of time, the forest areas has declined by 6% and the relative surface of 602 ha shows 0.16% decline (17.2 ha per year)
2– Drawing and separating the forest areas by photographs: the decline forest area in this 35 year period is 641.6 ha which is 18.33 ha annually by average. On the other hand the non- forest areas has been increased. Deforestation rate in this region within 35 years is totally 5.95% and 17% annually.
در این تحقیق به منظور بررسی روند تغییرات کمی جنگلهای چهارزبر با سطحی معادل 10035 هکتار که در 34 کیلومتری جنوب غربی شهرستان کرمانشاه واقع شده است، عکسهای هوایی سالهای 1334 و 1369 با مقیاس1:50000 از طریق تفسیر عکسهای هوایی مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این مطالعه توانست به دو شیوه آهنگ کاهش سطوح جنگلی را در منطقه معین سازد. در روش اول که مبتنی بر آماربرداری از طریق استفاده از شبکه نقطه چین می باشد معلوم شد که بهطور متوسط در فاصله زمانی 35 سال از 1334 تا 1369 سطوح اراضی تحت پوشش جنگل با 6% و مساحت 602 هکتار با متوسط سالیانه 16/0% که متوسط سالیانه ای معادل 2/17 هکتار را شامل می باشد با کاهش سطح مواجه بوده است. در برآورد کاهش سطح پوشش درختی با استفاده از ترسیم و تفکیک این سطوح از روی عکسهای هوایی، اختلاف سطوح تحت پوشش جنگل در فاصله زمانی 35 سال برابر با 6/641 هکتار میباشد که سالیانه بهطور متوسط 33/18 هکتار از اراضی جنگلی کاسته و به اراضی غیر جنگلی افزوده شده است. به عبارتی نرخ تخریب و تبدیل اراضی جنگلی در این منطقه در 35 سال برابر با 95/5 درصد و سالیانه برابر با 17/0% برآورد شد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Genetical variation on natural populations of Populus euphratica Oliv. by peroxidase isoenzymeبررسی تغییرات ژنتیکی جوامع پده با استفاده از آنزیم پراکسیداز122115108168FAمحسن کلاگریاعضای هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورعلی جعفری مفید آبادیاعضای هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمسعود طبریاعضای هیات علمی گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرسسید محسن حسینیاعضای هیات علمی گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20060704<em style="font-size: 10px;">Populus euphratica</em><span style="font-size: 10px;"> Oliv. distributed naturally in vast regions of Iran. Also it is a native species in arid and semi arid of the country. Geographical and climatical differences in </span><em style="font-size: 10px;">P. euphratica</em><span style="font-size: 10px;"> sites affect on the morphological and genetical differences among the tree populations. Peroxidase isoenzyme analysis from leaf extracts of </span><em style="font-size: 10px;">P. euphratica</em><span style="font-size: 10px;"> using polyacrylamid gel electrophoresis was conducted to determine genetical characteristics and differentiate individuals in eleven natural populations. Results of peroxidase activity patterns in 110 trees from 11 provenances showed differences among individuals. Peroxidase banding pattern showed three zones of activity. Cluster analysis of data based on bands frequency for 11 provenances showed the existence of three distinct major groups, group 1: Sarakhs, Khojir and Dezful; group 2: Dashly-borun, Malavi, Hamidiyeh, Gotvand, Manjil and Mahneshan; group 3: Gherekhlar. Also there was more genetic distance between Sarkhs and Gherekhlar sites in eastern and northern zones respectively.