مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Contentsشناسنامه11011942110.22092/ijfpr.2011.119421FAJournal Article20190723مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Investigation on application of k-nn (k- nearest neighbor) sampling method in Zagros forests (Case study: Karzan forest, Ilam)بررسی کاربرد روش نمونهبرداری k-nn در جنگل های زاگرس (مطالعه موردی: جنگل کارزان ایلام)46545310750310.22092/ijfpr.2011.107503FAعبدالعلی کرمشاهیدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمود زبیریاستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمنوچهر نمیرانیاناستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانجهانگیر فقهیدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20080701For maintaining of Zagros forests role in wild life, water and soil conservation, the suitable solutions and methods for assessing the existing conditions and planning for management of this forests should be given. This study was carried out in forest regions around Ilam city (Karzan region) in a forest area of 86 ha with coppice and seed origin. At first, a 100 percent forest inventory was implemented. The coordinates of each tree on the ground was recorded and their quantitative attributes (crown diameter, DBH of seed origin trees) were measured. Using Arcview software in GIS environment the eight cells sample plots for different inventory networks namely 100 m×100m, 100 m×200m and 200 m×200 m were simulated and statistical analysis were done. The mean value of trees density per hectare for all three networks were calculated and compared with their real data (100 percent inventory) by t-test (α=0.05). Results showed that there is no significant difference between mean values in three inventory networks and the real mean value.برای تداوم نقش بهسزای جنگلهای زاگرس در حفاظت آب، خاک و حیات وحش باید راهکارهای مناسب برای ارزیابی شرایط موجود و برنامهریزی این جنگلها ارائه نمود. این مطالعه در مناطق جنگلی اطراف شهرستان ایلام (منطقه کارزان) در یک محدوده جنگلی با منشأ دانه و شاخهزاد به مساحت 86 هکتار اجرا شد. ابتدا در منطقه مورد پژوهش آماربرداری صددرصد انجام شد. سپس مختصات جغرافیایی (طول و عرض) هر درخت روی زمین و مشخصههای کمی درخت (قطر تاج و قطر برابرسینه درختان دانه زاد) مورد اندازهگیری قرار گرفت. در محیط GIS و با نرمافزار Arcview قطعات نمونه هشت سلولی (هشت زیر قطعه نمونه) در رایانه برای شبکههای آماربرداری 100×100، 100×200 و200×200 متر شبیهسازی و محاسبات آماری انجام شد. میانگین تعداد درخت در هکتار و متوسط مساحت تاج درختان در هکتار سه شبکه فوق با مقدار واقعی آن (آماربرداری صددرصد) با استفاده از آزمون t و در سطح 5 درصد مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد در سطح 5 درصد اختلاف معنیداری بین میانگین شاخصهای مورد بررسی سه شبکه آماربرداری و میانگین واقعی وجود ندارد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Recognition possibility of trees canopy die back using high resolution satellite image of Quick bird (Case study: Shastkolate forest, Gorgan)بررسی امکان تشخیص سرخشکیدگی تاج درختان با استفاده از تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک مکانی زیاد Quickbird (مطالعه موردی: جنگل شصتکلاته گرگان)47746610750410.22092/ijfpr.2011.107504FAسحر برازمنددانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب و کاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانشعبان شتایی جویباریدانشیار، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب و کاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانامید عبدیدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب و کاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20100223The purpose of this research is the possibility to recognize of trees canopy die back using Quickbird satellite images and mapping of its distribution in district one from Shastkolate forest, North-west of Iran. After geometric quality and radiometric evaluation of data, geometric correction of panchromatic image was carried out with 45 ground control points and RMSE of 0.65 at X axis direction and 0.78 at Y axis direction. Moreover, the multi-spectral images were registered with georeferenced panchromatic image with 60 ground control points and RMSE of 0.19 at X axis direction and 0.25 at Y axis direction. Using ratioing, principal component analysis and creation of suitable vegetation indices, some artificial bands were created and used as suitable bands for image analysis. In order to prepare the training area and to evaluate classification accuracy, sample ground truth were provided by recording the died back trees using DGPS on a 500 m×100 m systematic network and 360 sample plots with 1000 m² area. After selection of training area and suitable bands collection, data were classified with supervised method by using maximum likelihood and density slicing. Results of the classification accuracy evaluation on 4 main bands and also 7 selective bands by maximum likelihood algorithm and vegetation indexes by density slicing algorithm showed that overall accuracy amount and Kappa coefficient for 2 forest classes and died back for 4 main bands and 7 best selected bands by maximum likelihood algorithm were 77%, 0.56, 83% and 0.685, respectively. In addition, overall accuracy amount and Kappa coefficient for density slicing of NDVI and TNDVI vegetation indexes were 51%, 0.16, 56% and 0.19, respectively. Results showed that recognition of died back trees using Quickbird satellite image was not completely possible due to reflection of shrub and under storey plants, adjacent trees crowns and low ratio of reflection of dried branches in compare to rest green crown, which are registered as digital value of pixels. <br /> هدف از این تحقیق، بررسی امکان شناسایی درختان سرخشکیده با استفاده از تصاویر ماهوارهای Quickbird و تهیه نقشه پراکنش درختان سرخشکیده در جنگل سری یک شصتکلاته گرگان میباشد. پس از بررسی کیفیت هندسی و رادیومتری دادهها، تطابق هندسی تصاویر پانکروماتیک با استفاده از مدل رقومی زمین و 45 نقطه کنترل زمینی و RMSE برابر 65/0 در جهت محور X و 78/0 در جهت محور Y انجام شد. تصاویر چندطیفی با استفاده از تصویر تطابق یافته پانکروماتیک و با 60 نقطه کنترل زمینی و RMSE برابر 19/0 در جهت محور X و 25/0 در جهت محور Y مورد تطابق قرار گرفتند. با استفاده از روشهای مختلف نسبتگیری، تجزیه مؤلفههای اصلی و ایجاد شاخصهای گیاهی مناسب، باندهای مصنوعی ایجاد و بههمراه باندهای اصلی بهمنظور انتخاب باندهای مناسب در تجزیه و تحلیل رقومی استفاده گردید. برای تهیه نمونههای تعلیمی و ارزیابی صحت طبقهبندی، واقعیت زمینی نمونهای از طریق ثبت درختان سرخشکیده با استفاده از DGPS بر روی شبکهای منظم به ابعاد 100×500 متر و با 360 قطعه نمونه 10 آری تهیه گردید. پس از انتخاب تعدادی از درختان سرخشکیده بهعنوان نمونههای تعلیمی و استخراج نشانههای طیفی درختان سرخشکیده در باندهای