2024-03-29T10:24:08Z
https://ijfpr.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10647
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
شناسنامه
2015
09
23
1
11
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_109653_bf298488edb79c41570a36b29c6f69bc.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
بررسی ویژگیهای رویشی و رویشگاهی قره تاج (Anagyris foetida L.) در جنگلهای زاگرس
جعفر
حسین زاده
منوچهر
طهماسبی
ماشاءالله
محمدپور
قره تاج (Anagyris foetida L.) در ایران در یک رویشگاه انحصاری واقع در حوضه آبخیز دهستان چله از توابع شهرستان گیلانغرب استان کرمانشاه رویش دارد. هرچند این گیاه سمی است، اما ازجمله خواص دارویی برگ و میوه آن می توان به ملین بودن، ضد خلط سینه، مسهل و ضد کرم اشاره کرد. بررسی شرایط رویشگاهی انحصاری و محدود این گونه ارزشمند میتواند زمینه های پژوهشی مناسبی را برای گیاهشناسان ایجاد کند و در عین حال امکان حفاظت، احیاء و گسترش این گونه را فراهم نماید. در این بررسی که با هدف معرفی گونه ارزشمند قره تاج و رویشگاه آن انجام شده است، ابتدا محدوده پراکنش توده روی نقشه مشخص شد، سپس به روش تصادفی منظم و با استفاده از قطعات نمونه در طول خط نمونه ها، به جمع آوری اطلاعات و بررسی ویژگیهای ظاهری این درختچه و شرایط رویشگاهی آن پرداخته شد. نتایج نشان داد که سطح رویشگاه این گونه حدود 520 هکتار و ارتفاع متوسط آن 1170 متر از سطح دریا است. میانگین تعداد در هکتار بین 223 تا 284 به دست آمد که در برخی نقاط به بیشتر از 500 پایه در هکتار نیز می رسد. قطر تاج آنها بین یک تا چهار متر و گاهی تا هفت متر، ارتفاع پایه ها بین یک تا 2/5 متر و در برخی موارد تا چهار متر و درصد تاج پوشش به طور متوسط 28 درصد برآورد شد.
رویشگاه
زاگرس
قره تاج
گیلانغرب
ویژگیهای رویشی
2015
09
23
393
401
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105646_a208e0962ac86042c6c193788b097a99.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
اثر جنگلکاری خالص و آمیخته توسکای ییلاقی (Alnus subcordata C. A. Mey.) و صنوبر دلتوئیدس (Populus deltoides Marsh.) بر ترسیب کربن و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک
پری
کرمی کرد علیوند
سیدمحسن
حسینی
احمد
رحمانی
جمشید
مختاری
در پژوهش پیشرو به بررسی اثر جنگلکاریهای خالص و آمیخته توسکای ییلاقی (.Alnus subcordata C. A. Mey) و صنوبر دلتوئیدس (Populus deltoides Marsh.) بر ترسیب کربن و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک پرداخته شده است. این تودهها در سال 1375 در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی در پنج تیمار مختلف درجات آمیختگی، خالص توسکای ییلاقی و خالص صنوبر دلتوئیدس و چهار تکرار کاشته شدند. نمونه برداری خاک در دو عمق صفر تا 15 و 15 تا 30 سانتیمتر انجام شد. نتایج نشان داد که بین میزان کربن ترسیب شده در هر دو عمق خاک در تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود ندارد. سایر ویژگیهای خاک بهجز اسیدیته در عمق صفر تا 15 سانتیمتر در تیمارهای مختلف دارای اختلاف معنی داری نبودند. همچنین بین درصد کربن آلی خاک با درصد نیتروژن همبستگی مثبت و با وزن مخصوص ظاهری خاک و نسبت C/N هبستگی منفی مشاهده شد. نتایج پژوهش پیشرو نشان داد که تیمار توسکای خالص و تیمارهایی که حضور توسکا در آنها بیشتر است با وجود عدم تفاوت معنیدار، تأثیر مثبتی بر ویژگیهای خاک داشته اند، هرچند دستیابی به نتایج بهتر مستلزم گذشت زمان بیشتری است.
