مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Contentsشناسنامه1711943910.22092/ijfpr.2007.119439FAJournal Article20190723مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923A survey on the accuracy of the inventory method of sample plots with 1000m2 area under random-systematic network for estimation of amount and distribution of stand volume, basal area and tree number in diameter classesبررسی میزان دقت (کارآیی) روش آماربرداری تصادفی- سیستماتیک با قطعات نمونه یکهزارمترمربعی برای برآورد مقدار و توزیع سطح مقطع برابرسینه، حجم و تعداد درخت در طبقات قطری206195108139FAمحمد امینیعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانهاشم حبشیعضو هیأت علمی دانشگاه گلستان0000-0002-5092-4119روجا امینیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگل شناسی، دانشگاه گلستانJournal Article20040831<span style="font-size: 10px;"> After performing the first and Second 20-years periods of forest projects, even with proper execution of the programs, most of them have many problems yet. One of the most important factors that caused these problems is the method of data preparing and processing. The hypothesis of this research project is “there is a significant difference between the result of random-systematic inventory and full caliper method”. After sampling in plots with 1000 m</span><sup>2</sup><span style="font-size: 10px;"> area under a random-systematic grid, correlations between variables were surveyed. Volume, basal area and tree number amount and distributions in diameter classes were compared with the Willcoxon test between the two inventory methods. Conclusions are: data obtained in current random-systematic method in plots with 1000 m</span><sup>2</sup><span style="font-size: 10px;"> area have acceptable accuracy just for fuelwood species and hornbeam (Carpinus betulus). For beech (Fagus orientalis) and other species, accuracy decreases with increasing in diameter and heterogen distribution in forest stand.</span>پس از سپری نمودن یک یا دو پریود بیست ساله، بیشتر طرحهای جنگلداری، حتی با اجرای دقیق برنامه و دستورات کتابچه طرح با مشکلات فنی و برنامهریزی روبرو شدهاند. یکی از عوامل مؤثر در ایجاد این مشکلات، نحوه تهیه اطلاعات و فرآیند پردازش دادهها میباشد. در این تحقیق، فرضیه احتمال وجود تفاوت بین واقعیت جنگل و نتایج آماربرداری با روش تصادفی<em>-</em> سیستماتیک در قطعات نمونه با وسعت یک هزار مترمربع به آزمون گذاشته شده است. به این منظور در بخشی از طرح جنگلداری نکا- ظالمرود به وسعت 100 هکتار دو روش آماربرداری صددرصد و قطعات نمونه به مساحت ده آر تحت شبکه تصادفی- سیستماتیک اجرا شدند. برای هر روش میانگین و توزیع حجم سرپا، رویهزمینی (سطح مقطع برابر سینه) و تعداد درخت در طبقات قطری محاسبه گردید. مقایسه توزیعها با آزمونهای ویلکاکسون و T جفتی انجام شد. نتایج بدست آمده از روش نمونهبرداری در جنگل مورد مطالعه، برای گونههای هیزمی و ممرز از دقت قابل اعتماد برخوردارند. برای راش و سایر گونههای صنعتی به نسبت افزایش میانگین قطری و نیز پراکنش جغرافیایی آنها، به عبارت دیگر فقدان پیوستگی مکانی تیپهای همگن در عرصه جنگل، دقت روش یادشده کاهش مییابد. همبستگی رویه زمینی با حجم بسیار قوی است. بنابراین توصیه میشود در برنامه ریزیها، رویهزمینی به جای متغیر حجم مورد استفاده قرار گیرد. آماربرداری پس از تشریح قطعات و تفکیک تیپها انجام شود و روش آماری طبقهبندی تصادفی- سیستماتیک جایگزین روش تصادفی- سیستماتیک گردد. مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Distribution of wild service tree based on some ecological factors in Sangdeh forests, north of Iranبررسی پراکنش بارانک بر اساس برخی از عوامل اکولوژیکی در جنگلهای سنگده (شرکت چوب فریم)216207108141FAکامبیز اسپهبدیاستادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانمنوچهر امانیدانشیار، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
کشورشیرزاد محمدنژاد کیاسریعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران.حبیب زارععضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانبهنوش جعفری گرزینعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانعظیم چابککارشناس ارشد، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانمحمد احتشام زادهکارشناس ارشد، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری کشور (شرکت سهامی چوب فریم).Journal Article20060228 This research was carried out in 40000 ha of Mazandaran central forests (southern coasts of Caspian sea) located in 100 km south of Sari city. The study area was divided into four altitudinal sections and a total of 185 plots with at least one wild service tree were laid out. Geographic and ecological condition of each plot and some characteristics of trees were recorded. The results showed that the number of <em>Sorbus</em> tree in south west and west slopes were more than the north, north east and east exposures. However, the best quality of <em>Sorbus</em> trees has been seen in <em>Fagetum</em> on north exposure. The slops with 25- 50% and 1750- 2000 m.a.s.l were the best habitats for <em>Sorbus torminalis</em>. The biggest individual <em>Sorbus</em> tree showed 32 m height and 103 cm in d.b.h. The height and trunk length of <em>Sorbus </em>trees decreased with increasing altitude and slop.
