مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Contentsشناسنامه1911942510.22092/ijfpr.2010.119425FAJournal Article20190723مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Impact of environmental factors on distribution of wild pear (Pyrus glabra Boiss.) in Sepidan region, Fars provinceعوامل محیطی مؤثر بر گسترش گلابی وحشی (Pyrus glabra Boiss.) در منطقه سپیدان استان فارس516499107629FAمجتبی حمزهپورمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسخسرو ثاقبطالبیدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورکاظم بردباراستادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسلادن جوکارمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسمجتبی پاکپرورمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسعلیرضا عباسیکارشناس، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسJournal Article20081202In this research, several ecological characteristics of <em>Pyrus glabra</em> Boiss. were studied. Distribution area of wild pear was drawn on a topographic map, and altitudinal range of horizontal and vertical distribution was determined. This species is mostly distributed on altitudes above 2000 m. Thirteen sample plots, each 1000 m<sup>2</sup> were selected considering aspect, land form and altitudinal classes. In each sample plot, various variables such as species, diameter at breast height, tree height, crown cover, origin (standard or coppice), age class, number of sprouts, associated species and forest type were measured or recorded. A soil profile was dug in each sample plot in order to study physico–chemical properties of soil. Data were tested with Principal Component Analysis (PCA). The average number of trees per plot was 8, from which 73 percent were of coppice origin. The mean diameter of breast height was 14 cm and the average of tree crown area was 11 m<sup>2</sup>. The minimum and maximum height of trees were 2 m and 7.8 m, respectively, while the mean height was 4.6 m. The western aspects contained the highest number of trees per plot, while the eastern vallies showed the highest values for diameter at breast height, trunk height, crown area, and total height. The depth of bed rock and the percent of sand and gravel were limiting factors in the soil of the studied area. The soil fertility is sufficient for plant growth in most cases and could be regarded as moderate fertile forest soils. Land form and soil fertility are the most important factors for distribution of wild pear in the studied area.این تحقیق با هدف شناخت خصوصیات اکولوژیک گونه گلابی وحشی در استان فارس اجرا شده است. ابتدا منطقه پراکنش گلابی وحشی بر روی نقشه توپوگرافی مشخص و با توجه به روش تحقیق، دامنه ارتفاعی (پراکنش افقی و عمودی) گلابی وحشی تعیین و با توجه به متغیرهایی مانند جهت جغرافیایی، شکل زمین و با توجه به قرار گرفتن رویشگاه مورد مطالعه در طبقه ارتفاعی بیش از 2000 متر و با احتساب 4 جهت و 4 شکل زمین، جمعاً 13 قطعه نمونه 10 آری تعیین و اطلاعات مورد نیاز در هر قطعه نمونه و وضعیت زادآوری در میکروپلاتهای یک آری (10×10 متر) برداشت و در فرمهای مخصوص ثبت شد. در هر یک از قطعات نمونه نیز در حد امکان نیمرخ خاک حفر و دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون چندمتغیره خطی PCA تجزیه و تحلیل شدند. در این رویشگاه، گونه گلابی وحشی با متوسط تعداد 8 اصله در قطعه نمونه ظاهر شده که 73 درصد آنها بهصورت شاخهزاد بودند. میانگین قطر برابرسینه درختان 14 سانتیمتر، متوسط مساحت تاج درخت 11 مترمربع، حداقل ارتفاع کل 2 و حداکثر آن 8/7 متر و ارتفاع متوسط درخت 6/4 متر بدست آمد. از نظر تعداد پایهها، دامنههای واقع در جهت غرب بیشترین تعداد را بهخود اختصاص دادهاند، اما از نظر متغیرهایی مانند قطر برابرسینه، ارتفاع تنه، مساحت تاج و ارتفاع کل، بیشترین مقدار مربوط به درههای واقع در جهت شرق بود. عامل محدود کننده خاک وجود لایه سنگی و درصد سنگ و سنگریزه بود. باروری خاک در بیشتر موارد برای پشتیبانی گیاه کافی بوده و خاک آنها را در زمره خاکهای حاصلخیز جنگلی قرار داده است. در نهایت شکل زمین و حاصلخیزی خاک از عوامل مؤثر در تعیین گسترشگاه گونه گلابی وحشی در این رویشگاه محسوب میشوند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Snag dynamic in a mixed Beech forestپویایی خشکهدارهای راش و ممرز در یک جنگل آمیخته راش526517107630FAکیومرث سفیدیدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-7115-5059محمدرضا مروی مهاجراستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانnullJournal Article20081230Dead tree, which consisting of both standing dead tree and material that has fallen to the ground, is a dynamic resource in forest ecosystem. In order to investigate on falling and dynamic model of snags (standing dead trees) in a mixed beech forest, this research was carried out in compartments No. 112 and 214 in Kheyroud forest, north of Iran. 215 dead trees were measured and then 64 dead trees were randomly selected for analyzing. According to the results, hornbeam snags in a natural forest showed higher breaking height in comparison to beech snags. Investigation on snag dynamic showed that snag falling is higher on steep slopes, however, there is no significant difference between slope gradient and snag falling. Increasing in decay class, caused increasing in sang falling. Also effect of dead wood size, decay stage (quality of dead wood), slop and species were analyzed. Results showed that slop and species have no significant effect on the sang falling, while the effect of deadwood size and decay stage on sang falling is significant.