اصلی و فرعی، مجموعه باندهای مناسب انتخاب گردید. طبقهبندی دادهها بهروش نظارت شده با استفاده از روشهای حداکثر احتمال و برش تراکمی انجام گردید. نتایج حاصل از ارزیابی صحت طبقهبندی بر روی چهار باند اصلی و همچنین 7 باند انتخابی با الگوریتم حداکثر احتمال و شاخصهای گیاهی با الگوریتم برش تراکمی نشان داد که میزان صحت کلی و ضریب کاپا برای دو طبقه درختان سالم و سرخشکیده برای 4 باند اصلی و 7 باند منتخب با الگوریتم حداکثر احتمال بهترتیب 77 درصد و 56/0 و 83 درصد و 685/0 بوده است. همچنین میزان صحت کلی و ضریب کاپا برای برش تراکمی شاخصهای گیاهی NDVI و TNDVI بهترتیب 51 درصد و 16/0 و 56 درصد و 19/0 بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد که امکان شناسایی تمامی درختان سرخشکیده پهنبرگ با استفاده از تصاویر ماهوارهای Quickbird بهدلیل بازتاب تاجپوشش درختچهها و گیاهان زیراشکوب و سهم کم بازتاب شاخههای خشک شده از ارزش رقومی پیکسلهای تصویر، وجود ندارد. در نتیجه نمیتوان نقشه دقیق پراکنش درختان سرخشکیده را با استفاده از دادههای ماهوارهای تهیه نمود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Effect of light on quantitative and qualitative characteristics of hornbeam seedlings (Case study: Korkrood forest, Mazandaran)بررسی اثر نور بر ویژگی های کمی و کیفی نهال های ممرز (مطالعه موردی: بخش خانیکان جنگل کرکرود، مازندران)49047810750510.22092/ijfpr.2011.107505FAکیوان صائب، استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابنمحمد نوری شیرازیکارشناس ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوسعلی کیالاشکیاستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نوشهرراضیه جعفری حاجتیکارشناس ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابنJournal Article20100223Hornbeam is the most frequent species in forests of northern Iran. This paper aims to study the relationship between gap size and some quantitative and qualitative characteristics of hornbeam seedlings. For this purpose Khanikan district in Korkrood forest was selected in northern Iran. Four sizes of gap were selected based on silvicultural definitions including: area with less than 200 m², 200 to 500 m², 500 to 1000 m², and larger than 1000 m² and in each gap, 4 subplots each 2 m² were laid out. The current study was made in 2 phases: 1) study on light intensity using fish-eye camera, and 2) quantitative (including collar diameter and height) and qualitative characteristics of hornbeam seedlings. The obtained result showed that the intensity of light changed between 2 and 70 percent in different gaps and different locations of the gaps. The number of hornbeam seedlings increased with a relative increase in the light intensity initially and then decreased. Collar diameter and height of seedlings didn’t show significant differences among different light intensities. The number of seedlings was reduced significantly in the gaps larger than 500 m<sup>2</sup>. The best qualitative condition and the maximum number of hornbeam seedlings were observed in the gaps smaller than 200 m<sup>2</sup>.ممرز فراوانترین گونه درختی جنگلهای شمال کشور محسوب میشود که مطالعات چندانی در مورد موضوع مورد تحقیق بر روی آن انجام نشده است. این تحقیق بهدلیل اهمیت کمی و کیفی زادآوری ممرز و رابطه آن با مساحت روشنه که متأثر از شیوه جنگلشناسی است و تأثیرپذیری نوری این گونه انجام شده است. در این راستا در جنگل خانیکان (سری سوم حوضه آبخیز 45 جنگلهای شمال) اقدام به انتخاب روشنههایی با مساحت بهترتیب کمتر از 2 آر، 2 تا 5 آر، 5 تا 10 آر و بزرگتر از 10 آر شد. از هر سطح روشنه، تعداد چهار نمونه و در هر روشنه چهار زیرقطعه نمونه دایرهای 2 مترمربعی در راستای بزرگترین قطر روشنه انتخاب گردید. این مطالعه در دو بخش مطالعات نورسنجی (با استفاده از دوربین با عدسی چشم ماهی) و خصوصیات کمی (شامل قطر یقه و ارتفاع نهال) و کیفی نهالهای ممرز انجام شد که پس از اجرای عملیات صحرایی و انجام محاسبات و تجزیه و تحلیل دادهها، این نتایج بدست آمده است: در مطالعات نورسنجی، شدت نور نسبی با توجه به اندازه روشنه و محل اندازهگیری آن بین 2 تا 70 درصد متغیر بود، قطر یقه و ارتفاع نهالهای ممرز با افزایش یا کاهش شدت نور تغییرات معنیداری پیدا نکرد، هر چه سطح روشنه از 5 آر بزرگتر میشد، از تعداد در واحد سطح نهالها بهشدت کاسته شد. بهترین وضعیت کیفی نهالهای ممرز و همچنین بیشترین تعداد در واحد سطح نهالها در روشنههای کوچکتر از 2 آر مشاهده گردید.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Growth characteristics of 5 black poplar (Populus nigra) clones with Turkish origin in Karadj areaبررسی خصوصیات کمی 5 کلن صنوبر Populus nigra با مبدأ ترکیه در منطقه کرج50049110750610.22092/ijfpr.2011.107506FAرفعتاله قاسمیمربی پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورعلیرضا مدیررحمتیدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورفرهاد اسدیاستادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، ساریJournal Article20100914In this study, wood yield of five poplar clones with Turkish origin were investigated in Karadj. Seventy five young trees (one year old seedling) from each clone were planted in a randomized complete block design on March 1996 in Alborz Research Center at Karadj. Diameter at breast height and height of trees were measured at the end of each growing season. Total volume, volume increment and annual current volume were calculated for each clone. Among the studied clones, <em>Populus nigra 62.154</em> had the highest diameter and height with 20.5 cm and 14.67 m, respectively. The clone <em>P.nigra 62.154</em> with 26.85 m³/ha/y showed the maximum annual volume increment, while <em>Populus nigra 62.127</em> showed the lowest annual volume increment with 18.71 m<sup>3</sup>/ha/y. There was no significant difference among studied clones in term of volume increment. The results indicated that the maximum yield growth was obtained in the period of 2003 to 2006, in which 68.22 to 75.51 percent of total growth has been occurred.در این تحقیق میزان تولید چوب 5 کلن از صنوبرهای کشور ترکیه در شرایط اقلیمی کرج مورد بررسی قرار گرفت. از هر کلن تعداد 75 اصله نهال یکساله در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در اسفندماه 1375 در اراضی مرکز تحقیقات البرز کرج کاشته و بهمدت ده سال مورد مطالعه قرار گرفت. در پایان هر فصل رویش، قطر در ارتفاع برابرسینه و نیز ارتفاع درختان اندازهگیری و سپس نسبت به محاسبه حجم کل، رویش جاری و متوسط رویش حجمی کلنها اقدام گردید. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که از میان کلنهای بررسی شده، کلن <em>Populus nigra 62.154</em> با میانگین قطر 5/20 سانتیمتر و ارتفاع 67/14 متر از بیشترین میزان قطر و ارتفاع برخوردار بوده است. بیشترین میزان متوسط رویش حجمی را نیز کلن <em>Populus nigar 62.154</em> با 85/26 و کمترین آن را کلن <em>Populus nigra 62.127</em> با 71/18 مترمکعب در هکتار و در سال داشتند، اما از نظر آماری بین کلنهای مورد بررسی در رابطه با متوسط رویش حجمی، اختلاف معنیداری وجود نداشت. بررسی رویش جاری کلنها نشان داد که حداکثر رویش آنها در سالهای 1382 تا 1385 انجام شده، بهطوری که در کلنهای مختلف از 22/68 تا 51/75 درصد از کل رویش ده ساله طی این سالها انجام شده است.