</span><span>گونه پده (</span><em>Populus euphratica </em><span>Oliv.) به طور طبیعی در مناطق گسترده ای از ایران انتشار یافته و بومی مناطق خشک و نیمه خشک است. تنوع جغرافیایی و اقلیمی در گستره انتشار این گونه سبب شده تا تفاوتهایی از نظر مورفولوژیکی و ژنتیکی میان درختان در رویشگاههای مختلف حاصل گردد. بررسی ایزوآنزیمی با استفاده از آنزیم پراکسیداز برای تعیین تغییرات ژنتیکی جوامع پده درباره 110 نمونه از برگ در یازده رویشگاه طبیعی که بهلحاظ محیطی، طول، عرض جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا با یکدیگر اختلاف داشتند انجام و فعالیت کیفی آنزیم پراکسیداز به روش ژل پلی اکریل آمید الکتروفورز (PAGE) انجام شد. نتایج حاصل از تغییرات کیفی آنزیم پراکسیداز در ده درخت از هر رویشگاه، ظهور باندها و الگوهای ایزوآنزیمی متفاوتی را نشان داده است. در مجموع نه باند مجزا در سه ناحیه متفاوت بر روی ژل نمایان شد. ناحیه اول حداکثر دارای پنج باند و پلیمورفیسم بوده، ناحیه دوم دو باند و ناحیه سوم نیز دارای دو باند بوده است. نتایج گروه بندی درختان در رویشگاههای مورد بررسی با استفاده از فراوانی هر یک از باند ها از طریق تجزیه خوشه ای سه خوشه اصلی را روی دندروگرام نشان داده است. خوشه اول شامل رویشگاههای سرخس، خجیر و دزفول، خوشه دوم شامل رویشگاههای داشلی برون، ملاوی، حمیدیه، گتوند، منجیل، جلفا و ماه نشان بوده و در خوشه سوم نیز تنها رویشگاه قرخلار قرار داشته که از سایر مناطق متمایز شده است. بیشترین فاصله ژنتیکی بین رویشگاه سرخس در شرقی ترین ناحیه و قرخلار در ناحیه شمالی کشور مشاهده شد.</span>مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Quantitative and qualitative characteristics of Oak, Nettle tree and Walnut experimental plantations of Chamestan (Mazandaran)بررسی کمی وکیفی کشت آزمایشی گونههای بلندمازو, داغداغان و گردو در چمستان (مازندران)133123108169FAکرمعلی ذبیحیکارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانکامبیز اسپهبدیعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانسید رضا مصطفی نژادعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانJournal Article20060801In this research, the qualitative and quantitative characteristics of Oak (<em>Quercus castaneifolia</em>), Nettle tree (<em>Celtis australis</em>) and Walnut (<em>Juglans regia</em>) were investigated in experimental plantation. Two-years old seedlings of species were planted in separated groups in 4×4 meter spacing as a part of a research project “Group plantation of industrial fast growing trees” at 1983. Diameter at breast height (dbh), total height, crown and trunk height were measured in 2005. The results indicated that survival in 23-years old trees of oak was 73.2% and for nettle tree and walnut were 97.1, 85.7 percent, respectively. Mean height of oak, nettle tree and walnut were 19.67, 11.48 and 15.96 m, repectively. The annual height increment of oak, nettle tree and walnut were 81.9, 47.9 and 66.5 cm, respectively. The mean dbh were 26.7, 11.2 and 17.9 cm for oak, nettle tree and walnut. The volume was 287.9 m<sup>3</sup>ha<sup>-1 </sup>for oak, 39.4 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup> for nettle and 128.6 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup> for walnut. Volume increment was calculated 12.5 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup>y<sup>-1</sup> for oak, 1.6 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup>y<sup>-1</sup> for nettle tree and 5.36 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup>y<sup>-1</sup> for walnut.در این تحقیق مشخصههای کمی و کیفی گونههای بلندمازو، داغداغان و گردو مورد بررسی قرارگرفت. نهالهای دو ساله گونههای یاد شده در سال 1362، در قالب طرح تحقیقاتی "کشت گروهی سریع الرشدترین درختان صنعتی ایران و جهان" در قطعات مجزا و در فاصله 4×4 متر در ایستگاه تحقیقات جنگل و مرتع چمستان کاشته شد. در سال 1384، از قطعات موجود مشخصههای قطر برابر سینه با دقت میلیمتر، ارتفاع کل، طول تاج، طول تنه و ارتفاع هرس با دقت سانتیمتر مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که زندهمانی بلندمازو در سن بیست و چهار سالگی 2/73 درصد، زندهمانی داغداغان 1/97 و زندهمانی گردو 7/85 درصد بوده است. متوسط ارتفاع سه گونه یاد شده به ترتیب 67/19، 48/11 و 96/15 متر ومتوسط رویش ارتفاعی سالانه بلندمازو، داغداغان و گردو به ترتیب 9/81 ، 8/47 و 5/66 سانتیمتر بدست آمد. متوسط قطر برابر سینه برای بلندمازو 7/26 سانتیمتر و متوسط رویش قطری آن 1/11 میلیمتر محاسبه شد. کمیتهای یاد شده برای داغداغان 2/11 سانتیمتر و7/4 میلیمتر و برای گردو 9/17 سانتیمتر و 6/7 میلیمتر بود. حجم در هکتار سه گونه بلندمازو، داغداغان و گردو در سال بیست و سوم به ترتیب 9/287، 4/39 و 6/128 سیلو و رویش حجمی سالانه در هکتار آنها به ترتیب 5/12، 6/1 و 36/5 سیلو در هکتار برآورد گردید.