افتادن خشکهدارهای سرپا مترادف با تغییر نقش اکولوژیکی آنها در اکوسیستم جنگل و عبور از مرحلهای به مرحله دیگر میباشد. این عبور و گذر از مراحل مختلف همواره مورد توجه اکولوژیستها و جنگلشناسان بوده که در این پژوهش نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 215 خشکهدار در جنگل خیرود اندازهگیری و از بین آنها 64 خشکهدار بهصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. بهطوری که تأثیر هریک از عوامل اندازه خشکهدار (قطر برابرسینه)، درجه پوسیدگی و کیفیت آن، گونه درختی و شیب عرصه در میزان افتادن خشکهدارهای راش و ممرز بررسی و تجزیه آماری شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میزان افتادن خشکهدارهای راش بهمراتب بیشتر از خشکهدارهای ممرز میباشد، هرچند که خشکهدارهای راش در جنگلهای طبیعی ارتفاع کمتری را در مقایسه با خشکهدارهای ممرز نشان میدهند. بررسی روند تغییرات ارتفاع شکستگی خشکهدارها نشان داد که با افزایش شیب عرصه میزان افتادن خشکهدارها افزایش مییابد، هرچند که این تأثیر معنیدار نمیباشد. همچنین با افزایش درجه پوسیدگی، میزان افتادن خشکهدارها در جنگل بهشدت افزایش مییابد. براساس نتایج بدست آمده، تأثیر درجه پوسیدگی و اندازه خشکهدار در میزان افتادن آن در سطح 1% معنیدار است، در عین حال نوع گونه و شیب عرصه تأثیر معنیداری در میزان افتادن خشکهدارها نشان نمیدهند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش شمای پویایی خشکهدارها نیز ارائه گردید.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Phenology and growth characteristics of seven clones of Populus deltoides in Astaneh Ashrafie, Guilanبررسی ویژگیهای فنولوژیکی و خصوصیات رویشی 7 کلن صنوبر گونه Populus deltoides در شرایط اقلیمی آستانه اشرفیه،گیلان538527107638FAابراهیم لشکربلوکیکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانعلیرضا مدیررحمتیدانشیار پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشوررحمتاله رحمانیکارشناس ارشد، اداره کل منابع طبیعی استان گیلاناحسان کهنهکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانسید عبداله موسوی کوپرکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانJournal Article20090621Establishment of germplasm collection project was performed with planting of 64 <em>Populus deltoides, P. euramericana, P. nigra and P. alba </em>clones in Safrabaste Poplar Research Station in 1983. Five seedlings of each clone were planted in 5 m×5 m. This study conducted on seven <em>P. deltoids</em> clones. Phenological characteristics (flushing, flowering, seed bearing and leaf fall) were recorded every year up to the end of the study at 2005. Results showed that<em> P.d. 69/55</em> and <em>P.d. 73/51</em> were both the earliest and latest clones in flowering and seed bearing, while <em>P.d. 69/55</em> was the earliest and <em>P.d. 72/51 </em>was the latest clones in flushing. Results of poplar clones growth showed that <em>P.d. 73/51</em> and <em>P.d.72.51</em> clones with 40.7 cm and 26.4 cm had the maximum and minimum DBH, respectively. Also <em>P.d. 73/51</em> and <em>P.d.72/51</em> clones with 28.7 m and 25.6 m had the maximum and minimum height growth, respectively. The <em>P.d.73/51</em> and <em>P.d.72/51</em> clones had the highest and lowest wood production with 32.07 and 13.01 m<sup>3</sup>ha<sup>-1</sup>yr<sup>-1</sup>, respectively.طرح تحقیقاتی ایجاد کلکسیون پایه مادری در ادامه طرح ملی جمعآوری کلنهای مختلف صنوبر و ایجاد خزانه سلکسیون در شرایط اقلیمی ایستگاه تحقیقات صنوبر صفرابسته در سال 1362 با کاشت تعداد 64 کلن از انواع کلنهای صنوبر از چهار گروه عمده دلتوئیدس، اورآمریکن، تبریزی و سپیدار با فاصله کاشت 5 متر از هم بهصورت ردیفی و با 5 نهال در هر ردیف اجرا شد. این تحقیق بر روی 7 کلن صنوبر دلتوئیدس انجام و همه ساله تا پایان سال اجرای این تحقیق (1384) مشخصههایی از پدیدههای فنولوژیکی مانند زمان ظهور گل، برگ، بذر و خزان برگ مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کلن<em>Populus deltoids 69/55</em> و <em>P.d.73/51</em> از نظر گلدهی بهعنوان زودترین و دیرترین کلنها بودهاند. بهلحاظ آغاز فعالیت فیزیولوژیک که با ظهور برگها شروع میشود، کلن <em>69/55 P.d.</em> زودترین و کلن <em>P.d.77/51</em> دیرترین بود. همچنین از نظر رسیدن بذور و پراکنش آنها، کلن <em>P.d.69/55</em> زودترین و کلن <em>P.d.73/51</em> دیرترین بود. کلن<em>P.d.73/51 </em>با میانگین قطری 7/40 سانتیمتر و کلن <em>P.d.72/51</em> با میانگین قطری 4/26 بهترتیب بیشترین و کمترین قطر را داشتهاند. بررسی ارتفاع کلنها نشان داد که کلن <em>P.d.72/51 </em>با میانگین ارتفاع 62/25 متر کمترین و کلن <em>P.d.73/51</em> با ارتفاع 72/28 متر بلندترین کلنها بودند. با محاسبات بهعمل آمده از اندازهگیری متغیرهای قطر و ارتفاع، کلنهای <em>P.d.73/51</em> و <em>P.d.72/51</em> بهترتیب با 07/32 و 01/13 مترمکعب تولید چوب در هکتار و در سال (رویش حجمی)، دارای بیشترین و کمترین توان تولید بودهاند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Impact of physiographic and human factors on crown cover and diversity of woody species in the Zagros forests (Case study: Ghalajeh forests, Kermanshah province)اثر عوامل فیزیوگرافی و انسانی بر تاجپوشش و تنوع گونههای چوبی در جنگلهای زاگرس (مطالعه موردی: جنگلهای حفاظت شده قلاجه استان کرمانشاه)555539107640FAروحاله پرمادانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانشعبان شتایی جویباریدانشیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20090804In order to study the relation among trees and shrubs diversity to altitude, slope gradient, aspects and distance from roads and villages factors, a case study was done in the protected forests of Ghalajeh in Kermanshah province in Zagros region. Crown diameter of trees was measured in two directions (north- south and east- west) in 114 sample plots with dimension of 60 m×60 m in a 450 m×200 m sampling grid. The location of plots was registered using GPS. Then the crown cover percent in each sample plot was computed. Some biodiversity indices including Simpson and Shannon-Winner for species diversity, Margalef for richness and Simpson and Smith-Wilson for evenness were applied in each plot. Digital values of altitude, slope gradient, aspects and distance from roads and villages were extracted for each plot. The correlation analysis between crown cover and mentioned factor was done by Duncan statistical