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Study on potential of wood production of various Poplar species and clones in northern forest areas (Case study: Siahkal region in Guilan province)مطالعه قابلیت تولید چوب گونهها و کلنهای مختلف صنوبر در اراضی جنگلی شمال (مطالعه موردی: منطقه سیاهکل گیلان)50950110751410.22092/ijfpr.2011.107514FAابراهیم لشکربلوکیمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان، رشتعلیرضا مدیررحمتیدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورسیدعبداله موسوی کوپرکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلاناحسان کهنهکارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانJournal Article20100914First phase of research project for establishment and adaptation of different poplar species and clones in northern Iran was started on 1992 and lasts for 15 years. The studied species include <em>Populus deltoides 77/51</em>, <em>P.d.69/55</em>, <em>Populus euramericana I-214</em>, <em>P.e.45/51</em>, <em>P. simonii</em>, <em>P. trichocarpa</em> and the native maple (<em>Acer velutinum</em>) as control species. seedlings were prepared in the Safrabasteh research station and then planted with three replications in 2 ha research area at Siahkal in Guilan province. Each plot contained 25 trees with 4 m × 4 m spacing. Results showed that <em>P.e.45/51</em> and <em>P. trichocarpa</em> had the least mortality rate and the maximum diameter, height and volume, whereas the native maple (control species) showed the minimum diameter, height and volume. The mean annual volume increment of <em>P.e.45/51</em> was calculated to 5.7 m<sup>3</sup>/ha/y in contrast to <em>Acer velutinum</em> with 0.53 m<sup>3</sup>/ha/y. Among the poplars, <em>P. simonii</em> was the weakest species and produced 0.65 m<sup>3</sup> wood in hectare and year.مرحله نخست طرح تحقیقاتی استقرار و سازگاری گونه و کلنهای مختلف صنوبر در اراضی جنگلی شمال در سال 1371 شروع و در سال 1385 نیز خاتمه یافته است. تیمارهای این تحقیق شامل شش گونه و کلن صنوبر و یک گونه بومی جنگلی بوده که عبارتند از: <em>Populus deltoides 77/51</em>، <em>P.d.69/55</em>، <em>P.e.45/51</em>، <em>P.e.I-214</em>، <em>P.trichocarpa</em>، <em>P.simonii</em> و <em>Acer velutinum</em>. مساحت عرصه اجرای این طرح تحقیقاتی 2 هکتار بوده که در نواحی جنگلی منطقه کولاکآور شهرستان سیاهکل قرار دارد. نهالهای مورد نیاز در ایستگاه تحقیقات صنوبر صفرابسته تولید و پس از انتخاب و آمادهسازی زمین کشت گردید. قالب آماری طرح، بلوکهای کامل تصادفی بود که در سه تکرار و هفت تیمار انجام شد. تعداد درختان در هر قطعه آزمایشی 25 اصله و فاصله آنها از یکدیگر 4 متر بود، ولی در محاسبات آماری فقط دادههای حاصل از 9 درخت میانی هر قطعه در تجزیه و تحلیلها استفاده شد. در پایان هر فصل رویشی، مشخصههای قطر برابرسینه و ارتفاع درختان اندازهگیری شدند. در پایان اجرای طرح و با استفاده از میانگینهای بدست آمده از اندازهگیریها، میزان رویش و تولید چوب صنوبر بدست آمد. نتایج این بررسی نشان داد که کلنهای مقایسه شده در چهار گروه دستهبندی شدند. کلن <em>P.e.45/51</em> و گونه <em>P.trichocarpa</em> بهترتیب با تولید سالیانه 7/5 و 6/4 مترمکعب در هکتار و در سال در گروه نخست و دوم قرار گرفتند. گونه پلت (شاهد) با 53/0 مترمکعب در هکتار و در سال در گروه آخر قرار گرفت. از بین صنوبرهای مورد مطالعه، گونه سیمونی با 65/0 مترمکعب در هکتار و در سال، کمتوانترین گونه صنوبر از نظر تولید چوب تشخیص داده شد. مقایسه میانگین رویش متوسط سالیانه و جاری نیز همانند گروهبندی رویش کل بود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222The role of landuse planning in optimal management of Zagros forests (Case study: Sarab Darrehshahr catchment, Ilam province)نقش آمایش سرزمین در مدیریت بهینه جنگلهای زاگرس (مطالعه موردی: حوضه سراب درهشهر، استان ایلام)52251010751510.22092/ijfpr.2011.107515FAعلی نجفیفرمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان ایلامhttps://orcid.org/0Journal Article20100914Nowadays, severe destruction in Zagros forests is obvious because of environmental and socio-economical problems. In this context, the role of landuse planning in the optimal management of the resources is very important. In this research, landuse planning map was prepared for Sarab Darrehshar catchment in Ilam province, by system analysis method. For this purpose, the maps of slop, aspect and elevation were integrated and then the map of primary ecological units prepared. By integration of this map with maps of soil, plant typology and canopy, the final units map was obtained. Then, this map data and other ecological data driven from other maps, were collected in a table called as region ecological characteristics table. Prioritization of landuse in this study was performed by the modified quantitative and objective method. In the next step, landuse planning map with 18 types of different combination of consistent landuses was performed using ecological models of Iran, ecological capability evaluation model in Zagros forest (prepared in this research) considering socio-economical information of the area. Results indicated that the smallest area belonged to landuse of rural development with 36.7 ha and the largest areas belonged to watershed management, conservation and forestry with 3136, 2853 and 2288 ha, respectively. Areas of 1, 2, 3 and 4 of the quality degrees of forest landuse, were zero, 473, 1085 and 730 ha, respectively. Comparison of current map and landuse planning map revealed that a basic revision on kind and degree of the current activities in the studied catchment is needed.امروزه تخریبهای شدیدی در سطح جنگلهای زاگرس بهدلیل وجود مشکلات زیستمحیطی و اقتصادی- اجتماعی مشاهده میشود. در این راستا نقش آمایش سرزمین در مدیریت بهینه این منابع عظیم از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی، نقشه آمایش سرزمین برای حوضه جنگلی سراب درهشهر واقع در استان ایلام تهیه گردید. در اجرای این کار با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نقشههای شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا بهصورت دو ترکیبی با هم تلفیق و نقشه واحدهای اکولوژیکی اولیه بدست آمد. سپس این نقشه با نقشههای خاکشناسی، تیپولوژی و تراکم تاجپوشش منطقه تلفیق و نقشه واحدهای نهایی حاصل گردید. در مرحله بعد اطلاعات مربوط به این نقشه و اطلاعات اکولوژیکی بدست آمده از نقشههای زمینشناسی، فرسایش، اقلیم، منابع آب، حیاتوحش و کاربری فعلی در جدولی تحت عنوان جدول ویژگیهای اکولوژی منطقه جمعآوری گردید. بهمنظور تعیین اولویت کاربریها در فرایند آمایش سرزمین از روش اصلاح شده کمی- قیاسی استفاده شد. سپس براساس مدلهای اکولوژی ایران و با استفاده از مدل مناسب ارزیابی توان اکولوژیک جنگلهای زاگرس که در اجرای همین تحقیق تهیه شد و با توجه به کلیه اطلاعات اقتصادی- اجتماعی، نقشه آمایش سرزمین منطقه با 18 ترکیب مختلف از کاربریهای سازگار تهیه شد. این نقشه محصول سیستمی است که در آن عوامل اکولوژیک و اقتصادی- اجتماعی سرزمین مورد توجه قرار گرفتهاند. نتایج نشان داد که کمترین سطح فعالیت مربوط به توسعه روستایی با 7/36 هکتار و بیشترین آن مختص فعالیتهای آبخیزداری، حفاظت و جنگلداری بهترتیب با 3136، 2853 و 2288 هکتار است. مساحت درجات کیفی 1، 2، 3 و 4 در سطح جنگلهای منطقه بهترتیب صفر، 473، 1085 و 730 هکتار برآورد گردید. مقایسه نقشه کاربری فعلی و نقشه آمایش سرزمین، نیاز به تجدیدنظر اساسی در نوع و درجه کیفی فعالیتهای جاری منطقه را در راستای بهبود وضعیت کمی و کیفی جنگلهای موجود آشکار ساخت.