اسیدیته
تغییر اقلیم
کربن آلی
نسبت کربن به نیتروژن
نیتروژن
وزن مخصوص ظاهری خاک
2015
09
23
402
412
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105647_f4c6d1dccaf3978745d756467d468521.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
کارایی آمارههای اختصاری مختلف در مدل سازی الگوی نقطه ای مکانی درختان کنار (Ziziphus spina-christi (L.) Wild.)
سید یوسف
عرفانی فرد
نرگس
کریمی نژاد
درک فرایندهای بوم شناختی نهفته در توزیع مکانی درختان با شبیه سازی ساختار مکانی آنها در یک توده امکانپذیر است. آماره های اختصاری قادر هستند الگوی نقطه ای مکانی درختان را مدلسازی کرده و نمایش مؤثری از ارتباط بین الگوهای نقطه ای با فرایندهای بوم شناختی ارائه کنند. در پژوهش پیش رو، پنج آماره اختصاری درجه اول (تابع تراکم/𝜆(x))، درجه دوم (تابع همبستگی جفتی/g(r))، با درجه بالا (تابع T/T(r))، نزدیکترین همسایه (تابع توزیع نزدیکترین همسایه/D(r)) و ریخت شناختی (تابع توزیع تماس کروی/Hs(r)) برای مدل سازی الگوی مکانی درختان کنار (Ziziphus spina-christi (L.) Wild.) در جنوب استان فارس استفاده شدند. یک قطعه نمونه واقعی و دو قطعه نمونه شبیه سازی شده 200×200 مترمربعی همگن برای بررسی عملکرد این تابعها انتخاب شدند. نتایج نشان داد که 𝜆(x) به طور معنی داری از فرایند پواسون همگن پیروی میکند و توزیع مکانی درختان کنار را در سه قطعه نمونه شناسایی کرد. همچنین نتایج نشان داد که g(r) غیرتجمعی است و نسبت به الگوهای درختان در مقیاسهای مختلف حساس است. اگرچه T(r) پراکندگی، تصادفی و کپه ای بودن درختان در قطعه نمونه ها را تشریح کرد، اما توان آن در بیان الگوهای ساختاری کوچک با توجه به تراکم کم درختان در قطعه نمونه ها مشخص نشد. فاصله تا نزدیکترین درخت توسط D(r) محاسبه شده و آنها در هر سه قطعه نمونه در حدود 20 متری از یکدیگر قرار داشتند. درنهایت، مقدار Hs(r) الگوی غیرتصادفی درختان را در قطعه نمونه ها به وضوح نشان داد. به طور کلی نتیجه گیری شد که آماره های اختصاری مختلف، ویژگیهای آماری متفاوتی از الگوهای نقطه ای مکانی را در بوم شناسی گیاهان توصیف می کنند.