test. Results showed that crown cover and species diversity were low around of villages and roads. Results of correlation analysis were also showed that altitude, slope and aspect have significant correlation by diversity, so by increasing the altitude, the species diversity and richness are increased. Results showed that in the northern slopes and 25-60 percent slop category, the crown cover and species diversity were maximum. <br /> بهمنظور بررسی ارتباط بین تاجپوشش و تنوع گونههای چوبی با عوامل فیزیوگرافی (ارتفاع از سطح دریا، جهات جغرافیایی و شیب دامنه) و عوامل انسانی (جاده و مناطق روستایی) در جنگلهای زاگرس، منطقهای به مساحت 2110 هکتار از جنگلهای حفاظت شده قلاجه استان کرمانشاه انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بدین منظور تعداد 114 قطعه نمونه 60×60 متر بهروش منظم- تصادفی(سیستماتیک) در شبکهای به ابعاد 200×450 متر پیاده و موقعیت آنها با استفاده از دستگاه GPS ثبت و مشخصههای گونه و قطر تاج در دو جهت شمالی- جنوبی و غربی- شرقی برداشت شد. میزان تاجپوشش گونههای چوبی از طریق محاسبه سطح تاج گونهها در سطح قطعه نمونه بدست آمد. شاخصهای تنوع گونهای شانون- وینر و سیمپسون، شاخص غنای مارگالف و همچنین شاخصهای یکنواختی اسمیت- ویلسون و سیمپسون در هر قطعه نمونه محاسبه شد و بهتفکیک برای طبقات مختلف ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی جدا شد. برای آزمون معنیدار بودن اختلاف بین میانگین شاخصها در عوامل مختلف از آزمون دانکن استفاده گردید. همچنین ارتباط این شاخصها و تراکم تاجپوشش با متغیر فاصله از جاده و مناطق مسکونی بررسی شد. نتایج نشان داد که ارتباط معنیداری بین مناطق مسکونی و فاصله از جاده با میزان تاجپوشش و تنوع گونهای وجود ندارد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که عوامل فیزیوگرافی با میزان تنوع ارتباط معنیداری دارند، بهطوری که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، میزان غنا و تنوع گونهای افزایش مییابد. همچنین در شیب 25 تا60 درصد و دامنههای شمالی، بیشترین میزان تاجپوشش و تنوع گونهای وجود داشت.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Effect of severe lopping on radial growth of Lebanon Oak (Quercus libani Oliv.) trees in Baneh adjacent forestsتأثیر شاخهبریهای شدید در قالب گلازنی بر رویش شعاعی درختان ویول (Quercus libani Oliv.) در جنگلهای اطراف بانه568556107643FAرئوفه عابدینیدانشآموخته کارشناسی ارشد صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعیکامبیز پورطهماسیدانشیار، گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعی0000-0002-1858-7765هدایت غضنفریاستادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه کردستانعلینقی کریمیاستاد، گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20091013One of the oldest traditional usages of forests is cutting the branches for fodder production. In Iran in some regions of northern Zagros some species specially Lebanon oak (<em>Quercus libani</em>Oliv.) is used to provide fodder. For this reason each family normally has a forest region to meet cattle's fodder and fuel wood by cutting tree branches. Since trees could record this phenomenon in their tree rings, in this study we tried to investigate the tree rings by using of Dendrochronology to understand the effect of human activity like cutting branches on tree rings formation. According to this idea, two stands of oak forests that located in regions near the village and regions that located in low human interruption (holly places like cemeteries) have been selected. Twenty thick and healthy trees were selected from each region and samples were taken in the shape of disks and increment cores. After preparing samples surface, ring width of the trees were measured by binocular and LINTAB measurement table with 0.01 mm precision. Cross dating have been done using TSAP software. Growth curves of trees in interrupted region showed significant growth reduction in comparison with growth curves of trees in preserved region. In addition, this type of usage of forests will change the normal growth form of the trees and will increase the negative pointer years as an index of the radial growth reduction in interrupted region. It looks that the severity of this traditional way of cutting branches is increased during the last 100 years.یکی از قدیمیترین بهرهبرداریهای سنتی از جنگلها، استفاده از سرشاخه درختان در تعلیف دام است. در ایران در بخشهایی از زاگرس شمالی از برخی از گونههای بلوط بهویژه ویول (<em>Quercus libani</em>) بهطور گسترده برای تهیه علوفه دام استفاده میشود. بدین منظور درختان توسط مالک عرفی سامان، شاخهبری و یا گلازنی میشوند. از آن جا که درختان قادر به ثبت وقایع در ساختار حلقههای رویش خود هستند، در این تحقیق سعی شده تا با بررسی حلقههای رویش درختان با استفاده از دانش گاهشناسی درختی، نحوه تأثیر دخالتهای انسان بهصورت بُرش شاخهها بر شکلگیری این حلقهها مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور دو توده از جنگلهای بلوط که یکی تحت گلازنی و دیگری بدون گلازنی بود، انتخاب و از هر منطقه تعداد 20 درخت قطور و سالم مورد نمونهبرداری قرار گرفتند. نمونهها در دو شکل دیسک و نمونه رویشی (با مته رویشسنج) تهیه شدند. بعد از آمادهسازی سطح نمونهها در آزمایشگاه، پهنای حلقه رویش با استفاده از میز اندازهگیری LINTAB 5 با دقت 01/0 میلیمتر اندازهگیری شد و تطابق زمانی با استفاده از نرمافزار TSAPWin به انجام رسید. نتایج نشان داد که رویش درختان توده گلازنی شده کاهش چشمگیری در مقایسه با رویش درختان منطقه گلازنی نشده دارد. همچنین این بهرهبرداریها الگوی رویش درختان را از شکل نرمال خارج کرده و سبب افزایش وقوع سالهای نمادین منفی بهعنوان معیاری از کاهش رشد شعاعی در منطقه گلازنی شده، گردیده است. بهنظر میرسد که شدت گلازنی در صد سال اخیر افزایش یافته استمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Risk zone mapping of forest fire using GIS and AHP in a part of Paveh forestsتهیه نقشه خطر آتشسوزی جنگل با استفاده از GIS و AHP در بخشی از جنگلهای پاوه586569107645FAفریده محمدیدانشآموختة کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه کردستاننقی شعبانیاناستادیار، گروه جنگلداری، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه کردستانهدی پورهاشمیاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورپرویز فاتحیکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستانJournal Article20091124Forest fires, as an ecological risk, whether with human or natural origin, have profound effects on land cover, land use, production, local economies, global trace gas emissions, and health. Identification of factors affecting the existence of forest fire as well as its zonation in the given watershed is one of the basic tools for forest fire control and fighting actions. The aim of this research is to develop the forest fire risk map based on vegetation, physiographic and climatic factors, human, distance to rivers and roads, in a part of Paveh forests. For this purpose, digitally diffusion forest fires map with field checks using GPS were prepared, initially. Then affecting factors were binary compared using Analytical Hierarchy Process (AHP) method by indicating the weight of each factor as indicator for their effects in occurrence of forest fire. Accordingly, the forest fire zonation risk map was prepared using weighted information layers and weighted coefficient of each factor. Five categories of forest fire risk, including very high to very low, were derived, automatically. The mapping result of the study area was found to be in strong agreement with actual fire-affected sites. The results indicate that the 90% of burned areas are located in high risk class. <br /> آتشسوزی جنگل چه منشأ طبیعی و چه انسانی داشته باشد، یک خطر اکولوژیکی محسوب میشود که تأثیرات عمیقی بر پوشش گیاهی، کاربری اراضی، تولیدات، اقتصاد محلی و سلامتی دارد. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع آتشسوزی و پهنهبندی خطر آن یکی از ابزارهای اساسی بهمنظور دستیابی به راهکارهای کنترل و مقابله با آتشسوزی است. در این تحقیق، تهیه نقشه نواحی دارای خطر آتشسوزی جنگل بر پایه عوامل پوشش گیاهی، فیزیوگرافی، اقلیمی، انسانی و فاصله از جادهها و رودخانهها، در بخشی از حوضه پاوهرود بهوسعت حدود 14880 هکتار انجام شد. ابتدا با انجام عملیات میدانی و استفاده از سامانه موقعیتیاب جهانی (GPS) نقشه مناطق آتشسوزی شده تهیه گردید. سپس با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) عوامل مؤثر در بروز و انتشار آتشسوزی بهصورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تأثیر آنها بود، محاسبه شد. با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه وزنی هر عامل تهیه و سپس اقدام به تهیه نقشه پهنهبندی خطر آتشسوزی با استفاده از لایههای وزنی و ضریب وزنی مربوط به هر یک از عوامل گردید. در نهایت پنج طبقه از دامنه خطر آتشسوزی جنگل از خیلی زیاد تا خیلی کم مشتق شدند. نقشه بدست آمده تطبیق زیادی با مکانهای واقعی آتشگرفته داشت. نتایج نشان داد که 90 درصد از مناطق آتش گرفته در پهنههایی با خطر زیاد قرار دارند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Seed viability of Fagus orientalis Lipsky during short-time storingبررسی زندهمانی بذر راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) طی ذخیرهسازی کوتاهمدت595587107648FAسیده عظیمه مطلبیدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسمسعود طبریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسعلی سلطانیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه شهرکردوحید اعتماداستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20091025Oriental beech (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky) seed storing is unavoidable, due to long-time cycle of mass seed production (sometimes up to 8 years) and demand for restoration of its non-regenerated gaps in northern forests of Iran. In this research, <em>F. orientalis</em> seeds with moisture content (MC) of 30% and 7% were stored during 11 months in refrigerator (4° C). By terazolium test, it was revealed that viability of both seed types started to decline after month 3. At the end of the month 11, the viability of seeds with 30% and 7% MC was 51% and 76%, respectively. It is concluded that, the fresh and dry seeds of <em>F. orientalis </em>can be stored near to 1 year in mountain forests of north of Iran and then sown in nursery or sown/broadcasted (with soil scarification) in forest. In order to inhibit the decay, fresh seed is better to be soaked with fungicide at once collection.ذخیرهسازی بذر راش شرقی (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky) با توجه به طولانی بودن دوره بذردهی فراوان آن که گاهی تا به 8 سال نیز میرسد و لزوم احیای هر ساله روشنههای تجدید حیات نشده تودههای جنگلی آن در شمال کشور، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. در این تحقیق زندهمانی بذرهای راش شرقی با رطوبت اولیه 30 درصد و 7 درصد که مدت 11 ماه در سردخانه (°C 4) نگهداری شده بودند، بررسی گردید. با آزمایش تترازولیوم، زندهمانی هر دو دسته بذر تا سه ماه اول کاهش معنیداری نیافت، اما تا پایان دوره دچار افت محسوسی شد. در پایان 11 ماه، زندهمانی برای بذرهای با رطوبت 30 درصد به 51% و برای بذرهای با رطوبت 7 درصد به 76% رسید. از نتایج این تحقیق چنین استنتاج میشود که میتوان بذرهای خشک شده راش را در سردخانه و نیز انبارهای مناطق جنگلی کوهستانی شمال ایران، نزدیک به یک سال نگهداری کرد و سپس مبادرت به کاشت بذر در نهالستان و بذرکاری یا بذرپاشی (همراه با خراش سطحی) در جنگل نمود. برای نگهداری بذرهای مرطوب (تازه) بهتر است بلافاصله پس از جمعآوری، به قارچکش آغشته تا دچار کپکزدگی و پوسیدگی نشوند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Spatial pattern of Manna Oak trees (Quercus brantii Lindl.) in Bayangan forests of Kermanshahبررسی الگوی مکانی درختان بلوط ایرانی (.Quercus brantii Lindl) در جنگلهای باینگان کرمانشاه608596107650FAامیر صفریدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه کردستاننقی شعبانیاناستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستانرضاحسین حیدریاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی0000-0001-5322-2203سیدیوسف عرفانیفرداستادیار، دانشکده کشاورزیمرتضی پوررضاکارشناس ارشد تحقیقات، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاهJournal Article20091124 <br />In order to have a better recognition of plant communities, studying the spatial pattern of them is necessary to understand many of the issues in forest ecology and management. This study was conducted in Bayangan in Kermanshah province, as a part of Zagros forests. Sampling methods including fixed area plots and distance methods, such as T-square and Compound sampling, were used to investigate the spatial pattern of Manna Oak trees (<em>Quercusbrantii</em> Lindl.). A grid of 100 m×100 m was applied and then 50 sample plots were established. The grid intersections were applied as the center of sample plots and the beginning of distance sampling techniques. Dispersal indicators such as Green, Morisita, Standardized Morisita, Johnson and Zimmer, T<sub>F</sub>, T<sub>N</sub>, Hopkins and C were used to analyze the spatial pattern. All of the applied indicators showed a clumped pattern for <em>Quercus brantii</em>. Among the distance indicators, T<sub>F</sub>, T<sub>N</sub> and C, presented better results than the other indices. <br /> <br /><strong> </strong>مطالعه الگوی مکانی در جوامع گیاهی، بهمنظور درک و شناخت بهتر این جوامع بوده و از ملزومات ابتدایی برای درک بسیاری از مسائل در اکولوژی و مدیریت جنگل است. تحقیق حاضر، در جنگلهای باینگان واقع در استان کرمانشاه انجام شده است. برای آماربرداری بهمنظور بررسی الگوی مکانی بلوط ایرانی <strong>(.</strong><em>Quercus brantii </em>Lindl)، از روشهای قطعه نمونه با مساحت ثابت و نمونهبرداری فاصلهای مربع تی و ترکیبی استفاده شد.برای جمعآوری اطلاعات لازم تعداد 50 قطعه نمونه و بههمین تعداد نقطه نمونهبرداری (در روشهای فاصلهای) در قالب یک شبکه آماربرداری منظم با نقطه شروع تصادفی با ابعاد 100×100 متر برداشت شد، بهطوری که محل تقاطع اضلاع شبکه، نقاط نمونهبرداری و این نقاط دقیقاً مراکز قطعات نمونه بودند. برای تحلیل الگوی مکانی از شاخصهای گرین، موریسیتا، استاندارد شده موریسیتا، جانسون و زایمر، T<sub>F</sub> و T<sub>N</sub>، هاپکینز و C استفاده شد. کلیه شاخصهای مربوط به قطعه نمونه، الگوی کپهای را برای گونه بلوط ایرانی نشان دادند و از میان شاخصهای فاصلهای، T<sub>F</sub> و T<sub>N</sub> و C نتایج بهتری را نسبت به دیگر شاخصها ارائه کردند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Estimation of fruit production of Cornelian cherry (Cornus mas L.) and Hazelnut (Corylus avellana L.) in Arasbaran forestsبرآورد میزان تولید میوه درختان زغالاخته (Cornus mas L.) و فندق (Corylus avellana L.) در جنگلهای ارسباران620609107652FAسجاد قنبریدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0002-6568-1025محمود زبیریاستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهراسیدمهدی حشمتالواعظیناستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانتقی شامخیاستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20091124Importance of Non-Wood Forest Products (NWFPs) in providing food, medicine, hygienic and industrial materials has caused to harvesting of more amount of them annually. These products are entered in the local, national, and international markets and therefore, the local people gain high income through selling them. Therefore, identifying and measuring of NWFPs is one of research priorities in Iran. This study was carried out to collect necessary data for estimation the amount of produced fruit of two important species in Arasbaran forests: Cornelian cherry (<em>Cornus mas</em>) and Hazelnut (<em>Corylus</em> <em>avellana</em>) for economic studies. Transect sampling was used to estimate the annual products of the fruits. A number of trees were selected in systematic random manner. Characteristics such as weight of fruit, crown height, crown diameter and, the number of sprout at each tree were measured to investigate on correlation between these characteristics and the relations among them. In the next step, suitable model was fitted in order to estimate the amount of fruit production. PROC CORR and GLM of SAS 9.1 software were used for statistical analysis. Finally, the fruit amounts of cornelian cherry and hazelnut were estimated as 914 kg and 395 kg per hectare, respectively.اهمیت و ارزشی که محصولات غیرچوبی در تهیه غذا، دارو، مواد بهداشتی و صنعتی دارند، موجب شده که سالانه مقادیر زیادی از محصولات غیرچوبی از جنگلها تهیه شده و به بازارهای محلی، ملی و بینالمللی وارد شود و از این طریق درآمد قابلتوجهی عاید ساکنان منطقه گردد. از این رو، شناسایی و اندازهگیری کمّی محصولات غیرچوبی جزء اولویتهای تحقیقاتی میباشد. هدف این تحقیق، جمعآوری اطلاعات آماری لازم بهمنظور برآورد میزان تولید میوه دو گونه مهم زغالاخته (<strong><em>Cornus mas </em></strong><strong>L.</strong>) و فندق (<em>C</em><em>orylus avellana</em><strong> L.