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Evaluation of rooting success in poplar clones cuttings using different treatmentsارزیابی موفقیت ریشه زایی قلمه کلنهای صنوبر با استفاده از تیمارهای مختلف143134108170FAفرهاد اسدیاعضاء هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشوررفعت اله قاسمیاعضاء هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20060801Rooting and early growth of four poplar clones belonging to different species planted at plastic vases were examined after applying pre-rooting treatments combinations to dormant cuttings. Treatments included 3 cutting length (15, 20 and 25 cm) and soaking period (0, 2 and 4 days) that carried out in a randomized complete block design layout with 3 replications and investigated during spring of 2006. Significant differences in both rooting percentages and growth attributes were shown between clones after 12 weeks of growth. After the period we have measured height, leaf number, leaf weight, root length, root number, root weight, stem weight, total weight and percentage of root weight/ total weight as rooting success. The results indicated that cuttings planted without soaking had the lowest rooting success, at less than 12% on 4 days soaking. Cuttings planted with 15, 20 and 25 cm length have revealed 29, 42 and 35 percentages of rooting success, respectively. Cuttings planted with 0, 2 and 4 days soaking have shown 31, 32 and 43 percentages rooting, respectively. For optimal rooting of <em>Populus caspica</em> we recommend using 25 cm cuttings, soaked for 4 days in water, but for <em>P. euphratica</em> we suggest using 20 cm cuttings without soaking. Regarding the <em>P. alba</em> 58/57 we recommend using 25 cm cuttings and soaked for 4 days in water.
قلمههای چهار کلن صنوبر متعلق به چهار گونه مجزا پس از بکاربردن ترکیبهای تیمارهای مختلف در اسفند ماه 1384 در گلدانهای پلاستیکی کاشته شدند و طی یک دوره 3 ماهه میزان ریشه دهی و رشد اولیه آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. تیمارها شامل 3 طول متفاوت قلمه، 15، 20 و 25 سانتیمتر به همراه 3 زمان خیساندن صفر، 2 و 4 روز می گردد که در قالب یک طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار از اسفند 1384 تا تیر 1385 اجرا شد. پس از 12 هفته رویش قلمهها صفات ارتفاع، تعداد برگ، وزن برگ، طول ریشه، تعداد ریشه، وزن ریشه، وزن ساقه، وزن کل ونسبت وزن ریشه به وزن کل به عنوان موفقیت یا درصد ریشه زایی اندازه گیری و محاسبه شدند. نتایج نشان داد که تفاوتهای معنیدار در میزان درصد ریشه زایی، همچنین صفات رشد در میان کلنها وجود دارد. قلمههای بدون تیمار خیساندن کمترین میزان موفقیت ریشه زایی را داشتند که 12 درصد از تیمار 4 روز خیساندن کمتر بود. قلمههای با طول 15، 20 و 25 سانتیمتری به ترتیب 29، 42 و 35 درصد موفقیت ریشه زایی داشتند. قلمههای با صفر، 2 و 4 روز خیساندن به ترتیب 31، 32 و 43 درصد ریشهزایی داشتند. جهت ریشهزایی بهینه برای <em>P. caspica</em> استفاده از قلمههای 25 سانتیمتری و خیسانده شده به مدت 4 روز توصیه می گردد. اما برای <em>P. euphratica</em> کاربرد قلمههای 20 سانتیمتری بدون تیمار خیساندن پیشنهاد می شود. در مورد<em>P.</em><em> alba</em> 58/57 استفاده از قلمههای 25 سانتیمتری و 4 روز خیساندن بهترین نتیجه را داد. برای <em>P. deltoids</em> 77/51 استفاده از قلمههای 15 سانتیمتری و بدون تیمار خیساندن بهترین وضعیت بود.