آماره اختصاری
الگوی نقطه ای
تحلیل مکانی
کنار
مدل سازی
2015
09
23
413
424
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105648_8d94f97629004baae22d44598a9f4f94.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
اثر معیارهای مکانی بر ایجاد پتانسیل خطر آتشسوزی در جنگلهای زاگرس
سجاد
عالی محمودی سراب
جهانگیر
فقهی
افشین
دانه کار
پدرام
عطارد
هرساله سطح زیادی از پوشش گیاهی موجود برروی زمین طعمه آتش سوزی میشود. عامل های زیادی در عرصه های مختلف منابع طبیعی منطقه را برای ایجاد و گسترش آتش سوزی ها مستعد می کنند. این عامل ها علاوه بر اینکه ماهیت متفاوتی دارند، میزان تأثیرشان نیز از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است. پژوهش پیش رو با دو هدف تعیین میزان تأثیر معیارهای مکانی مختلف بر وقوع آتش سوزی و تعیین مناطق دارای پتانسیل خطر آتشسوزی با کمک روش تلفیقی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در ناحیه رویشی زاگرس واقع در شمال استان خوزستان انجام شد. پس از آنالیز نقشه های پایه، نقشه های نمایه معیارها ایجاد شدند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل نقشه های نمایه توپوگرافی، نمایه کاربری، نمایه اقلیمی، نمایه زیستگاههای حساس و نقشه های نمایه پوشش گیاهی (سوخت) نشان داد که به ترتیب 15/55، 59/53، 10/75، 20/6 و 35/7 درصد از سطح کل منطقه مورد مطالعه در محدوده با پتانسیل خطر آتش سوزی خیلی زیاد و خطر زیاد قرار دارد. نتایج تجزیه و تحلیل نقشه پتانسیل خطر آتش سوزی نشان داد که 8/64 درصد از کل منطقه در محدوده خطر آتش سوزی بسیار زیاد قرار دارد. نتایج صحت سنجی نیز نشان داد که 9/6 درصد از مناطق سوخته شده در محدوده با خطر بسیار زیاد و 67/3 درصد در محدوده با خطر زیاد قرار دارند، بنابراین نتایج پژوهش پیش رو نشان می دهد که ترکیبی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند برای تعیین مناطق دارای پتانسیل آتش سوزی کارآمد باشد.
آتش سوزی
تحلیل سلسله مراتبی
جنگلهای زاگرس
سامانه اطلاعات جغرافیایی
2015
09
23
425
438
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105649_ef7462b044488770a2ce11729a0d31b8.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
پاسخ برخی مشخصه های رویشی و مورفولوژیکی نونهال سمر (Prosopis juliflora (Swartz) DC.) تحت تأثیر عاملهای بوم شناختی نور و رطوبت
بابک
پیله ور
حمزه
جعفری سرابی
زهرا
میرآزادی
اهمیت نور و رطوبت به عنوان عاملهای بوم شناختی ضروری برای رشد و تولید نهالهایی با ویژگیهای کمی و کیفی بهتر ایجاب میکند که مناسبترین ترکیب تیماری عاملهای فوق برای هر گونه بهطور علمی محاسبه شود. پژوهش پیشرو اثر برخی از تیمارهای مختلف شدت نور و دوره آبیاری را بر برخی از مشخصه های رویشی و مورفولوژیکی نونهال سمر (Prosopis juliflora (Swartz) DC.) مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور بذرهای با مبدأ مشخص جمع آوری شدند و مطالعه بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در سه مرحله نمونه برداری به اجرا درآمد. در هر ترکیب تیماری از10 گلدان بهعنوان 10 تکرار و درمجموع 180 گلدان استفاده شد. پس از کاشت، تیمارهای دوره آبیاری در دو سطح روزانه و یک روز در میان و شدت نور در سه سطح نور کامل، 75% نور کامل و 50% نور کامل اعمال شد. سپس مشخصه های کمی مورد بررسی با نمونه برداری تصادفی از نونهالها در سه مرحله اندازه گیری شد. براساس نتایج، در هر سه مرحله نمونه برداری، اعمال تیمارهای نور و رطوبت باعث ایجاد اختلاف معنی دار در اکثر مشخصه های رویشی و مورفولوژیکی مورد اندازه گیری شد، بهطوری که مناسبترین پاسخ مورفولوژیکی رویشی مشخصه های کمی و شاخص کیفی نونهال سمر در پاسخ به تیمار نور کامل با آبیاری یک روز در میان مشاهده شد. اعمال تیمارها تأثیر معنی داری بر نسبت زی توده اندام هوایی به زی توده ریشه نداشت، اما باعث ایجاد اختلاف معنی دار در مقادیر ضریب کشیدگی نهالها شد. نتایج همچنین نشان داد که بیشترین میزان نرخ جذب خالص در تیمار نور کامل با آبیاری روزانه و بیشترین میزان نرخ رشد نسبی در تیمارهای نور کامل میباشد. با توجه به نتایج مشخص شد که گونه سمر نیاز به نور کامل دارد و سایه عاملی محدود کننده برای رشد نونهال های این گونه محسوب می شود.