</strong>) برای مطالعات اقتصادی میباشد. در این مطالعه برای برآورد میزان تولید سالانه، از روش خطنمونه (ترانسکت) استفاده شد. در این بررسی، تعدادی درخت بهصورت منظم- تصادفی (سیستماتیک) انتخاب و بهمنظور برآورد میزان همبستگی و برقراری رابطه بین مشخصهها، میوه این درختان و مشخصههای قطر تاج، ارتفاع تاج و تعداد جست در هر پایه اندازهگیری شد. در مرحله بعد، مدل مناسب برای برآورد میزان میوه تولیدی برازش شده و سپس برآورد تولید میوه با استفاده از مدلهای برازش شده برای زغالاخته و فندق انجام گرفت. برای انجام تحلیل آماری از رویه همبستگی (CORR) و مدل خطی تعمیمیافته (GLM) نرمافزار SAS 9.1 استفاده شد. در نهایت میزان میوه تولیدی زغالاخته 914 کیلوگرم و فندق 395 کیلوگرم در هکتار برآورد شد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Determination of appropriate place of cutting in shoots and young branches of five Poplar species and clonesتعیین مناسبترین محل قلمهگیری از جستها و شاخههای جوان در پنج گونه و کلن صنوبر629621107653FAرضا باقریکارشناس ارشد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشوررفعتاله قاسمیمربی پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورفرشید مریخکارشناس ارشد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20091124Wood production in vast areas is one of the main strategies to protect and preserve the limited forest areas of the country that requires large nursery seedling production. Therefore, it is essential to determine variables influencing the amount and quality of seedlings production. Several variables including age and quality of parent trees, cutting dimension and appropriate place of cutting have an impact on seedlings quality and quantity. This study aims to determine the appropriate place of cutting of shoots and young branches of poplar species. For this purpose, cuttings were prepared from five poplar clones (two species of <em>P.</em>×<em>euramericana</em>, one clone of <em>P.deltoides</em>, one clone of <em>P. nigra</em> and one clone of <em>P.alba </em>) with three locations (lower, middle and upper part of annual shoots) and were planted in a factorial randomized block design with three replications. Parameters including survival, seedling collar diameter, height of seedlings and number of shoots per cutting were measured in two successive years. The results of this study indicate that, 1) all studied species and clones present different characteristics and capabilities of seedling production; 2) cutting position causes significant differences in the rate of survival, collar diameter and seedling height; 3) difference of parameters is more obvious between cuttings prepared from upper part of shoots and lower and medium parts of shoots.یکی از اصلیترین راهکارهای حفاظت و صیانت از عرصههای منابع طبیعی و جنگلی محدود کشور، تولید انبوه چوب در عرصههای وسیع و گسترده میباشد که در اختیار داشتن نهالستانهای مناسب یکی از الزامات اولیه این کار است. در این راستا ضرورت دارد تا عوامل و متغیرهای تأثیرگذار بر میزان و کیفیت نهالهای تولیدی مورد توجه محققان قرار گیرد. عوامل متعددی همچون سن و کیفیت درخت مادری، اندازه و ابعاد قلمه و حتی محل تهیه قلمه از جستها و شاخههای جوان در میزان موفقیت و کیفیت نهالهای تولیدی مؤثرند. در این بررسی سعی شده تا تأثیر محل قلمهگیری از جست در میزان موفقیت تولید نهال بررسی شود. همچنین بهمنظور کاربردی کردن نتایج کار در عرصه یک نهالستان با شرایط معمول و با استفاده از 5 کلن متداول برای صنوبرکاری در کشور شامل دو گونه صنوبر اورامریکن، یک کلن دلتوئیدس، یک کلن نیگرا و یک کلن کبوده و با استفاده از سه تیمار قلمههای تهیه شده از ابتدا، میانه و انتهای جستهای یکساله، قلمهکاری بهصورت فاکتوریل و در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در محل مجتمع تحقیقاتی البرز کرج انجام شد. مشخصههای اندازهگیری شده شامل زندهمانی، قطر یقه و ارتفاع نهالهای تولیدی و همچنین درصد چندجست شدگی نهالها بود که برای تعیین چگونگی تأثیرات درازمدت تیمارها، بررسی در دو سال متوالی انجام گردید. نتایج بدست آمده از این بررسی عبارتند از: 1) پنج گونه و کلن صنوبر (صرفنظر از تیمارهای بکار گرفته شده) از خصوصیات و قابلیتهای متفاوتی در تولید نهال برخوردارند؛ 2) تیمار محلهای مختلف قلمهگیری با تفاوتهای محسوس و کاملاً معنیداری در میزان زندهمانی، قطر یقه و ارتفاع نهال تأثیر میگذارند، ولی تفاوت چندانی در میزان چندجستی شدن نهالها ایجاد نمیکنند؛ 3) تفاوت تیمارهای میانه و ابتدای جست با یکدیگر کمتر ولی هر دوی آنها نسبت به تیمار انتهای جست تفاوت زیاد و معنیداری را نشان میدهند و 4) تفاوتهای موجود در نهالهای دوساله با شدت کمتری مشابه نهالهای یکساله میباشند که حکایت از تأثیر درازمدت اثر تیمارها در آینده نهالها و درختان حاصل از آنها دارد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Impacts of ground cover vegetation on natural regeneration of wild pistachio (Pistacia atlantica) (Case study: wild pistachio experimental forest, Fars province)بررسی اثر پوشش زیراشکوب در زادآوری طبیعی جنگلهای بنه (مطالعه موردی: جنگل تحقیقات بنه، استان فارس)638630107654FAمحمدرضا نگهدارصابرمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسعلیرضا عباسیکارشناس، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارسJournal Article20091124In order to study the relation between ground cover vegetation including shrubs and bushes, and natural regeneration of wild pistachio (<em>Pistacia</em> <em>atlantica</em>), a research project was carried out in 4 ha in an protected area in wild pistachio experimental forest of Fars province. Statistical analysis using T-test showed that fencing of the area within studied 5 years had no significant impact on establishment of natural regeneration of wild pistachio. The regression between number of shrubs such as <em>Amygdalus</em> <em>scoparia</em>,<em> A</em>. <em>lycioides </em>and<em> A</em>.<em> ebornea</em> and the number of natural regeneration (seedlings) of wild pistachio was computed as <em>y</em>=5.8207x<sup>0.6499</sup> (<em>R</em><sup>2</sup>=0.755). Therefore, we can conclude that improvement of shrubs and bushes could be an effective alternative for rehabilitation of degraded wild pistachio forests. <br /> رابطه پوشش زیر اشکوب در جنگلهای بنه (<em>Pistacia atlantica</em>) با زادآوری طبیعی این گونه با استفاده از قرق و مقایسه با قطعات شاهد در یک محدوده چهار هکتاری در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد فارس بررسی شد. با بررسی رگرسیون بین تعداد زادآوری طبیعی بنه با تعداد درختچههای تنگرس، ارژن و بادامک رابطه y= 5.8207x<sup>0.6499</sup> با ضریب تبیین (755/0 =R<sup>2</sup>) مشاهده گردید. با استفاده از آزمون t بر روی نسبت تغییرات تعداد زادآوری در قطعات مورد بررسی استنباط گردید که بین افزایش تعداد زادآوری طبیعی بنه در تیمار شاهد و تیمار قرق از نظر آماری تفاوت معنیداری در سطح 5% وجود ندارد