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622The germination response of Tilia platyphyllos stratified seed to irrigation and sowing depthپاسخ جوانهزنی بذر لایه پردازی شده نمدار (Tilia platyphyllos Scop.) به آبیاری و عمق کاشت بذر151144108171FAمسعود طبریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، دانشگاه تربیت مدرسآفاق تابندهدانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20060801In order to determine the germination rate of <em>Tilia platyphyllos</em> Scop. seed an investigation was carried out in the open field of Natural Resources Faculty of Noor, Tarbiat Modares University (north of Iran). In 0.5 m<sup>2</sup> plots and under the shelter, the stratified seeds which were being germinated were sown in 1.5 and 3 cm soil depths and irrigated every day and every two days. The results revealed that contrary to sowing depth, irrigation affected the germination rate. Treatments combination of “Daily irrigation-3 cm sowing depth” and “two-day irrigation-1.5 cm sowing depth” produced the highest and the lowest germination rates, respectively. In each treatment combination, accumulative germination rate enhanced less than one week and did not change afterwards. Generally it can be stated that if for seedling production, <em>Tilia</em> <em>platyphyllos</em> stratified seed (with vernal sowing) is used, treatment combination of “daily irrigation-3 cm sowing depth” (together with shelter), compared to other treatments combination, will produce higher germination rate. This is while that a shelter ensures growing well. The better response can be achieved by earlier sowing (early spring) of germinating seeds. Next investigations will prove this important.
germination rate, irrigation, sowing depth, stratification, <em>Tilia platyphyllos </em>Scop.به منظور بررسی میزان جوانهزنی بذرهای نمدار، تحقیقی در اوایل بهار در اراضی متعلق به دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس واقع در شهرستان نور انجام گرفت. در کرتهای نیم مترمربعی، بذرهای لایه پردازی شده و در حال جوانه زدن نمدار در عمقهای 5/1 و 3 سانتیمتری و زیر سایبان کاشته شدند و در دورههای هر روزه و یک روز در میان آبیاری شدند. نتایج آشکار ساخت که بر خلاف عمق کاشت، آبیاری روی نرخ جوانهزنی بذرها اثر گذاشت. ترکیبهای تیمار "آبیاری هر روزه - عمق کاشت 3 سانتیمتر" بیشترین و "آبیاری یک روز در میان - عمق کاشت 5/1 سانتیمتر" کمترین جوانهزنی را تولید نمود. در اغلب ترکیب تیمارها، نرخ تراکمیجوانهزنی از ابتدای روییدن (3 خرداد) بذرها تا کمتر از یک هفته افزایش یافت و از آن به بعد (تا 3 تیر) حالت ثابت پیدا کرد. از نتایج این تحقیق، میتوان جمع بندی نمود که اگر برای تولید نهال نمدار از بذرهای لایهپردازی شده و در حال جوانه زدن آن با کاشت بهاره استفاده شود، ترکیب تیمار "کاشت عمیقتر بذر (3 سانتیمتر)-رژیم آبیاری هر روزه" میتواند قابل توصیه باشد. این در شرایطی است که یک سایه نسبی روی نهالهای در حال رشد مهیا گردد. پاسخ بهتر می تواند با کاشت زودتر (اوایل بهار) بذرهای در حال جوانه زدن حاصل آید. تحقیقات آتی می تواند این مهم را به اثبات برساند. مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Designing of transducer for determination of stress state in soilطراحی و روش ساخت مبدل اندازهگیری تنش به منظور تعیین تنسور تنش در خاک164152108172FAفرشید مریخکارشناس ارشد مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشوررضا علیمردانیعضو هیأت علمی دانشگاه تهران.علی باباخانیعضو هیأت علمی دانشگاه تهران.Journal Article20061030It is a fact that excessive traffic of machines on natural sources and agricultural fields increases soil compaction. The study of soil compaction requires determination of the stress state of soil. A transducer was designed to measure normal pressure in six predetermined directions. The pressure transducer composed of six sensing units and a core. The Data Acquisition System used in this research consists of a data logger, a printer and a recorder. The data collected were used to determine shear stresses which in turn can be utilized for calculation of soil stress state. The change in soil density due to the excessive traffic can be calculated by these data.