شاخص کیفیت نهال
نرخ جذب خالص
نرخ رشد نسبی
نهالستان
2015
09
23
439
451
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105650_e215650a164d99bb00b975656adfe15a.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
بررسی نیاز رویشگاهی چتنه (Juniperus foetidissima) در ارسباران (استان آذربایجان شرقی)
توحید
ابراهیمی گجوتی
خسرو
ثاقب طالبی
احمد
رزبان حقیقی
ناصر
کاسبی
یوسف
ایمانی
پژوهش پیشرو بهمنظور شناخت نیاز رویشگاهی گونه چتنه (Wild. Juniperus foetidissima) در جنگلهای ارسباران انجام شد. مساحت منطقه مورد مطالعه 15000 هکتار بود که شامل زیرحوضه ستنچای از حوضه کلیبرچای به مساحت 13335هکتار و قسمتی از حوضه ایلگنهچای به مساحت 665 هکتار میباشد. در منطقه مورد نظر در داخل شکلهای مختلف زمین و در جهتهای جغرافیایی متفاوت، 14 قطعهنمونه انتخاب شد. در داخل هر یک از قطعات نمونه فاکتورهای اکولوژیکی منطقه نظیر جهت دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بافت خاک، میزان NPK، درصد کربن آلی، درصد مواد خنثی شونده، pH، EC و درصد گل اشباع و برخی مشخصات کمی (قطر و ارتفاع) درختان اندازهگیری شد. در منطقه مورد مطالعه، انتشار گونه چتنه در محدوده ارتفاعی 610 تا 1410 متر بالاتر از سطح دریا بود. بافت خاک لومی، لومی- رسی تا رسی بود و میزان ماده آلی آن از 1/4 تا 3/74 درصد متغیر بود. اسیدیته خاک رویشگاههای چتنه در ارسباران از 7/1 تا 7/8 متغیر است که نشاندهنده خنثی تا قلیایی بودن این خاکها میباشد. قطر برابر سینه پایهها بین 3 تا 24/5 سانتیمتر در شکلهای مختلف زمین در نوسان بود. بلندترین پایههای چتنه اندازهگیری شده با ارتفاع 12 متر در جهت جنوب شرقی و شرقی قرار داشتند. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) نشان داد که فاکتورهای درصد شن، درصد رس و میزان پتاسیم با مؤلفه یک و فاکتورهای اسیدیته، میزان مواد آلی و فسفر با مؤلفه دو همبستگی بیشتری داشتند و بهترتیب بیانگر خصوصیات فیزیکی و شیمایی رویشگاههای مورد بررسی هستند.