و قرق پنج ساله تا این لحظه در این منطقه کارایی قابل انتظار را نداشته است. بههر حال از آن جا که حمایت نهالهای بنه در پناه این درختچهها برآورده میشود، بنابراین مناسبترین راه اداره این جنگلها تقویت پوشش درختچهای و حفظ الگوهای طبیعت میباشد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Effect of acorn size, fencing and protective treatments (treeshelter and mulch) on establishment, growth and survival of Chestnut-leaved oak (Quercus castaneifolia C.A. Mey.) seedlings in first growing seasonاثر اندازه بذر، حصارکشی و تیمارهای حفاظتی (محافظ نهال و مالچ) بر استقرار، رشد و زندهمانی نهالهای حاصل از بذرکاری بلندمازو ( Quercus castaneifolia C.A. Mey.) در نخستین فصل رویش655639107657FAعلیرضا علیعربدانشجوی دکترای تخصصی علوم جنگل، دانشکده منابع طبیعیمسعود طبریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسمحمدعلی هدایتیاستادیار، دفتر جنگلکاری و پارکها. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشورکامبیز اسپهبدیاستادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانغلامعلی جلالیدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20100223The effects of acorn size, fencing and protection treatments (treeshelter and mulch) were investigated on seedling establishment of Chestnut-leaved oak (<em>Quercus castaneifolia</em>) in first growing season. For this purpose, a degraded forest in 750 m above sea level was selected in Loveh forest (Golestan province-Iran). Then, 1728 sound and ripe acorns were selected from a seed lot, collected from six parent trees located in adjacent to the examination area. Using a split-split plot design, the effects of 3 acorn size classes: small (diameter < 15 mm), medium (diameter between 15 and 17 mm) and large (diameter > 17 mm), 2 fencing levels (fenced and open), and 4 protection treatments (control, mulch, treeshelter, and treeshelter with mulch) were engaged for measuring the seedlings emergence, establishment percent, total length, and survival rate. At the end of the first growing season, seedlings originated from the large seeds had higher emergence percent, establishment percent, total length and survival rate. Fencing promoted establishment percent about twofold, and treeshelter, singly or with mulch, increased establishment percent, total length and survival. From this investigation, it can be deduced that large seeds in seed sowing can improve seedling establishment chance, provided that suitable methods of collection, sterilization and storage of seed lots are applied. Likewise, treeshelter, singly or along with mulch can improve establishment percent, total length and survival rate, however, with constructing a suitable fence around the plantation area, treeshelter and mulch treatments can be ignored.در این مطالعه، اثر اندازه بذر، حصارکشی و تیمارهای حفاظتی (محافظ نهال و مالچ) بر استقرار، رشد و زندهمانی نهالهای حاصل از بذرکاری بلندمازو (<em>Quercus castaneifolia</em>) در سال نخست مطالعه گردید. برای این منظور 1728 عدد بذر سالم، رسیده و با سه اندازه مختلف به شکل تصادفی از 6 درخت مادری در جنگل لوه (استان گلستان) انتخاب شد و در عرصة تخریب یافته این جنگل (ارتفاع 750 متر از سطح دریا) کاشته شد. با استفاده از طرح آزمایشی کرتهای دوبار خرد شده، اثر سه اندازه بذر شامل: کوچک (قطر کمتر از 15 میلیمتر)، متوسط (قطر 15تا 17 میلیمتر) و بزرگ (قطر بیش از 17 میلیمتر)، دو سطح حصارکشی (محصور و باز) و چهار تیمار حفاظتی (شاهد، مالچ، محافظ نهال، محافظ نهال همراه مالچ) بر میزان ظهور، درصد استقرار، رشد طولی و زندهمانی نهالها بررسی شد. در پایان فصل رویش نخست، نهالهای حاصل از کاشت بذرهای بزرگ، میزان ظهور، درصد استقرار، رشد طولی و درصد زندهمانی بیشتری داشتند. حصارکشی عرصه، درصد استقرار نهالها را تقریباً دو برابر افزایش داد و دو تیمار محافظ نهال بهتنهایی و محافظ نهال همراه با مالچ، سبب افزایش درصد استقرار، درصد زندهمانی و طول نهالها شد. از نتایج این تحقیق چنین استنتاج میشود که استفاده از بذرهای درشت در بذرکاری، بهشرط مناسب بودن روش جمعآوری، گندزدایی و نگهداری بذر، شانس استقرار نهالهای بلندمازو را افزایش میدهد. همچنین استفاده از محافظنهال بهتنهایی و نیز همراه با مالچ میتواند در بهبود درصد استقرار، رشد طولی و درصد زندهمانی سال نخست نهالهای بلندمازو مؤثر باشد، اما با احداث حصار مناسب پیرامون عرصه میتوان از بکارگیری تیمارهای حفاظتی صرفنظر کرد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Stemflow generations in natural and pure stands of Chestnut leaved oak (Quercus castaneifolia C.A.M) and Oriental beech (Fagus orientalis Lipsky) within the summerساقاب تولیدی تودههای جنگلی خالص بلندمازو و راش در فصل تابستان666656107658FAسیدمحمود حسینی قلعهبهمنیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانپدرام عطارداستادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0002-1978-7646محمدتقی احمدیکارشناس ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمدرضا مروی مهاجراستاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانnullوحید اعتماداستادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20100223Measurements of stemflow (<em>SF</em>) were conducted during the 2009 summer season in pure and natural oriental beech (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky) and oak (<em>Quercus castaneifolia</em> C.A.M) forests located in the Kheyrud Forest Research Station of Tehran University. Measurements were made inside two plots of beech and oak forests with areas of 0.56, 0.12 ha, respectively. <em>SF</em> was collected from six beech and oak trees with different diameters by the spiral-type <em>SF</em> collection collars installed at diameter at breast height. Gross rainfall (<em>GR</em>) was collected by means of three manual collectors placed in a neighboring open area from the study plots. All the measurements were performed on a rainfall event basis. During the study period, 10 events