به منظور تعیین پراکنش بارانک در جنگلهای مرکزی مازندران و عوامل مؤثر در آن، چهل هزار هکتار از جنگلهای تحت مدیریت شرکت سهامی چوب فریم در چهار ناحیه، از ارتفاع 500 متر تا 2700 متر از سطح دریا به فاصله تقریبی 5 کیلومتر از همدیگر مورد پیمایش قرار گرفت. هر جا که پایهای از بارانک مشاهده شد، قطعه نمونهای به مساحت 10 آر پیاده گردید. در قطعات نمونه، مشخصات جغرافیایی و اکولوژیکی منطقه، مشخصات جنگلشناسی توده حاوی بارانک و نیز صفات کمی و کیفی پایههای آن ثبت شد. نتایج نشان داد، تعداد پایههای بارانک در هر قطعه نمونه از حداقل 1 تا حداکثر 10 پایه متغیر بود. تراکم پایههای بارانک در جهتهای مشرف به غرب و روی خاک کم عمق بهطور معنیدار از تراکم آن در جهتهای شمالی و روی خاک نیمه عمیق تا عمیق بیشتر بود. بالغ بر 6/81 درصد از پایههای بارانک در تودههای حفاظتی و بهرهبرداری نشده و 4/18 درصد از آنها در تودههای تحت بهرهبرداری مشاهده شدند. اختلاف بین طبقات ارتفاعی از نظر حضور پایههای بارانک معنیدار (01/0 < P) بوده و محدوده ارتفاعی 1751 تا 2000 متر از سطح دریا بهترین عرصه حضور آن شناخته شد. بیشترین حضور پایههای بارانک در شیبهای 25 تا 50 درصد ثبت گردید. در محدوده ارتفاعی حضور بارانک، بین افزایش خصوصیات کمی پایههای بارانک (قطر برابر سینه و ارتفاع) با کاهش عمق خاک، افزایش شیب و ارتفاع از سطح دریا نسبت معکوس ولی بین تعداد در هکتار پایههای آن با تغییرات عوامل اکولوژیکی یاد شده رابطه مستقیم مشاهده شد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Effects of thinning intensities on Loblolly pine (Pinus taeda L.) plantation in Guilan province (Iran)اثر تنک کردن ملایم و شدید در تودههای دستکاشت کاج تدا درگیلان232217108142FAیوسف گرجی بحریعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانارسلان همتیکارشناس تحقیقات جنگل، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانرضا مهدویعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانJournal Article20060529 In an 18-year-old <em>Pinus taeda</em> plantation in Pylambra region (Guilan province, north of Iran), 1.5 ha of well stocked stand at 3x2 meter spacing in 4 replications and 2 treatments, a: light thinning with 15% removing of basal area at 3 years rotation, b: heavy thinning with 30% removing of basal area at 5 years rotation and c: control, were selected and the effects of thinning operations on remained tree growth were studied during 15years. d.b.h, hieght and stem volume,were annually measured and all data were analyzed with SPSS. The results show that the age of 8-10 is suitable for precommercial thinning. The mean d.b.h., hieght and basal area of trees in thinned plots are greater than unthinned plots. Mean d.b.h. increased of %68 and %72 in light and heavy thinned plots and the stem quality obviously improved. Mean tree volume increased from 0.29 to 1.3 m <sup>3</sup> stem<sup>-1</sup>, respectively during 15 years. Equations for volume estimation of trees in 10-25 cm and 20-40 cm d.b.h. are presented for the region. It is concluded that the d.b.h, height and volume per stem of Loblolly pine increased with thinning. Heavily and lightly thinned plots produced higher total stem volume compared with the controlled plots and differences were significant at 5%. Mean annual volume increment are estimated up to 18.7 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup> hectare. Therefore, Loblolly pine is introduced as an adapted and resistante with high volume growth species in the coastal plain of Guilan province.