یکی از اصلیترین مشکلات استفاده از ماشین در عرصههای کشاورزی و منابع طبیعی و بهویژه برای ماشینهای کشنده در جنگل که عموماً بسیار سنگین هستند، کوبیدگی و افزایش فشردگی خاک میباشد. اگرچه در اراضی کشاورزی با استفاده از روشها و ماشینهای خاکورزی میتوان تا حدودی فشردگی خاک را اصلاح نمود، ولی در عرصههای منابع طبیعی بهویژه جنگل این کار امکانپذیر نیست. به همین دلیل قبل از کاربرد ماشین در جنگل باید پیشبینیهای لازم را اتخاذ نمود و با انتخاب روش صحیح بهرهبرداری و نوع ماشین از افزایش بیش از حد فشردگی خاک جلوگیری کرد. یکی از روشهای تعیین وضعیت تراکم خاک، بررسی نیروهای اعمال شده به خاک است که برای این کار نیاز به اندازهگیری تمام تنشهای موجود در خاک و تعیین تنسور تنش میباشد. بدین منظور مبدلی طراحی شد که تنشهای عمودی را در شش جهت مشخص اندازهگیری کند تا با داشتن شش تنش عمودی، تنشهای برشی مورد نیاز نیز محاسبه شوند. مبدل از دو قسمت هسته مرکزی و حسکنندههای فشار تشکیل شده است که هسته مرکزی جسمی آلومینیومی میباشد و شش حسکننده فشار در زاویههای معین روی آن نصب شدهاند. سیستم جمعآوری دادهها شامل دیتالاگر، چاپگر و ضبطکننده میباشد. با اطلاعات بدست آمده از این مبدل، محاسبه تنشهای برشی در خاک میسر و در نهایت تنسور تنش خاک محاسبه میشود. در نهایت تغییرات ایجاد شده در جرم مخصوص خاک که بر اثر عبور ماشین ایجاد میگردد از طریق اطلاعات فوق بدست میآید.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Slenderness coefficient of five major tree species in the Hyrcanian forests of Iranبررسی ضریب قدکشیدگی پنج گونه مهم درختی در جنگلهای خزری ایران180165108173FAرضا اخواناستادیار، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0003-3420-7301منوچهر نمیرانیاندانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران.Journal Article20061226Slenderness coefficient of trees, defined as the ratio of total height to diameter at breast height (DBH), is frequently used as resistance index of trees to wind throw. By measuring DBH and total height of 1379 trees, the relationships between slenderness coefficients and trees DBH were investigated for five major tree species in a broadleaved Hyrcanian forests of Iran, Kheyroudkenar-Noshahr, including beech (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky), hornbeam (<em>Carpinus betulus </em>L.), maple (<em>Acer velutinum</em> Boiss.), alder (<em>Alnus subcordata</em> C.A.M.) and oak (<em>Qercus castaneifolia</em> C.A.M.). Tree slenderness coefficients were found to be negatively correlated with DBH. The graphical results indicated that about 75% of the sampled trees had a slenderness coefficient lower than 80 and the range of variation is between 20 to 173. The most of difference among the slenderness coefficients of tree species were found in diameter class below 30 cm. Maximum slenderness coefficients observed in the valleys and northern aspects, while minimum in karstic phenomenons and southern aspects. No correlation was found between tree slenderness coefficients and stand density. <br /> <br /> ضریب قدکشیدگی که از نسبت بین ارتفاع کل به قطر برابر سینه درخت بدست میآید، یکی از شاخصهای مهم پایداری درخت در برابر بادافتادگی و بیانگر محیط رشد پیرامون درخت است که میتواند راهنمای بسیار خوبی برای اجرای عملیات پرورشی در جنگل باشد. در این مطالعه ضریب قدکشیدگی 5 گونه درختی شامل راش، ممرز، پلت، توسکای ییلاقی و بلندمازو در جنگل خیرودکنار نوشهر با اندازهگیری قطر برابرسینه و ارتفاع کل 1379 درخت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین قطر برابرسینه و ضریب قدکشیدگی درختان این جنگل یک رابطه کاهشی از نوع نمایی وجود دارد. ضریب قدکشیدگی درختان مورد بررسی بین 20 تا 173 متغیر بوده و حدود 75 درصد درختان در وضعیت پایدار قرار داشتند. بیشترین تفاوت در ضریب قدکشیدگی درختان، در مرحله جوانی و در طبقات قطری کمتر از 30 سانتیمتر مشاهده شد. بیشترین ضریب قدکشیدگی در درختان واقع در درهها و در جهتهای شمالی و کمترین در دولینها و در جهتهای جنوبی دیده شد. در این بررسی رابطه معنی داری بین ضریب قدکشیدگی با تراکم توده بدست نیامد.