آذربایجان شرقی
جنگلهای ارسباران
چتنه
نیاز رویشگاهی
2015
09
23
452
464
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105651_088cccd0a3cf2723981fffb6c7b73a16.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
برآورد برخی مشخصههای کمی جنگل با استفاده از دادههای ماهواره Pleiades و الگوریتمهای ناپارامتریک در جنگلهای دارابکلای مازندران
مژگان
ظهریبان
اصغر
فلاح
شعبان
شتایی
سیاوش
کلبی
شناسایی وضعیت کمی جنگل برای مدیریت تودههای جنگلی از اساسیترین اطلاعات محسوب میشود. هدف از پژوهش پیشرو برآورد دادههای طیفی با قدرت تفکیک مکانی زیاد ماهواره Pleiades در برآورد دو مشخصه حجم سرپا و رویه زمینی با استفاده از الگوریتمهای ناپارامتریک در جنگل دارابکلای ساری بود. تعداد 144 قطعهنمونه 10 آری به روش تصادفی منظم پیاده شد و قطر برابر سینه کلیه درختان و ارتفاع برخی از آنها بههمراه موقعیت مراکز قطعات نمونه برداشت شد، سپس حجم سرپا و رویه زمینی درختان در هکتار محاسبه شد. پس از انجام برخی پیشپردازشها و پردازشهای مناسب، ارزشهای رقومی متناظر با قطعات نمونه زمینی از باندهای طیفی استخراج شدند و بهعنوان متغیرهای مستقل درنظر گرفته شدند. حجم سرپا و رویه زمینی در هکتار نیز به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شدند. مدلسازی با روشهای k امین نزدیکترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی با 70 درصد از قطعات نمونه انجام شد و نتایج با 30 درصد باقیمانده قطعات نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج، بهترین برآوردها با روش ماشین بردار پشتیبان برای مشخصه حجم با درصد مجذور میانگین مربعات خطا برابر با 45/13 درصد و اریبی نسبی برابر با 3/21- و برای مشخصه رویه زمینی با درصد مجذور میانگین مربعات خطا برابر با 38/75 و اریبی نسبی برابر با 3/12 بهدست آمد که بین این روشها دارای بهترین عملکرد بود. نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به ناهمگنی و متراکم بودن جنگل دارابکلا، دادههای ماهواره Pleiades دارای قابلیت متوسطی در برآورد این دو مشخصه بودند.
جنگل دارابکلای ساری
روشهای ناپارامتریک
ماهواره Pleiades
مشخصههای کمی جنگل
2015
09
23
465
477
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105652_7aa78153c4348bd3ede36a120f2b94f6.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
بررسی تغییر کاربری بر پویایی کربن و نیتروژن و برخی ویژگیهای حاصلخیزی خاک در منطقه جنگلی پردانان پیرانشهر
میرحسن
رسولی صدقیانی
صبری
کریمی
حبیب
خداوردیلو
محسن
برین
عباس
بانج شفیعی
استفاده از سیستمهای مختلف خاکورزی پس از تغییر غیراصولی کاربری اراضی سبب تسریع تجزیه ماده آلی خاک میشود. این پژوهش با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی جنگلی به مرتع و زمینهای کشاورزی بر کربن آلی، نیتروژن کل و شکلهای معدنی نیتروژن (نیترات و آمونیوم) انجام شد. بدین منظور از کاربری های جنگلی و تغییریافته به مرتع، باغ و زراعت منطقه پردانان پیرانشهر، 40 نمونه خاک از لایه سطحی صفر تا 15 سانتیمتری تهیه شد، سپس مقادیر کربن آلی، نیترات، آمونیم، نیتروژن کل و برخی ویژگیهای خاک در نمونه ها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در اثر تغییر کاربری از جنگل به زراعت، میزان کربن آلی، نیتروژن کل و نسبت نیتروژن کل به نیتروژن معدنی به طور معنی داری بهترتیب به میزان 44، 46 و 49 درصد کاهش داشت. شکلهای معدنی نیتروژن در اراضی تغییر کاربری یافته به زراعت و باغ به طور متوسط 80 درصد افزایش نشان داد. مقدار هدایت الکتریکی خاکهای جنگلی نیز در اثر تغییر کاربری به باغ و زراعت، به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین اسیدیته و درصد آهک در کاربری باغ بهطور معنی داری بیشتر از بقیه کاربری ها بود. بیشترین مقدار کلسیم و سدیم تبادلی در کاربری زراعی بهدست آمد. درنتیجه میتوان بیان کرد که تغییر کاربری جنگل به اراضی زراعی بهدلیل کاهش ورودی کربن آلی و انجام عملیات خاکورزی مختلف می تواند در درازمدت باعث کاهش کیفیت و ماده آلی خاک شود.