تنک کردن از مهمترین عملیات پرورشی جنگل است که هدف آن افزایش رشد و بهبود کیفیت درختان میباشد. با این هدف، در سال 1368 جنگل 18 ساله کاج تدا به مساحت 5/1 هکتار با فاصله کاشت 2×3 متر در ناحیه پیلمبرای گیلان (حوزه شرکت جنگل شفارود، چوکـا) انتخاب و به مدت پانزده سال (1368 تا 1383) تنک ملایم (سه سال یکبار و برداشت 15 درصد از سطح مقطع برابرسینه) و شدید (پنج سال یکبار و برداشت30 درصد از سطح مقطع برابرسینه) و تیمارشاهد (بدون برداشت) در آن اجرا شد. چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و در هر تکرار دو تیمار تنک ملایم و شدید و یک تیمار شاهد (در کل 12 قطعه نمونه یک هزارمترمربعی) بود. طی پانزده سال و طبق اصول و مبانی کاربردی علم جنگلشناسی از 1464 اصله درخت، تعداد 725 اصله قطع، حجم یابی و از عرصه جنگل خارج گردید. یافتههای این تحقیق نشان داد که با فاصله کاشت یاد شده، 10-8 سالگی مناسبترین سن برای اجرای اولیـــن تنککردن میباشد. آزمونهای آماری نشان داد که هر دو شدت تنک اثر یکسان داشتند و میانگین قطر، ارتفاع و سطح مقطع برابرسینه درختان و در نتیجه رویش جنگل را افزایش دادهاند و تفاوت میانگینها در هر دو تیمار با تیمار شاهد در سطح 5 درصد معنیدار است. در این مدت بر قطر درختان در تیمار تنک ملایم 68 درصد و تیمار تنک شدید72 درصد و اندازه ارتفاع به ترتیب 5/53 و 9/56 درصد افزوده شد و بهعلاوه کیفیت بیشتر درختان از درجـه 3 و 2 به درجه یک بهبود یافت. در این تحقیق دو معادله حجم برای درختان جوان و میانسال ارائه شد که برای برآورد حجم درختان کاج تدا در ناحیه مورد بررسی کاربرد دارد. میانگین رویـش حجمی کاج تدا در گیلان با انجام عملیات پرورشی تنک کردن 7/18 مترمکعب در سال برآورد میشود که با مقایسه آن با رویشگاه اصلی در ایــــالات متحده آمریکا در درجه مرغوبیت خوب تا عالی قرار میگیرد. در کل و با توجه به سازگاری، زادآوری طبیعی فراوان و مقاومت در برابر آفات و بیماریها، این کاج به عنوان موفقترین گونه سوزنی برگ برای جنگلکاری در ناحیه جلگهای گیــلان به ویژه زمینهای با خاک سنگین معرفی میگردد تا بخشی از نیاز چوبی کشور تأمین شود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Impact of dead trees on natural regeneration in forest stands (Chelir district, Kheiroudkenar, Nowshahr)نقش خشکهدارها در تجدید حیات طبیعی توده های جنگلی (مطالعه موردی: بخش چلیر جنگل خیرودکنار نوشهر)240234108143FAاسلام ذوالفقاریعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبسترمحمدرضا مروی مهاجراستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران.nullمنوچهر نمیرانیاندانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20060704The main objective of this study which was conducted in an intact stand of the experimental Kheiroudkenar forest (Chelir district), was to examine the ecological importance of dead trees followed by it’s impact on natural regeneration of the forest. In this study the seedlings around dead trees were recorded in a 50 ha stand, where the dead trees were divided into four decay classes. Considering the decay classes, results indicated that; there were different kinds of establishment of regeneration. The highest numbers of seedlings were accounted around dead trees classified in 3<sup>rd </sup>decay class, while 4, 2 and 1 decay classes were in the next orders. Gap opening related to dead trees had important effects on establishment of the regeneration. Results showed that with increasing of decay classes, size of gaps decreased. In this study gaps were divided into five groups, including close gap (closed canopy), very small (0-12.5 m<sup>2</sup>), small (12.5-50 m<sup>2</sup>), medium size gap (50-113 m<sup>2</sup>) and large size or open canopy (>113 m<sup>2</sup>). Abundance of seedlings under the closed gaps of stand crown was maximum, while the numbers of seedlings were reduced under the medium gap size, very small, small and large size, respectively. One way analysis of variance showed that there was no significant difference (at 5% significant level) among the number of seedlings around dead trees with different decay classes, however there was a significant difference among abundance of seedlings under different gap sizes, produced by dead trees. Therefore, gap opening caused by dead trees, had higher effect on establishment of regeneration than decay classes. <br /> این مطالعه برای بررسی اهمیت اکولوژیکی خشکهدارها و تأثیر آنها بر زادآوری طبیعی جنگل در بخش چلیر جنگل خیرودکنار نوشهر که جنگلی کمتردست خورده است، صورت گرفت. در این مطالعه پس از انتخاب یک قطعه 50 هکتاری، نهالهای اطراف خشکهدارها شمارش و ثبت شدند. بررسیها نشان داد که در درجات مختلف پوسیدگی خشکهدارها حالات متفاوتی از استقرار زادآوری در اطراف آنها وجود دارد. بیشترین تعداد نهال در اطراف خشکهدار با درجه پوسیدگی 3 دیده شد و بعد از آن بهترتیب در درجات پوسیدگی 4، 2 و 1 از تعداد نهالها کاسته میشود. باز شدن روشنه (حفره) در تاج پوشش در نتیجه خشک شدن درختان، آثار قابل توجهی را در استقرار زادآوری دارد. در این مطالعه مشاهده شد که با افزایش درجه پوسیدگی از سطح روشنه کاسته میشود. برای بررسی اثر روشنهها، از نظر سطح به 5 دسته