<br /> مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315220070622Extension of the Faustmann formula for tree economic calculations; illustrations in the case of beech forest in the North-East of Franceتعمیم مدل تصمیمگیری Faustmann برای محاسبات اقتصادی درخت (مطالعه موردی: راشستانهای شمال شرق فرانسه)194181108174FAسید مهدی حشمت الواعظیندکترای رشته اقتصاد و مدیریت جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانژان- لوک پرونمدیر مجمع تحقیقاتی منافع عمومی اکوسیستم های جنگلی پاریسJournal Article20070421The decision on the tree scale constitutes smallest and the most concrete scale of decision in forest management. All decisions concerning of the forest trees (cut, selection of species, etc.) are often found on the basis of the technical and economic considerations. The tree economic model is a valuable tool which integrates all the economic considerations to help all decisions on the tree scale. The determination of the future value of the various species, the exploitation diameter and the amplitude of the damage to trees could be evaluated by the tree economic model. The tree economic model also makes it possible to study the effect of various factors (diameter, method and density of exploitation) on the tree future value. Moreover, as the stand is a whole of trees, the tree economic model could be transformed into a stand economic model. In spite of the importance of the tree economic model, there is only a little research on this topic. In this article, on basis of Faustmann economic model, a tree economic model is presented. In order to present certain examples of application of the proposed model, we used the necessary data from simulation of the corresponding models calibrated in the case of the beech in the North-East in France. This study shows that the optimal exploitation diameter of the good quality trees of the beech in the irregular stand with average productivity (7.5 m<sup>3</sup>/ha) is 70 cm. Moreover, the application of the model in the calculation of damage to a tree of 25 cm shows that the calculated damage is more than ten times higher (36 Euros) that its market value (3 Euros). Indeed, the damage to a future tree is higher than its market value because of his higher value at financial maturity. کوچکترین و مؤثرترین مقیاس تصمیم گیری در جنگل، تصمیم گیری در سطح درخت می باشد. هر گونه تصمیم گیری در مورد درختان جنگلی ( قطع یا نگهداری و انتخاب گونه) معمولاً بر اساس ملاحظات فنی و اقتصادی صورت میپذیرد. مدل اقتصادی درخت، ابزاری ارزشمند در تصمیم گیریهای مربوط به درخت می باشد که کلیه ملاحظات اقتصادی را تلفیق مینماید. با استفاده از مدل درخت میتوان ارزش گونه های مختلف یک توده، قطر هدف و میزان خسارت وارده به نهالها را تعیین و تأثیر قطر بهرهبرداری، روش بهره برداری و تراکم برداشت را بر ارزش درخت بررسی نمود. علاوه بر این، چون یک توده جنگلی مجموعه ای از درختان محسوب می شود، مدل اقتصادی درخت میتواند در سطوح بالاتر تصمیم گیری (پارسل و سری) جهت بهینه سازی مدیریت مورد استفاده قرار گیرد. به رغم اهمیت مدل اقتصادی درخت، در اقتصاد جنگل کمتر روی این موضوع تحقیق شده است. در این مقاله یک مدل تصمیم گیری درخت بر مبنای مدل پذیرفته شده Faustmann ارائه گردیده است. به منظور ارائه مثالهای عملی، مدل پیشنهادی برای تعیین قطر هدف و میزان خسارت به نهالها یا درختان کم قطر با استفاده از داده های گونه راش در راشستانهای شمال شرق فرانسه مورد استفاده قرار گرفته است. مطاله موردی نشان می دهد که قطر هدف درختان با کیفیت مطلوب راش در راشستانهای ناهمسال با حاصلخیزی متوسط، 70 سانتیمتر میباشد. همچنین، با استفاده از مدل پیشنهادی در محاسبه خسارت وارده به درختان ملاحظه می نماییم که ارزش واقعی یک درخت آسیب دیده در اثر بهرهبرداری به قطر 25 سانتیمتر بیش از 10 برابر (36 یورو) ارزش بازاری آن (3 یورو) می باشد.