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Impact of some important ecological factors on presence of Mountain Almond (Amygdalus scoparia Spach.) in Qom province, Iranبررسی رویشگاههای بادامک (Amygdalus scoparia Spach.) در استان قم بهمنظور دستیابی به عوامل اصلی اکولوژیک در ظهور آنها54252310751610.22092/ijfpr.2011.107516FAحسین توکلی نکومربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قم0000-0003-3999-8077عباس پورمیدانیمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قم.سیدمهدی ادنانیمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قم.خسرو ثاقبطالبیدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20100918This investigation was carried out in three distribution regions of Mountain Almond using typology maps in Qom province, central Iran. In each region, three landforms including slope, valley and ridge with four geographical aspects (north, east, south and west) were selected and physico-chemical soil properties, as well as some qualitative and quantitative characteristics of almonds were studied. Results showed that the maximum density of almond was found on slopes, whereas the maximum height, crown diameter, annual height increment and canopy cover were measured in valleys. Geographical aspect showed an important role on characteristics of almond, hence the maximum density of this species was observed on south and east aspects. In addition, the highest presence of almond was obvious on sites with light soils (moderate texture). Principle Component Analysis (PCA) indicated that potassium, phosphorus and lime showed the highest positive relation with both vectors (one and two), while the soil texture parameters (clay, sand and loam) showed negative relation with the second vector.این تحقیق با استفاده از بررسی نقشههای تیپولوژی استان قم در سه منطقه معرف از رویشگاههای بادامک (<em>Amygdalus scoparia</em> Spach.) اجرا گردید. در هر منطقه با توجه به شکل زمین (یال، دامنه و دره) و جهت جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق و غرب) نمونهبرداری و ویژگیهای رویشگاهی، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و خصوصیات کمّی و کیفی بادامک مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که تراکم درختچههای بادامک در دامنهها بیشتر بود. از نظر ارتفاع، قطر تاج، مساحت تاجپوشش و مساحت تاجپوشش در واحد سطح، درختچههای موجود در درهها وضعیت بهتری داشتند و مقادیر آن برای دامنه بیشتر از یالها بود. از نظر رشد سالانه درختچهها، با اندازهگیری فاصله میانگرهها و محاسبه رشد طولی شاخه در سال جاری، بیشترین مقادیر در درهها و پس از آن در دامنهها و یالها مشاهده شد. همچنین جهت جغرافیایی نقش مهمی در پراکنش بادامک نشان داد، بهطوری که بیشترین تراکم درختچهها در شیبهای جنوبی و شرقی و کمترین مقدار آن در شیبهای شمالی و غربی مشاهده گردید. همچنین از دیگر عوامل مؤثر بر پراکنش بادامک شرایط خاک و بهویژه بافت خاک بود که در مواردی که خاک با بافت متوسط تا سبک همراه با سنگریزه وجود داشت، تراکم درختچههای بادامک بیشترین مقدار بود. تأثیر عوامل ترکیبی شکل زمین و جهت جغرافیایی بر میانگین ارتفاع، مساحت تاجپوشش درختچه و رشد سال جاری، در درههای شرقی، جنوبی و شمالی بیشترین مقدار و پس از آن دامنههای شرقی قرار گرفتند. ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که میانگین مساحت تاجپوشش در واحد سطح با ارتفاع منطقه از سطح دریا و مشخصههای رشد سال جاری و تراکم برگ با میزان رس همبستگی مثبت و معنیداری داشته و این مشخصه با درصد آهک خاک رابطهای منفی و معنیدار داشت. ضریب همبستگی فسفر و پتاسیم با بیشتر مشخصههای رویشی دارای همبستگی منفی و البته غیرمعنیدار بود. در تجزیه مؤلفههای اصلی در مؤلفه اول بیشترین تأثیر مثبت را پتاسیم و فسفر و بیشترین تأثیر منفی را درصد شن و اسیدیته خاک بر ظهور بادامک نشان دادند. درصد لای با مؤلفه دوم همبستگی منفی و معنیداری نشان داد و میزان کربن آلی با مؤلفه سوم همبستگی مثبت و معنیداری داشت. این مورد اهمیت نقش این سه مؤلفه را در ارزیابی توان رویشگاه و تأثیر عوامل اکولوژیک بر ظهور و توسعه رشد درختچههای بادامک نشان داد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Frequency analysis in the wood production of different Poplars (Populus spp.) in Sanandajتحلیل تناوب در تولید چوب ارقام مختلف صنوبر (Populus spp.) در سنندج56154310751710.22092/ijfpr.2011.107517FAبایزید یوسفیاستادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستانJournal Article20101123 <br />In this trial, 24 Poplar clones (10 clones of <em>Populus deltoides</em>, <em>P. euramericana</em> and <em>P. alba</em> as wide crown species and 14 clones of<em> P. nigra</em> as narrow crown clones) were studied in Sanandaj, western Iran during 2001-2008. Planting of cuttings were accomplished on early March of 2000 and transplanting of saplings and planting were conducted on early April of 2001 with spacing of 4 m×4 m for Wide Crown Clones (WCC) and 3 m×3 m for Narrow Crown Clones (NCC) in 2 separated experiments with 3 replications. Each plot contained 25 saplings that were planted as 5×5 rows (9 saplings as main and 16 for buffer effect). In each year, some morphological traits were evaluated. Results showed that in terms of diameter at breast height (D), tree height (H) and wood volume per hectare (V) there were significant differences among years and also between WCC and NCC groups (P≤0.01). Although growth traits of tree diameter and volume during the period increased, but increasing rates in different years were different. Based on the mean comparisons of the years, there were no significant differences between the two consecutive years of growth (e.g., 2005 and 2006 <em>etc.</em>) in terms of the D and V traits in the NCC and WCC, but each year took place in a specific group for H in both NCC and WCC. <em>P.a. Saghez</em> in terms of D and V traits was different from others among WCC, but all clones of the NCC behaved almost the same from viewpoint of growth procedure. The growth rate of WCC was more than NCC, indicating the growth rate (diameter, height and volume) of WCC were higher than NCC. Based on the results and graphs of diameter (D) and wood volume (V) in both WCC and NCC, two stages of the rapid growth vs. three stages of slow growth were observed. This point indicates that the rates of diameter (D) and wood volume (V) growths are a periodic process in poplars (<em>Populus </em>spp<em>.