روشنه بسته، روشنه با سطح خیلی کم (صفر تا 5/12 مترمربع)، روشنه با سطح کم (5/12 تا 50 مترمربع)، روشنه با سطح متوسط (50 تا 113 مترمربع) و بیشتر از 113 مترمربع روشنه با سطح زیاد یا تاج پوشش باز تقسیم شدند. فراوانی نهالها در روشنههای بسته در تاج پوشش بالای خشکهدارها حداکثر بود که بعد از آن بهترتیب در زیر روشنه با سطح متوسط، خیلی کم، کم و زیاد (تاج پوشش باز) از تعداد نهالها کاسته شد. با آزمون ANOVA در سطح 5 درصد مشخص شد که میان میانگین تعداد نهالهای موجود در کنار خشکهدارهای با درجات مختلف پوسیدگی از نظر استقرار نهالها تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد ولی میان اندازههای مختلف روشنه (بالای خشکه دارها) در رابطه با تعداد نهالهای مستقر شده در زیر آنها تفاوت معنیداری وجود دارد. بنابراین اثر خشکهدارها با باز کردن روشنه در تاج پوشش در استقرار زادآوری، بیشتر از درجه پوسیدگی آن است.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Assessment of carbon sequestration in soil layers of managed forestبرآورد میزان ترسیب کربن خاک در جنگلهای تحت مدیریت (مطالعه موردی جنگل گلبند در شمال کشور)252241108144FAعباداله محمودی طالقانیدانشجوی دکتری رشته جنگلداری، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامیقوامالدین زاهدی امیریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانابراهیم عادلیاستاد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانخسرو ثاقب طالبیدانشیار، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20060830 This research was aimed to studying the stocking volume and effects of species mixture and forest type on carbon sequestration in watershed No. 45 of Hyrcanian forest. In order to take soil samples, one soil profile was dug in each district as control profile, and then soil sampling was done in recognized forest types by Auger. Due to varying forest type in each district, a total of 11 soil profiles were dug and 288 samples were taken by auger. Soil samples were delivered to soil lab after being dried. Walcky-Black procedure was used for carbon measurement in mineral horizons and in order to evaluate the carbon in humus horizons, burning in oven with 400<sup>O</sup>c was applied. The results showed that there is significant difference between Deldareh and Tooskachal districts in term of the amount of carbon sequestration. Over 283 ton/ha carbon sequestration in Deldareh shows that this forest ecosystem is active. Compared to other districts, Deldareh with 312 m<sup>3</sup>/ha has the highest stocking volume. There is a direct relationship between volume per hectare and forest biomass, contributing more carbon storage. Species composition and mixture in different types in Deldareh distinguish this district from others, which is an important factor of increasing carbon storage potential in mineral horizons. Determining the depth of sampling in mineral layers for quantifying carbon sequestration is another result in this study. As there was not significant difference between 50 to100 cm depths in amount of carbon sequestration in the 11 samples of this study, one can conclude that study of carbon in depth of 50 cm could be sufficient.
این تحقیق به منظور بررسی میزان حجم سرپا و تأثیر آمیختگی گونهها و تیپ جنگل در میزان ترسیب کربن خاک در حوزه آبخیز 45 جنگلهای شمال کشور صورت گرفته است. در این تحقیق برای نمونهبرداری خاک در هر طرح جنگلداری یک پروفیل بهعنوان شاهد حفر و در تیپهای شناخته شده هر طرح (بر اساس کتابچه طرح موجود) نمونه برداری بوسیله اگر انجام شد که با توجه به متغیر بودن تیپهای جنگلی در هر سری، در کل عرصه مورد تحقیق 11 نمونه خاک با حفر پروفیل و 288 نمونه تهیه گردید. نمونههای خاک بعد از خشک شدن به آزمایشگاه ارسال گردید. اندازهگیری کربن در افقهای معدنی خاک با استفاده از روش والکی- بلاک انجام شد و برای برآورد کربن در افقهای هوموسی خاک از روش احتراق یا سوزاندن در کوره با400 درجه استفاده گردید. نتایج بدست آمده از برآورد میزان ترسیب کربن در طرحهای مختلف جنگلداری نشان داد که اختلاف قابل توجهی در میزان ترسیب کربن بین طرح جنگلداری دلدره و توسکاچال وجود دارد. بیش از 283 تن در هکتار ترسیب کربن در طرح جنگلداری دلدره، نشاندهنده فعال بودن این اکوسیستم جنگلی است. این طرح جنگلداری با 312 مترمکعب حجم در هکتار در مقایسه با سایر طرحهای جنگلداری مورد مطالعه، دارای بیشترین موجودی حجمی است. تأثیر حجم در هکتار جنگل رابطه مستقیم با میزان بیوماس جنگل داشته و در نتیجه به افزایش ذخیره کربن خاک کمک مینماید. تنوع در ترکیب و آمیختگی گونهها منتج به تشکیل تیپهای مختلف در طرح جنگلداری دلدره شده و آن را از سایر طرحها متمایز نموده که این موضوع نیز یکی از عوامل مهم در افزایش ظرفیت ذخیره کربن در افقهای معدنی خاک میباشد. از دیگر نتایج این مطالعه حد میزان نمونه برداری در افقهای معدنی خاک برای سنجش ترسیب کربن است که در جنگلهای منطقه مورد مطالعه تا عمق 50 سانتیمتری خاک کفایت می نماید، زیرا اختلاف معنیداری بین عمق 50 تا100 سانتیمتری خاک از نظر میزان ذخیره کربن در یازده طرح جنگلداری مورد مطالعه مشاهده نشد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Compatibility