were recorded with cumulative <em>GR</em> of 257 mm. The cumulative <em>SF</em> depths for beech forest was 8.1 mm, whilst for oak forest was 0.7 mm. At the event scale, the averages intercepted rainfall by the stemflow in beech and oak forests, i.e. <em>SF/GR</em>, were 2.6%, 0.2%, respectively. A strong positive correlation was observed between <em>[(SF/GR)/GR]</em> (R<sup>2</sup>= 0.93) in the beech forest, while a weak positive correlation was observed in the oak forest(R<sup>2</sup>= 0.43). Averages bark roughness indices calculated by the number of bark furrows and furrows depths were measured 2.10 and 0.50 for oak and beech trees, respectively. Although the study indicated that <em>GR</em> allocated to <em>SF</em> is not a remarkable amount in both oak and beech forests, the <em>SF</em> volume in the beech trees is higher than that of oak which was found to be highly correlated with higher bark water storage capacity as well as higher bark roughness of the oak trees.این پژوهش با هدف تعیین مقادیر ساقاب تولیدی در دو توده جنگلی بلندمازو (<em>Quercus castaneifolia</em> C.A.M) و راش (<em>Fagus orientalis </em>Lipsky) خالص واقع در جنگل آموزشی- پژوهشی دانشگاه تهران (خیرود) انجام شد. ساقاب تولیدی با استفاده از جمعآوری کنندههای مارپیچی که در ارتفاع برابرسینه درختان دو گونه با قطرهای مختلف نصب شده بود، اندازهگیری شد. مقدار بارندگی تابستانه با استفاده از سه جمعآوری کننده باران که در نزدیکترین فضای باز نسبت به قطعات نمونه مورد مطالعه قرار گرفته بودند، اندازهگیری شد. در طول دوره مطالعه (تابستان 1388)، 10 مورد بارندگی با عمق تجمعی 257 میلیمتر ثبت شد. متوسط سهم ساقاب تولیدی برای دو گونه بلندمازو و راش بهترتیب 2/0 و 6/2 درصد از بارندگی تابستانه برآورد شد. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار بارندگی، تولید ساقاب در دو گونه افزایش نشان میدهد. همچنین در این مطالعه بین نسبت ساقاب به بارندگی تابستانه، به بارندگی تابستانه (ساقاب به بارندگی تابستانه/ بارندگی تابستانه)ْ، در بلندمازو و راش بهترتیب یک رابطه افزاینده و ضعیف (43/0 =R<sup>2</sup>) و افزاینده و قوی (93/0 =R<sup>2</sup>) بدست آمد.ْ متوسط ضریب زبری پوست با توجه به مؤلفههای تعداد شیارها و عمق متوسط شیارهای موجود در پوست برای دو گونه بلندمازو و راش بهترتیب 4/0±1/2 و 2/0±5/0 اندازهگیری گردید. این مطالعه نشان داد که ساقاب سهم بیشتری از بارندگی تابستانه را در جنگل راش نسبت به بلندمازو بهخود اختصاص میدهد و راش حدود 13 برابر بلندمازو ساقاب تولید میکند که یکی از مهمترین دلایل این امر را میتوان به پوست صاف و ظرفیت کم نگهداری آب پوست گونه راش نسبت دادمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088318420101222Effect of cutting source and planting depth on vegetative propagation of Populus caspica Bornm.تأثیر منشأ قلمه و عمق کاشت در تکثیر غیرجنسی سفیدپلت (Populus caspica Bornm.)679667107684FAسیداحسان ساداتیدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسمسعود طبریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسمحمدحسن عصارهاستاد، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورحسین حیدری شریفآباداستاد، مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهالپیام فیاضاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوجpfayyaz@yu.ac.irJournal Article20170222For vegetative propagation of <em>Populus caspica</em> an examination was carried out as randomized completely blocks design in Koludeh nursery, Amol, north of Iran. For this purpose 3-bud cuttings, with stock plants provided from stem of 1-year sapling, 1-year sprout of tetard, 1-year branch of tree, and plantation methods of cuttings with 3 buds under ground and 2 buds under ground, were sown in plastic pods filled with loamy-sand soil. Results revealed that cuttings with 3 buds under ground germinated two weeks later than cuttings with 2 buds under ground. Cuttings with stem of 1-year sapling and 1-year branch of tree produced greater germination (60%- 62%) and production efficiency (46%- 48%), but lower survival 60%- 77%), height growth and collar diameter growth compared to cuttings with 1-year sprout of tetard. Cuttings with 2 buds under ground created higher germination rate and lower survival rate than those with 3 buds under ground; however, production efficiency as well as height growth and collar diameter growth was similar in both treatments. From this investigation it can be deduced that stem of 1-year sapling as well as 1-year sprout of tetard is favored for vegetative propagation of <em>Populus caspica</em>. This is while that, 3-bud cuttings either as 1 bud on ground or 3 buds under ground do not change production efficiency, statistically.بهمنظور بررسی تکثیر غیرجنسی سفیدپلت (<em>Populus caspica</em> Bornm.)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بر روی قلمههای سه جوانهای با سه نوع پایه مادری یا منشأ (ساقه نهال یکساله، جست یکساله تتارد و شاخه یکساله درخت میانسال) و دو عمق کاشت (سه جوانه زیر خاک و دو جوانه زیر خاک) انجام شد. قلمههای تهیه شده در گلدان پلاستیکی با خاک لومی- شنی در نهالستان کلوده آمل کاشته شدند. نتایج نشان داد که جوانهزنی قلمههای با سه جوانه در خاک با دو هفته تأخیر صورت گرفت. قلمههای تهیه شده از ساقه نهال یکساله و شاخه یکساله درخت میانسال (60 تا 62 درصد جوانهزنی) کارآیی تولید (46 تا 48 درصد) بیشتری از قلمههای حاصل از جست یکساله تتارد (42 درصد جوانهزنی و 22 درصد کارایی تولید) داشتند، ولی زندهمانی (60 تا 77 درصد)، طول نهال و قطر یقه آنها متفاوت نبود. قلمههای با دو جوانه زیرخاک، جوانهزنی بیشتر و زندهمانی کمتری نسبت به قلمههای با سه جوانه زیر خاک داشتند، ولی در میزان کارآیی تولید، طول نهال و قطر یقه متفاوت نبودند. این تحقیق آشکار میسازد که برای تکثیر غیرجنسی سفیدپلت بهتر است از ساقه نهال یکساله و شاخه یکساله درخت میانسال قلمه تهیه شود، در حالیکه استفاده از قلمهها چه بهصورت دو جوانه زیر خاک و یا سه جوانه زیر خاک تغییری در عملکرد تولید نهال نخواهد داشت.