</em>). In other words, diameter and volume growth traits had a periodic mode over the time. The phenomenon is a practical result to determine the time of cutting and harvesting of poplar trees. By calculating the growth years of trees, farmers can harvest them at the end of the rapid growth year and don’t need to remain the trees in the farm in the slow growth year. This reduces the costs of farm maintenance. <br /><strong> </strong>این آزمایش با تعداد 24 کلن صنوبر (10 کلن تاجباز و 14 کلن تاجبسته) بهمدت 8 سال (1380 تا 1387) در سنندج با هدف تحلیل زمانی رشد (قطری، ارتفاعی و حجمی یا تولید چوب) ارقام مختلف صنوبر در سالهای مختلف اجرا گردید. تحقیق در قالب 2 آزمایش (تاجباز و تاجبسته) در 3 تکرار و هر کرت آزمایشی شامل 25 اصله نهال یکنواخت با فواصل 4×4 متر (تاجبازها) و 3×3 متر (تاجبستهها) انجام شد. اندازهگیری رشد قطری و ارتفاعی درختان در هر سال در اوائل آذرماه پس از خزان از 9 واحد اصلی در هر کرت انجام و براساس آنها حجم کلنها نیز محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بین سالهای آزمایش و همچنین بین دو گروه تاجباز و تاجبسته درون سال از نظر صفات قطر برابرسینه، ارتفاع و حجم چوب تولیدی درخت در هر سه حالت آزمایش (گروه کلنهای تاجباز، تاجبسته و حالت کلی) اختلاف معنیداری (01/0 P≤) وجود دارد. بررسی وضعیت رشد در سالهای مختلف نشان داد که اگرچه صفات رویش قطری و حجمی درخت طی دوره بررسی (از سال 1380 تا 1387) افزایش داشتند، اما میزان این افزایش در سالهای مختلف، متفاوت بود، بهطوری که براساس نتایج مقایسه میانگینها با روش دانکن در سطح 1 درصد در هر سه حالت (گروه کلنهای تاجباز، تاجبسته و حالت کلی) دو سال متوالی رشد (1380 و 1381، 1384 و 1385، 1386 و 1387) از نظر رشد قطری و حجمی با همدیگر اختلاف معنیداری نشان ندادند. این نتیجه نشانگر آن است که رشد قطری و حجمی پایهها یک سال کند و یکسال سریع بوده، بهطوری که میانگین رشد قطری و حجمی پایهها در سال با رشد کند (مانند 1385) با میانگین رشد در سال قبل از آن با رشد سریع (مثلاً 1384) اختلاف معنیداری نشان نداده است. رشد ارتفاعی تمام سالها دارای اختلاف معنیداری (01/0 P ≤) با هم بود و هر سال در یک گروه مجزا قرار گرفت. در بین کلنهای تاجباز، کلن <em>P.a. Saghez</em> از نظر رشد قطری و حجمی نسبت به بقیه تفاوت نشان داد، اما تمام کلنهای تاجبسته از نظر روند رشد تقریباً یکنواخت عمل نمودند. شیب منحنی رشد در کلنهای تاجباز بیشتر از کلنهای تاجبسته بود که نشان دهنده سرعت رشد بیشتر آنها نسبت به کلنهای تاجبسته است. براساس نتایج مقایسه میانگینها و نمودارهای رشد قطری و حجمی در مورد هر دو دسته تاجباز و تاجبسته، دو مرحله رشد سریع در مقابل سه مرحله رشد بطئی مشاهده گردید که بیانگر متناوب بودن سرعت رشد قطری و حجمی صنوبرهاست. بهعبارت دیگر رویش قطری و حجمی (تولید چوب) درخت در طول زمان (سالهای مختلف دوره بهرهبرداری) حالت تناوبی دارد. چنین پدیدهای یک مزیت کاربردی در مورد زمان قطع صنوبر دارد. با محاسبه سالهای رشد درختان میتوان آنها را برای سال با رشد کُند در زمین باقی نگذاشته و قطع نمود. با این کار هزینه یکسال نگهداری مزرعه حفظ میشود، در حالیکه رشد و تولید چوب در سال مذکور کُند بوده و از این نظر زارع هم ضرر نکرده است.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Preliminary results of estimating above- ground biomass using Randomized Branch Sampling method for planted Mulberry and Black Locust in Mobarakeh Steel regionنتایج مقدماتی استفاده از روش نمونهبرداری شاخسار تصادفی بهمنظور برآورد زیتوده اندامهای هوایی درختان دستکاشت توت و اقاقیا در منطقه فولاد مبارکه57156210751810.22092/ijfpr.2011.107518FAسیاوش بختیاروند بختیاریدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمینهرمز سهرابیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20101123Estimation of biomass has many applications in forestry practices and researches. Randomized Branch Sampling (RBS) is one of the methods, which is used for estimating tree biomass. In this research, RBS method was introduced and the accuracy of biomass estimation was tested for total and crown biomass of 5 trees in the plantations of two species including Mulberry (<em>Morus alba</em>) and Black Locust (<em>Robinia pseudoacacia</em>). The plantations are located in Mobarake Steel Complex area in the semi-arid regions of Esfahan province in Iran. Actual biomass was measured by weighting all tree components and estimated biomass was calculated by RBS method. Actual and estimated biomass was compared by paired t –test. Results showed that there is no significant difference between crown and total amount of actual and estimated biomass for both species. Relative bias varied between 3.3 to 7.6 percent. Although results of this research by cutting 5 trees seem to be Preliminary, this research showed that RBS method can be considered as an accurate method for estimating tree biomass.امروزه برآورد زیتوده، کاربردهای تحقیقاتی و اجرایی بسیاری در علوم جنگل دارد. یکی از روشهای برآورد زیتوده درخت، روش نمونهبرداری شاخسار تصادفی (Randomized Branch Sampling) است. در تحقیق حاضر، این روش نمونهبرداری معرفی و صحت برآورد زیتوده با این روش برای 5 اصله درخت از دو گونه توت (<em>Morus alba</em>) و اقاقیا (<em>Robinia pseudoacacia</em>) بهتفکیک زیتوده تاج و کل در جنگلکاریهای فولاد مبارکه در منطقه نیمهخشک اصفهان بررسی شد. زیتوده واقعی با وزن کردن کامل و زیتوده برآوردی با روش نمونهبرداری شاخسار تصادفی بدستآمد و با آزمون t جفتی مقایسه و اریبی و اریبی نسبی برآورد نیز محاسبه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که اختلاف زیتوده اندازهگیری شده و برآوردی برای کل درخت و تاج آن در هر دو گونه از نظر آماری معنیدار نیست. اریبی نسبی برآورد زیتوده بین 3/3 تا 6/7 درصد بدست آمد. اگرچه تعداد 5 نمونه برای معرفی یک روش، از لحاظ آماری کم بهنظر میرسد و این مقاله نتایج مقدماتی روش نمونهبرداری شاخسار تصادفی را ارائه میکند، اما براساس نتایج این تحقیق، این روش صحت بسیار خوبی برای برآورد زیتوده درخت دارد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Investigation on growth, survival and homogeneity of different Poplar clones at selection nurseries in Markazi provinceبررسی رشد، زندهمانی و یکنواختی کلنهای مختلف صنوبر در خزانه سلکسیون در استان مرکزی58557210751910.22092/ijfpr.2011.107519FAغلامرضا گودرزیمربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزیفاطمه احمدلودانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسمسعود طبریدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20110111The current research is the first step on integral investigations for selection and production of appropriate seedlings and clones for development of poplar plantations. Diameter, height, survival and homogeneity of 70 clones of native and exotic poplar species were studied in an experimental nursery in central Iran, Markazi province in frame of randomized complete blocks design with 3 replications. Results indicated that <em>P.x. interamericana</em> from hybrid groups, <em>P. trichocarpa 044/62</em> from section Tachamahaca, <em>P.a. 44/9</em> from section leuce, <em>P.e. I-154</em>,<em> P.n. 63/135</em>, <em>P.e. 476</em>, <em>P.n. 62/140</em>, <em>P.n. 62/197</em> and <em>P.e. triplo</em> from section Aigerios showed the maximum values of the studied parameters. <em>P. ciliata</em> from section leucoides and <em>P. euphratica</em> from section Turanga showed the weakest values.