experiment of 10 poplar clones for introducing of most suitable clones to executive unit in Kurdistan provinceآزمایش سازگاری ارقام تاجباز صنوبر جهت معرفی مناسبترین آنها به بخش اجراء در سنندج (مرحله اول)267253108145FAبایزید یوسفیعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان کردستانعلیرضا مدیررحمتیعضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها ومراتع کشورJournal Article20061030<span style="font-size: 10px;">In this trial 10 poplar clones (</span><em style="font-size: 10px;">Populus deltoids</em><span style="font-size: 10px;"> with 8 clones, </span><em style="font-size: 10px;">P. euramericana 561/41 </em><span style="font-size: 10px;">and </span><em style="font-size: 10px;">P.alba</em><span style="font-size: 10px;"> as control) were studied on marsher land of Geshlagh river at Sanandaj during 2001-2005. Planting of cuttings were accomplished in early March of 2000 and transplanting of saplings were conducted in late March of 2000 in spacement of 4×4 m based on randomized complete block design (RCBD) with 3 replications. Each plot contained 25 saplings that were planted as 5×5 (9 saplings as main and 16 as buffer). Some of morphological, phenological and qualitative characteristics were measured every year. Results showed that diameter at breast height (dbh), height (h) and cumulative volume (cv) at end of trial was 14.7cm, 9/88 m and 0.0931 m³, respectively. Analysis of variance showed significant differences at p≤0.01among Poplar clones for all studied factors. This provides a very suitable background for selection of superior varieties. Duncan test for Poplar clones showed that clones of </span><em style="font-size: 10px;">P.d. 63/2, P.e. 561/41and P.d. 63/</em><span style="font-size: 10px;">1 with diameter of 18.1, 16.99 and 16.6cm, height of 12.11, 10.77and 10.95 m, cv 0.1612, 0.1214 and 0.1220 m³ per tree, average of annual volume increment with 0.04029 ,0.03101 and 0.03050 m³/y for each tree and mean annual volume increment per hectare of 25.18, 19.38 and 19.06 m³/y/ha, respectively, were superior clones among studied clones until this stage. Superior clones had crown diameter (CD) about 3.68 -3.9 m, good vitality, mainly safe from a contamination by pests and clear trunks. The wood production of superior clones was 1.5-2 times more than total average and 5-7 more than the standard clone (</span><em style="font-size: 10px;">P.alba saghez</em><span style="font-size: 10px;">).</span>
این آزمایش با تعداد 10 کلن صنوبر تاجباز (گزینش شده از میان 28 کلن) در اراضی حاشیه رودخانه قشلاق سنندج به مدت 5 سال (1385- 1380) اجراءگردید. از هر کلن 75 اصله نهال با فاصله 44 متر در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار کشت گردید. هر کرت آزمایشی مربع شکل و شامل 25 اصله نهال به صورت 55 بود که 9 اصله میانی به عنوان پایههای اصلی آماربرداری و بقیه به عنوان حاشیه در نظر گرفته شد. خصوصیات فنولوژیکی کلنها با بازدید منظم و همزمان برای کلنها ثبت و برخی خصوصیات کیفی از جمله شادابی عمومی، آلودگی به آفات، وضعیت تنه درختان در طی رشد در هر سال ارزیابی گردید. اندازهگیری رشد قطری و ارتفاعی درختان هر سال در آذرماه پس از خزان کامل از 9 پایه اصلی در هرکرت انجام و میانگین آن به عنوان ارزش کرت در تکرار و تیمار مربوطه منظور و براساس آنها رویش حجمی تراکمی کلنها نیز محاسبه گردید. بهعلاوه در شهریور ماه سال 1384 صفات سطح و وزن خشک برگ (با برداشت 20 برگ از هر درخت) و قطر تاج درخت در درختان اصلی هر کرت اندازهگیری و ثبت گردید. نتایج نشان داد که کلنهای صنوبر از سال سوم به بعد رشد سریع را بهصورت تصاعدی با زمان شروع نمودند. میانگین صفات قطر تنه، ارتفاع ورویش حجمی تراکمی کلنها در پایان آزمایش بهترتیب 7/14سانتیمتر، 88/9 متر و 093/0 متر مکعب در هر پایه بود. تجزیه واریانس نشان داد که کلنهای صنوبر در این آزمایش از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی و در تمام سالها اختلافات معنیداری را در سطح احتمال01/0 p≤ نشان دادند. نتیجه مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در ارقام با آزمون دانکن (01/0 p≤) نشان داد که در پایان سال پنجم (1384) سه رقم<em>P.d.63/</em>2<em>، </em><em>P.e.561/41</em> و <em>P.d.63/1</em> بهترتیب با میانگین قطر برابر سینه 5/18، 9/16 و 6/16 سانتیمتر، ارتفاع 11/12، 77/10 و 95/10 متر و رویش حجمی تراکمی 1612/0 ، 1241/0 و1220/0 مترمکعب و میانگین رویش حجمی متوسط سالانه 0429/0، 03101/0و 03050/0 مترمکعب در سال در هر درخت و میانگین رویش حجمی سالانه در هر هکتار برابر 18/25 ، 38/19 و 06/19 مترمکعب در سال در هکتار با قطر تاج حدود 9/3- 68/3 متر، با وضعیت شادابی عمومی خوب تا عالی، میزان آلودگی به آفات بسیار کم و تنه به طور عمده صاف و بدون شاخه به عنوان کلنهای سازگارتر، برتر از لحاظ تولید چوب و مناسبتر برای کشت در شرایط مشابه سنندج در استان کردستان تا این مرحله معرفی میگردد. میانگین عملکرد چوب 3 کلن برتر معرفی شده 5/1تا 2 برابر میانگین کل عملکرد چوب ارقام مورد آزمایش و 5 تا 7 برابرعملکرد چوب گونه کبوده به عنوان شاهد در این آزمایش بود.
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Study of 9 Oak (Quercus castaneifolia) provenances performance in west of Guilan provinceمطالعه عملکرد 9 مبدأ جغرافیایی بلندمازو (Quercus castaneifolia) در غرب استان گیلان277268108146FAسوران نقشیدانش آموخته رشته جنگلداری دانشگاه گیلانتیمور رستمی شاهراجیاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلانبیتاله امانزادهعضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانمحمود دستمالچیعضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورذوقعلی سیاهیپورعضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورارسلان همتیکارشناس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانJournal Article20061030 Genetic variation within population as a result of geographical variation is one of the important factors in forest tree improvement. Therefore investigation of genetic variation rate and its variability is necessary for each species that is used in reforestation. <em>Quercus castaneifolia</em> is one of the valuable forest species in Northern Iran that are exposed to danger because of inclement utilization severely. One of basic studies for improvement of <em>Quercus castaneifolia</em> and using it in reforestation programs is investigation of geographical variation that is performable in provenance experiment. For this study seeds of <em>Quercus castaneifolia</em> from 9 region in west of Guilan province are used and were planted in randomized complete block design in parcel 5 of district 15 of ShafaroodForest. Height, diameter and survival of provenances investigated in this study showed that there were significant differences between provenances in mentioned parameters. Means of annual height growth of 9 studied provenances varied from 24 cm to 43 cm. Provenances 1, 2, 3 and 9 had the best height growth. D.B.H of provenances was between 0.6 cm and 1.9 cm, where and provenances 1, 2 and 9 had the most D.B.H. Survival rate of studied provenances was between 52% and 86%. Result of ANOVA showed that there was a significant difference in survival rate (p<0.01).The overall trial survival rate provenances were over 77% and were higher than mean of survival rate. Barekoh (2) had the best performance in height growth, diameter and survival between all provenances. It can be a suitable seed source for future plantation in this area.تنوع ژنتیکی درونگونهای ناشی از تنوع جغرافیایی، یکی از عوامل مهم در اصلاح درختان جنگلی است. بنابراین برای اصلاح هر یک از گونههای جنگلی که در جنگلکاری مورد استفاده قرار میگیرد، مطالعه میزان تنوع ژنتیکی و قابلیت تغییرپذیری آن کاری ضروری است. گونه بلندمازو که یکی از باارزشترین گونههای جنگلی شمال کشور است بهدلیل بهرهبرداریهای بیرویه بهشدت مورد تخریب قرار گرفته است. برای توسعه و ایجاد جنگلهای دستکاشت این گونه، یکی از مطالعات پایهای برای اصلاح گونه بلندمازو، مطالعه تنوع جغرافیایی است که در قالب آزمایشهای پراوننس قابل انجام است. برای انجام این آزمایش، بذرهای بلندمازو از 9 منطقه در غرب استان گیلان، جمع آوری شده و در پارسل 5 سری 15 شفارود در یک طرح آماری بلوکهای تصادفی کاشته شد. مشخصههای ارتفاع، قطر و زندهمانی، برای مقایسه پراوننسها بررسی شد. این مطالعه نشان داد که بین پراوننسها در مشخصههای فوق اختلاف معنیدار وجود دارد. میانگین رشد ارتفاعی سالانه 9 پراوننس بررسی شده، از 24 سانتیمتر تا 43 سانتیمتر بوده است. 4 پراوننس (1، 2، 3 و 9) بهترین رشد ارتفاعی را نشان داده اند. قطر برابرسینه پراوننسها بین 6/0 و 9/1 سانتیمتر بوده و پراوننسهای 1 و 2 و 9 بیشترین قطر برابرسینه را دارا هستند. نرخ زندهمانی پراوننسهای بررسی شده، از 52% تا 86% متفاوت بوده و نتایج تجزیه واریانس نشان میدهد که تفاوت، در نرخ زندهمانی، در سطح 01/0 معنیدار است. نرخ زندهمانی کلی آزمایش بیش از 77% است؛ پراوننسهای 1 و 7 از نرخ زندهمانی پایینی برخوردار هستند; درحالیکه نرخ زندهمانی بقیه پراوننسها از میانگین کلی زندهمانی (77%) بیشتر است. پراوننس برهکوه از لحاظ رشد ارتفاعی، قطر و زندهمانی بهترین عملکرد را در بین همه پراوننسها نشان میدهد و میتواند منبع بذر مناسبی برای جنگلکاریهای آینده باشد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Estimation of crown cover on aerial photographs using shadow index (case study: Zagros Forests, Iran)برآورد سطح تاج پوشش جنگل در عکسهای هوایی با استفاده از شاخص سایه در زاگرس288278108147FAسید یوسف عرفانی فرددانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانمحمود زبیریاستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه
تهرانجهانگیر فقهیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمنوچهر نمیرانیاندانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20061128 Crown cover factor is an important criterion to study changes and forest monitoring in Zagros region. Regarding to the structure of these forests that is mostly coppice with standard and can't produce industrial wood, the stand volume and basal area are not suitable factors for different studies and researches in the forests. As the forests are widespread, using aerial photographs in Zagros region is common because of its low cost and fast operation (comparing to field work). However, shadow makes it difficult to measure crown cover on aerial photographs. In this research it is aimed to offer a suitable method to determine shadow index to estimate crown cover. In Kohgiloye-BoyerahmadProvince, a 30 ha plot in Servak forests near Yasuj was chosen as the study area. The crown cover was measured on the ground using 30 circular 1000 m<sup>2</sup> sample plots in a systematic random grid (100×100 m). The ortho-photo of the study area was obtained and classified by Minimum Distance to Mean, Maximum Likelihood, Parallelepiped and CLAPA methods into two classes of forest (crown cover with shadow) and non-forest. The crown cover of each sample plot was measured. The average of crown cover on the ground divided by crown cover with shadow on the ortho-photo is the shadow index of each classifying method. The crown cover per hectare was measured for each method by its shadow index. Comparing E%<sup>2</sup>×T in each method showed that CLAPA is the most suitable method to classify aerial photographs to determine shadow index and estimate crown cover.در جنگلهای زاگرس مشخصه تاج پوشش به عنوان معیار مهمی برای مطالعه و بررسی تغییرات و پایش جنگل محسوب میگردد. با توجه به ساختار این جنگلها که اغلب شاخه زاد بوده و قادر به تولید چوب صنعتی نمی باشد، حجم سرپا و سطح مقطع در ارتفاع برابر سینه شاخصهای مناسبی از توده برای مطالعه و پژوهش نیستند. استفاده از عکسهای هوایی در جنگلهای زاگرس با توجه به گستردگی آنها و به دلیل هزینه کم و سرعت عمل زیاد (در مقایسه با عملیات زمینی) گسترش یافته، اما وجود سایه باعث میشود تا اندازهگیری تاج پوشش روی عکس هوایی دشوار گردد. در این تحقیق سعی شده تا با ارائه یک روش مناسب ابتدا شاخص سایه تعیین شده و بعد با استفاده از آن، سطح تاج پوشش در هکتار برآورد گردد. برای این منظور، یک قطعه 30 هکتاری در جنگلهای سروک در استان کهگیلویه و بویراحمد در نزدیکی شهرستان یاسوج به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. با استفاده از 30 قطعه نمونه دایرهای با مساحت 10 آر در یک شبکه 100× 100 متر سطح تاج پوشش روی زمین اندازه گیری شد. عکس هوایی محدوده مورد مطالعه تهیه و به ارتوفتو تبدیل شد. ارتوفتوی منطقه به چهار روش حداقل فاصله از میانگین، حداکثر احتمال، متوازی السطوح وکلاپا به دو طبقه جنگل (تاج پوشش با سایه) و سایر پدیدهها طبقهبندی شده و مساحت تاج پوشش با سایه در هر قطعه نمونه محاسبه شد. میانگین نسبت مساحت تاج پوشش روی زمین به مساحت تاج پوشش با سایه در عکس هوایی در هر روش طبقهبندی، شاخص سایه آن روش میباشد. با استفاده از این شاخص مقدار تاج پوشش در هکتار برای هر روش تعیین گردید. مقایسه مقدار مشخصه T× <sup>2</sup>E% در هر روش نشان داد که نقشه طبقهبندی حاصل از کلاپا در مقایسه با سه روش دیگر برای طبقهبندی عکس هوایی در تعیین شاخص سایه و تاج پوشش در هکتار مناسبتر است.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923Effective factors on ecological capability in the northern forest of Iranارزیابی تطبیقی مهمترین عوامل مؤثر در توان اکولوژیک سه منطقه غربی، مرکزی و شرقی جنگلهای شمال ایران300289108148FAحمیدرضا عدلدانش آموخته دکترای منابع طبیعی دانشگاه تهرانمجید مخدوماستاد، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانمحمدرضا مروی مهاجراستاد، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانnullJournal Article20070103<strong> </strong>
Proper programming and multiple use of environment are based on evaluation of the potential of land. Understanding of land capabilities in forests and their classifications can facilitate programming. Site capability classification is based on the understanding of environmental and ecological specifications. In fact ecological land classification is a system that classifies regions or sites with relative homogeneity in variables or ecological resources. Aim of this research is ecological evaluation of capability in forest sites of Nav-Asalem, Lesakooti-Tonekabon and Ziarat-Gorgan, in the Caspian region. The studied sites were selected by on the bases of following criteria: elevation, dominance aspect, level of intervention and availability of primary data. After exploration of ecological resources, analyze of them by (GIS) and data ultimately, the