تحقیق حاضر، مراحل اولیه بررسیهای لازم برای تولید نهال مناسب صنوبر بهمنظور استفاده و توسعه صنوبرکاریها با هدف افزایش تولید چوب و کاهش واردات آن میباشد. بدین منظور مشخصههای رشد قطری، ارتفاعی، درصد زندهمانی و یکنواختی تعداد 70 کلن بومی و غیربومی صنوبر در پایان دوره رشد در خزانه آزمایشی مورد مقایسه قرار گرفتند. این تحقیق یکساله در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار با 7 اصله نهال انجام شد. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل مشخصههای مورد بررسی در نهالهای 1/1 ساله (ریشه و ساقه یکساله) با استفاده از نرمافزارهای SPSS و JMP (تجزیه خوشهای) نشان داد که در بخش سایر دورگهها، کلن <em>P.x. interamericana</em>، در بخش تاکاماهاکا کلن <em>P</em>. <em>trichocarpa 044/62</em>، در بخش لوسه کلن <em>P.a. 44/9</em>، در بخش ایگروس کلنهای <em>P.e.</em> <em>I-154</em>، <em>P.n. 63/135</em>، <em>P.e. 476</em>، <em>P.n. 62/140</em>، <em>P.n. 62/197</em> و <em>P.e. triplo</em> مقادیر بیشتری از مشخصههای مورد بررسی را نسبت به سایر کلنها دارند. کلن <em>P. ciliata</em> از بخش لوکوئیدس و کلن <em>P. euphratica</em> از بخش تورانگا وضعیت رویشی و زندهمانی نامطلوبی داشتند. در مقایسه کلی، کلنهای <em>P.e. I-154</em>، <em>P.n. 63/135</em>، <em>P.e. 476</em>، <em>P.n</em>.<em> 62/140</em>، <em>P.n. 62/197</em>و<em>P.e. triplo</em> جزء کلنهای برتر و کلنهای <em>P.n. 62/171</em>، <em>P.n. 72/9</em>، <em>P.n. 72/16</em>، <em>P.a. 72/15</em>، <em>P.a. 72/17</em>و <em>P. euphratica</em> جزء کلنهای ناموفق در مرحله رویشی اولیه میباشند.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Profitability comparison of poplar plantation with Populus deltoides clone 69/55 in comparison with paddy field (Case study: Ziabar district in Guilan province)مقایسه سودآوری صنوبرکاری باکلن 55/69 دلتوئیدس و شالیکاری (مطالعه موردی: بخش ضیابر استان گیلان)59658610752010.22092/ijfpr.2011.107520FAسلیمان محمدی لیمائیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسراتیمور رستمی شاهراجیدانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلاناکبر دلداریدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلانJournal Article20110111Recently, local farmers prefer to convert their paddy field to poplar plantation in the Guilan province. The aim of this research was economically evaluation of poplar plantation compare to paddy field in the Guilan province. In order to fulfill this project, cost and revenue data of plantation and paddy field has been collected via questionnaire. Net profit has been calculated for plantation and paddy field during 8 years. Revenue obtained from final harvesting has discounted from plantation and annual cost, and then the result was compared with annual net profit of paddy field per hectare. The results indicated that annual net profit of plantation is almost two times more than paddy field.در سالهای اخیر عدهای از کشاورزان در استان گیلان اقدام به کشت صنوبر بهعنوان جایگزین کشت برنج میکنند. هدف این تحقیق، ارزیابی اقتصادی صنوبرکاری و مقایسه آن با کشت برنج در استان گیلان میباشد. بهمنظور انجام این پژوهش، دادههای مربوط به هزینهها و درآمدهای شالیکاری و صنوبرکاری برای یک دوره 8 ساله از طریق پرسشنامه جمعآوری شد. برای ارزیابی اقتصادی بین این دو نوع کاربری، سود خالص سالیانه محاسبه شد. بدین جهت درآمد حاصل از برداشت نهایی درختان صنوبر در سال هشتم از هزینههای صنوبرکاری و هزینههای سالیانه کشت کسر و سود خالص سالیانه بدست آمد. سپس نتایج آن با سود خالص سالیانه حاصل از شالیکاری بهازای هر هکتار مقایسه شد. نتایج نشان داد که درآمد خالص حاصل از صنوبرکاری تقریباً بیش از دو برابر شالیکاری استمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Evaluating a proposed quantitative method to record plants phenological stages in comparison with other approaches for Olive species (Olea europaea L.)بررسی کارایی روش ثبت کمی پدیدهشناسی در مقایسه با سایر روش های موجود در گونه زیتون (OleaeuropaeaL.)60859710752110.22092/ijfpr.2011.107521FAعاطفه شهبازیدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهانسیدحمید متینخواهاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهانحسین بشریاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article20161225Phenology describes the phenomena that happen periodically in the life of living creatures. The differences between the appearance of this phenomena result in phenology behavioral patterns. The phonological studies are important for many applications such as typology in silviculture, afforestation, natural regeneration, livestock grazing planning, and species selection for park designing and decorating. Detecting changes in phenology of plant species receives more attention due to undergoing current climate changes studies. According to the literature, there are two main methods for registering phonological events including descriptive and remote sensing approaches. In this paper the advantages and disadvantages of these methods are discussed, and a new quantitative method based on the leaves and fruits colours changes is proposed. A case study on <em>Olea europaea</em> L. was used to describe the quantitative methods. In the proposed quantitative method, imaging of the plant parts (Leaf and fruit) was done in every other week intervals. Using smudge tools in Photoshop software, the colour of each part of the plant were uniformed and their RGB digits were assessed. Then the percentage of each colour channels was determined and their diagrams of changes during the time were analyzed. This method results in an exact determination of the plant transformation. The studied method analyzes image series of plant parts to detect color changes; hence, it provides a base to study of phenological changes in a quantitative manner. By detecting the RGB digital number, it is easy to report the exact color and it provides a comparable bases. Descriptive method is the most common way for phenology studies. In this method, viewpoints of the observer extremely affect the result and may cause misreporting during an observation or recording. The remote sensing method is more appropriate to be used in large scales environmental condition monitoring programs and also for vegetation responses to universal continental changes. This method is not suitable for small scales studies. The RGB based reporting system can be useful in other field of studies such as pedology, geology, horticulture and so on.