map of homogeneous ecological unites was prepared. Evaluation of ecological capability of the sites was performanced by multi-factor method and Makhdoom model. Finally, the forest site capability was demonstrated in 7 capability classes and their maps were prepared. The results showed that slope percentage, elevation and vegetation density factors are effective factors which are common factors in all models. Distinctive components of specific models are depth of soil at specific model of Nav-Asalem forest, the type of parental material and soil evolution at the specific model of Lesakooti-Tonekabon forest and depth of soil and soil evolution at the specific model of Ziarat-Gorgan forest.امروزه برنامهریزی صحیح و استفاده همهجانبه از محیط زیست بر پایه شناخت استعدادها و ارزیابی توان تولیدی سرزمین استوار است. آگاهی درباره توان اکولوژیک رویشگاههای جنگلی و طبقهبندی آنها، برنامهریزی و نحوه انجام اقدامات متناسب را در زمینه مدیریت بهینه این منابع کمنظیر هموار میسازد. طبقهبندی توان رویشگاه براساس شناخت ویژگیهای محیطی و اکولوژیک رویشگاه انجام میشود. در واقع طبقهبندی اکولوژیک سرزمین سیستمی است که مناطق دارای همگنی نسبی از نظر منابع اکولوژیک را تفکیک مینماید. هدف این پژوهش ارزیابی توان اکولوژیک رویشگاههای جنگلی ناو اسالم، لساکوتی تنکابن و زیارت گرگان بوده است. مناطق مورد مطالعه با رعایت معیارهایی مانند: یکسان بودن دامنه ارتفاعی مناطق، جهت جغرافیایی غالب، حداقل دستخوردگی و موجود بودن اطلاعات اولیه انتخاب شدند. پس از شناسایی منابع اکولوژیک و تجزیه و تحلیل آنها به کمک سامانههای اطلاعات جغرافیایی و تلفیق اطلاعات، نقشه واحدهای همگن اکولوژیک تهیه شد. ارزیابی توان اکولوژیک مناطق با استفاده از روش ارزیابی چندعامله و مدل ارزیابی مخدوم انجام شد. در نهایت توان رویشگاههای جنگلی بر اساس هفت طبقه تفکیک و نقشه آن برای هر منطقه ارائه گردید. نتایج نشان میدهند که عوامل شیب، ارتفاع از سطح دریا و تراکم پوشش گیاهی از جمله عوامل مؤثر و مشترک در کلیه مدلهای مزبور میباشند. عامل تمایز مدلهای ویژه در این مناطق وجود عوامل عمق خاک در مدل ویژه جنگل ناو اسالم، نوع سنگ مادری و تحول یافتگی خاک در مدل ویژه جنگل لساکوتی و عمق خاک و تحول یافتگی آن در مدل ویژه جنگل زیارت میباشد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088315320070923The effect of leaf feeder moth (Erannis defoliaria & Operophtera brumata) on radial growth of 3 tree species in north of Iran (case study: Mashalak, Nowshahr)تأثیر آفات برگخوار(Erannis defoliaria & Operophtera brumata) بر رویش قطری سه درخت جنگلی شمال ایران (مطالعه موردی: ماشلک نوشهر)309301108149FAهادی کیادلیریاستادیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نوشهر و چالوسسعید کاظمی نجفیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرسیزدانفر آهنگرانکارشناس گیاهپزشکی دفتر حمایت و حفاظت اداره کل منابع طبیعی نوشهرJournal Article20070118<span style="font-size: 10px;">In this study it has been considered that the inflict of two species, </span><em style="font-size: 10px;">Erannis defoliaria</em><span style="font-size: 10px;"> and </span><em style="font-size: 10px;">Operophtera brumata,</em><span style="font-size: 10px;">decrease the radial growth of beech, maple and hornbeam in northern forests of Iran. 30 cores were prepared from each species and annual ring widths of them were measured. The results showed that in years 1998 and 1999, the growth of trees in the studied species considerably decreased when affected by </span><em style="font-size: 10px;">O.brumata </em><span style="font-size: 10px;">and</span><em style="font-size: 10px;"> E. defoliaria</em><span style="font-size: 10px;">. By observing the moth in the year 1998, the radial growth decreased further more and reached to its minimum size when the loss was high. Maximum and minimum decrease in radial growth was observed in hornbeam and the maple, respectively.</span>
در این تحقیق کاهش رویش قطری ناشی از حمله دوگونه از پروانههای برگخوار<em>Erannis</em><em>defoliaria </em>و<em>Operophtera</em><em>brumata</em><em> به</em> سه گونه راش، ممرز و افرا در جنگل های شمال ایران از طریق اندازه گیری پهنای دوایر سالیانه مورد توجه قرار گرفته است. تعداد 30 نمونه رویشی از هر گونه گرفته شده و پهنای دوایر سالیانه آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در سالهایی (1377 تا 1379) که درختان این گونه ها مورد حمله پروانه برگخوار قرار گرفتند، کاهش رویش قابل ملاحظهای اتفاق افتاده است، بهطوریکه با شروع و مشاهده آفت در سال 1377، پهنای دایرهها کاهش یافته و در نهایت در سال 1379 یعنی در اوج خسارت و طغیان بهحداقل مقدار خود در چندین سال اخیر رسیده است. بیشترین کاهش رویش در ممرز و کمترین کاهش رویش در افرا مشاهده شد.