وقایعی که بهصورت ادواری در زندگی موجود زنده رخ میدهند، در مطالعه پدیدهشناسی بررسی میشوند. دانستن رویدادهای پدیدهشناختی برای بسیاری از مطالعات و بررسیها از جمله اجرای طرحهای جنگلداری و تیپبندی در جنگلشناسی، تجدیدحیات طبیعی، تنظیم برنامههای چرای دام، انتخاب گونه در احداث پارک و آرایش باغ اهمیت دارد. مشکلات عمده تغییرات اقلیمی در جهان موجب توجه روزافزون به پدیدهشناسی و توسعه مطالعات در این زمینه شده است. براساس منابع موجود، دو روش اصلی ثبت رویدادهای پدیدهشناسی شامل روش توصیفی و روش سنجش از دوری وجود دارد. در این مقاله محاسن و معایب این روشها بررسی و همچنین کارایی روش نوین کمی براساس تغییرات رنگ برگها و میوهها با استفاده از یک مطالعه موردی بر روی گونه زیتون (<em>Olea europaea </em>L<em>.</em>) مورد بررسی قرار گرفت. در روش پیشنهادی، عکسبرداری از اجزای گیاهی (برگ و میوه) در طول فواصل زمانی حداقل هر دو هفته یک بار صورت گرفت. با استفاده از نرمافزار فتوشاپ، رنگ اجزای گیاهی یکنواخت شده و سپس رقم کانال رنگی آنها تعیین گردید. سپس درصد هر یک از کانالهای رنگ تعیین شد و نمودار آنها در طول زمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه اجرای این روش، تعیین زمان دقیق تحولات گیاهی را در پی داشت. از طریق تحلیل عکسهای سری زمانی اجزای گیاهی، تغییرات رنگ برگ و میوه تعیین میشود، بنابراین میتوان تغییرات پدیدهشناسی را بهصورت کمی بررسی نمود. کمیسازی رنگ و تغییرات آن با کانالهای رنگی قرمز- آبی- سبز (RGB) در وقایع پدیدهشناسی، ضمن تسهیل بیان این خصوصیت کیفی، امکان تبادل نتایج حاصل از تحقیق را بهصورت کمی فراهم مینماید. در روش توصیفی که متداولترین روش ثبت پدیدهشناسی است، نظریات مشاهدهگر تا حد زیادی میتواند سبب بروز خطاهایی در زمان مشاهده و ثبت مراحل گردد. روش سنجش از دوری برای پایش شرایط محیطی در سطح وسیع و پایش واکنش پوشش گیاهی به تغییرات اقلیمی جهانی مناسب است، ولی در حال حاضر برای مطالعه در سطوح کوچک مناسب نیست. روش کمی نوین اشاره شده، علاوه بر تعیین زمان دقیق هر یک از مراحل پدیدهشناسی، میتواند در سایر حوزههای علوم از جمله خاکشناسی، زمینشناسی، باغبانی و غیره نیز بکار رود.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Biomass and leaf area index of Caucasian Hackberry (Celtis caucasica Willd.) in Taileh urban forest, Sanandaj, Iranزیتوده و شاخص سطح برگ داغداغان (Celtis caucasica Willd.) در جنگل شهری تایله سنندج62060910752210.22092/ijfpr.2011.107522FAمهدی پورهاشمیاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورسعیده اسکندریدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریمریم دهقانیدانشآموختة کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان.ترلان نجفیدانشآموختة کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریاکرم اسدیدانشآموختة کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریپریسا پناهیمربی پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20110304 <br />Urban forests with various ecological and environmental benefits are one of the most important ecosystems, therefore, study of ecological parameters in urban forests is essential. In this research, one of the oldest urban forests of Sanandaj city, Taileh, with area of 1.7 ha was selected. Direct method (leaf gathering from the crown) and 100% inventory method was used to estimate leaf biomass and leaf area index (LAI) of <em>Celtis caucasica</em>, which was the main species. Firstly, different quantitative variables such as diameter at breast height, collar diameter, tree height, crown length and small and large diameter of crown were measured. In addition, the leaves of one fourth of the tree crown were picked off and after weighting, their dry weight were measured in laboratory. Gravimetric method was applied for calculating LAI, in which the relationship between leaf area and it`s dry weight used to estimate the total area of whole tree leaves. Allometric equations were calculated for estimation of leaf biomass and LAI. Based on the results, the mean values of leaf biomass, Specific Leaf Area (SLA) and LAI were 37 kg, 103.5 cm<sup>2</sup>/gr and 3.7 for <em>C. Caucasica</em>, respectively. The compound variable, DBH<sup>2</sup>×H, was the most effective factor to estimate the leaf biomass (R<sup>2</sup>=0.69), but in LAI equation, the root of DBH had the main role (R<sup>2</sup>=0.72). <br /> جنگلهای شهری از جمله اکوسیستمهایی هستند که بهدلیل کارکردهای متنوع اکولوژیکی و زیستمحیطی خود از اهمیت فراوانی برخوردارند، بنابراین مطالعة شاخصهای مختلف اکولوژیکی در جنگلداری شهری از اولویت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین زیتوده و شاخص سطح برگ داغداغان (<em>Celtis caucasica </em>Willd.) در یکی از قدیمیترین و باارزشترین جنگلهای شهری شهرستان سنندج بهنام جنگل تایله با وسعت 7/1 هکتار اجرا شد. ابتدا با استفاده از روش آماربرداری صددرصد، کلیة درختان شمارهگذاری شده و متغیرهای کمی آنها اندازهگیری شدند. از روش مستقیم جمعآوری برگ از تاج درختان برای تعیین شاخصهای اکولوژیک مورد مطالعه استفاده شد. برای هر درخت، برگهای یکچهارم تاج جمعآوری، توزین (وزن تر) و پس از طی مراحل خشک کردن در آزمایشگاه، وزن خشک آنها محاسبه و به کل درخت تعمیم داده شد. برای محاسبة شاخص سطح برگ نیز از روش وزنی استفاده شد و پس از اندازهگیری سطح 5 عدد برگ از هر درخت با استفاده از دستگاه سطح برگسنج و تعیین وزن خشک آنها، نسبت سطح به وزن برگها محاسبه و با توجه به مقدار زیتودة برگ محاسبه شده، شاخص سطح برگ بدست آمد. علاوه بر موارد یادشده، روابط آلومتریک شاخصهای یادشده با استفاده از رگرسیون چندمتغیره به شیوة گام به گام محاسبه شد. براساس نتایج، متوسط زیتوده، سطح ویژه و شاخص سطح برگ درختان داغداغان بهترتیب برابر 37 کیلوگرم، 5/103 سانتیمتر مربع بر گرم و 7/3 بدست آمد. در بررسی روابط آلومتریک نیز مشخص شد که تأثیرگذارترین متغیر بر زیتودة برگ، متغیر ترکیبی مجذور قطر برابرسینه در ارتفاع درخت (با ضریب تبیین 69/0) و برای شاخص سطح برگ، جذر قطر برابرسینه (با ضریب تبیین 72/0) میباشد.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Interaction of soil enzyme activity and regeneration of Juniperus excelsa in Chaharbagh habitat of Gorganتأثیر متقابل فعالیت آنزیمهای خاک و زادآوری گونه ارس (Juniprusexcelsa) در رویشگاه چهارباغ گرگان63162110752310.22092/ijfpr.2011.107523FAعالمه باقریکارشناس ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجانمحمد متینیزادهاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشوریوسف ترابیاناستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجانوحید همتیاستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجانJournal Article20110222<em>Juniperus</em> <em>excelsa</em> has wider distribution than other species of <em>Juniperus</em> in Iran. In most of habitats, different individuals have rough conditions especially in soil. One of the major problems is the lack of regeneration which can face the life and future of these habitats with challenge. The biological properties that are most useful for detecting the deterioration of soil quality are those that can be most closely related to nutrient cycles, including soil respiration, microbial biomass, nitrogen mineralization capacity and the activities of soil enzymes. In particular, enzyme activities are especially significant in soil quality assessments because of their major contribution to the soil ability to degrade organic matter. This research was carried out to study the interaction of soil enzyme activity and regeneration of <em>Juniperus</em> in Chaharbagh habitat in Golestan province of Iran. Sampling was done from 0-10 and 10-20 cm depths of soil under trees with and without regeneration. The activity of acid and alkaline phosphatase, dehydrogenase, urease and microbial biomass enzymes has been measured using reaction with substrate and by means of spectrophotometer. Results showed that activity of these enzymes and microbial biomass was significantly more in 0-10 cm than 10-20 cm depth because of more oxygen, suitable dispersion of roots and adequate nutrients. Existence of some microorganisms in upper depths has accelerated mineralizing nutrients. Regenerations uses these suitable nutrients. After formation of regenerations, their interaction on microorganisms have caused more permanency. This desired condition has preserved both microorganisms and regenerations.در میان گونههای ارس ایران، گونه <em>Juniperus excelsa</em> از پراکنش وسیعتری برخوردار است و در بیشتر رویشگاهها، پایههای مختلف این گونه برای ادامه زندگی با شرایط سخت بهویژه در بستر خاک روبرو میباشند. مشکل اغلب ارسستانهای ایران، نداشتن یا کمبود زادآوری بهدلیل چرای دام، کمبود مواد تغذیهای خاک و کوبیده شدن آن در اثر عبور دام است که این امر میتواند احیا و آینده مناطق مذکور را با چالش جدی روبرو سازد. پراکنش زادآوریهای ارس در زیر همه پایهها یکسان نیست. خواص زیستی خاک مناسبترین شاخص برای تعیین کیفیت خاک و زوال آن است، زیرا بهخوبی با چرخههای غذایی، تنفس خاک، زیتوده میکروبی، ظرفیت معدنی کردن نیتروژن و فعالیت آنزیمهای خاک مرتبط میشود، بهویژه فعالیتهای آنزیمی که بهدلیل شرکت بیشتر آنها در تجزیة مواد آلی خاک بسیار مهم هستند. این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر متقابل زادآوریها و فعالیت آنزیمهای خاک در رویشگاه ارس (<em>Juniperus excelsa</em>) در منطقه چهارباغ گرگان انجام شد. برای این منظور از عمقهای 0 تا 10 و 10 تا 20 سانتیمتری خاک زیر درختان ارس دارای زادآوری و بدون زادآوری نمونهبرداری شد. فعالیت آنزیمهای اسید فسفاتاز و آلکالین فسفاتاز، دهیدروژناز و اورهآز و زیتوده میکروبی با استفاده از واکنش با رشدمایه (سوبسترا) و بهوسیله اسپکتروفتومتر سنجش شد.نتایج نشان داد که فعالیت آنزیمها و زیتوده در خاک زیر درختان دارای زادآوری در عمق 0 تا 10 بیشتر از عمق 10 تا 20 سانتیمتر است که بهدلیل وجود اکسیژن بیشتر، توزیع مناسب ریشه در عمق 0 تا 10 سانتیمتر و وجود مواد مغذی و آلی کافی در این عمق است. وجود برخی میکروارگانیسمها در لایههای بالاتر، به خاک دارای زادآوری کمک کرده تا چرخه تبدیل مواد آلی به معدنی سرعت گرفته و عناصر غذایی مناسب و مطلوب در اختیار زادآوریها قرار گیرد. این بررسی نشان داد که پس از شکلگیری زادآوریها، تأثیرات متقابل آنها بر میکروارگانیسمها سبب پایداری بیشتر و حفظ شرایط مطلوب برای هر دو گروه زادآوریها و میکروارگانیسمها شده است.مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات جنگل و صنوبر ایران1735-088319420111222Application of bivariate Ripley's K- function for studying competition and spatial association of trees (Case study: intact Oriental beech stands in Kelardasht)کارایی تابع دومتغیره K رایپلی در بررسی رقابت و اجتماعپذیری درختان (مطالعه موردی: تودههای دستنخورده راش کلاردشت)64463210752410.22092/ijfpr.2011.107524FAرضا اخواناستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0003-3420-7301خسرو ثاقب طالبیدانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20110531Competition is a fundamental ecological process driving succession in a forest and affects on forest stand structure. Understanding competition among tree species is especially important when management goal is to mimic the dynamics of natural ecosystems. Three 1-ha stem-mapped plots were established at three developmental stages of initial, optimal and decay in an intact natural, unmanaged and uneven-aged beech (<em>Fagus orientalis</em> Lipsky) forest in the Kelardasht region, in the north of Iran. Diameter of all trees with dbh greater than 7.5 cm were recorded. All of the measured trees were assigned into four diameter size classes as small, medium, large, and extra large timbers. Spatial associations among tree size classes were analyzed using bivariate Ripley’s <em>K</em>-function. Results showed that association patterns (i.e., attraction and repulsion) varied among different size classes across different development stages, likely influenced by shade-tolerance characteristics, seed dispersal limitation and intra-specific competition of beech trees. This study highlighted the application of bivariate Ripley’s <em>K</em>-function and the importance of competition in understanding stand dynamics of beech forests across development stages. The information derived from these untouched stands could be useful as a key reference for developing management programs, silvicultural interventions, plantations and reforestation programs as well as giving us insight into competitive processes to enable better modeling of beech stands dynamics. <br /><strong> </strong>رقابت یک فرایند اکولوژیکی اساسی است که سبب ایجاد توالی در تودههای جنگل شده و بر ساختار آن تأثیر میگذارد. شناخت رقابت در جنگل بهویژه هنگامی اهمیت دارد که هدف از مدیریت جنگل، تقلید از پویایی اکوسیستمهای طبیعی باشد. در این بررسی سه قطعه یک هکتاری در سه مرحله تحولی اولیه (Initial)، بلوغ (Optimal) و پوسیدگی (Decay) در تودههای دستنخورده راش خالص در منطقه کلاردشت انتخاب و کلیه درختان با قطر برابرسینه بیشتر از 5/7 سانتیمتر مورد اندازهگیری قطر، تعیین گونه و تعیین مختصات دکارتی بهروش فاصله- آزیموت قرار گرفتند. سپس درختان اندازهگیری شده براساس قطر برابرسینه به چهار کلاسه قطری کمقطر، میانقطر، قطور و خیلی قطور تقسیم شدند. بهمنظور بررسی رقابت درونگونهای (Intra-specific) و اجتماعپذیری (Association) درختان راش از تابع دومتغیره <em>K</em> رایپلی استفاده شد. نتایج نشان داد که درختان راش از کلاسههای مختلف قطری، اثرات رقابتی مثبت (Attraction) و منفی (Repulsion) متفاوتی در مراحل مختلف تحولی نسبت به هم دارند که در فواصل مختلفی با توجه به ابعاد درختان اتفاق میافتد که متأثر از سایهپسندی، محدودیت پراکنش بذر و رقابت درونگونهای راش از کلاسههای قطری مختلف با یکدیگر میباشد. نتایج این مطالعه که کارایی تابع دومتغیره <em>K</em> رایپلی و اهمیت شناخت رقابت را در درک پویایی تودههای راش طی مراحل مختلف تحولی جنگل نشان میدهد، میتواند بهعنوان یک کلید راهنما در تدوین طرحهای جنگلداری، دخالتهای جنگلشناسی و احیای جنگل بکار رود و همچنین در شناخت بهتر از فرایندهای رقابت بهمنظور مدلسازی دینامیک تودههای راش کاربرد داشته باشد.