تغییر کاربری
جنگلتراشی
ویژگیهای خاک
شکلهای معدنی نیتروژن
کربن و نیتروژن آلی
2015
09
23
478
489
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105653_c1ae3f234eacb622bab2b8ffe800cb99.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
ارزیابی مدیریت پایدار جنگل در حوضه آبخیز دوپلان استان چهارمحال و بختیاری
حمداله
صادقی کاجی
علی
جعفری
نبی اله
یارعلی
هدف از این پژوهش تعیین معیارها و شاخص های مدیریت پایدار جنگل و ارزیابی رویکردهای مختلف مدیریتی به روش امتیازدهی در حوضه دوپلان استان چهارمحال و بختیاری بود. در این راستا طی یک فرآیند دومرحله ای، نظرخواهی از مردم محلی و رتبه دهی توسط گروه ذینفعان محلی و کارشناسان، معیارها و شاخص ها در سطح منطقه ای تعیین شدند. نتایج نشان داد که معیارهای حمایت و حفاظت از جنگل (در برابر عاملهای طبیعی و انسانی)، کارکرد اقتصادی و اجتماعی و استقرار شرایط قانونی و سازمانی مناسب بهترتیب دارای بیشترین رتبه بودند. همچنین نتایج ارزیابی مدیریت کنونی نشان داد که معیار حفاظت از تنوع زیستی، آموزش جوامع محلی و شاخص های افزایش حاصلخیزی خاک، توسعه سیستمهای زراعت چوب، حفظ یکپارچگی و انسجام اکولوژیک سیستمهای آبی حوضه، مدیریت دام و کاهش خسارتهای ناشی از آن، استفاده از اکوتوریسم و جنبه های گردشگری طبیعی، علاقه و همکاری جوامع روستایی، رسانه ها، سازمانهای مردمنهاد، سیاستمداران و عموم مردم، برگزاری جلسات در بین جوامع جنگل نشین و انتقال و سازگاری فناوری متناسب بیشترین فاصله را با مدیریت پایدار دارند. درنهایت از بین رویکردهای مورد بررسی، رویکرد حفاظت و احیاء، افزایش سرمایه گذاری در جنگل، توانمندسازی جنگل نشینان و آموزش و ترویج بالاترین رتبه را در رسیدن به مدیریت پایدار در منطقه مورد مطالعه بهخود اختصاص دادند.
ارزیابی چندمعیاره
جنگلهای زاگرس
روش رتبه دهی
شاخص ها و معیارها
2015
09
23
490
501
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105654_6ccfa83edf00a3ffcfe182daafc8a91b.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
واکاوی زوال جنگلهای استان ایلام و ارتباط آن با تغییرات بارش
قاسم
عزیزی
مرتضی
میری
حسین
محمدی
مهدی
پورهاشمی
امروزه به دلیل بروز پدیده زوال بلوط، گستره قابل توجهی از جنگلهای زاگرس دچار خشکیدگی شده است. هدف اصلی پژوهش پیش رو تعیین گستره پوششهای جنگلی استان ایلام و بررسی روند تغییرات زمانی آنها طی دوره 14ساله (2000 الی 2013) در ارتباط با تغییرات بارش میباشد. برای این منظور از تکنیکهای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. دادههای مورد استفاده دربرگیرنده تصاویر NDVI سنجنده مادیس با فواصل 16روزه، تصاویر موجود در آرشیو Google earth و نقاط کنترل زمینی، دادههای اقلیمی ایستگاههای همدید، دادههای درازمدت GPCC و دادههای بارش ماهواره TRMM بودند. تعیین تعداد طبقات مطلوب برای شناسایی پوششهای منطقه و درنهایت جنگلها با استفاده از روش نظارتنشده و تکنیک ISODATA و شاخصهای تفکیک واگرایی کمترین و میانگین انجام شد. نتایج بهدستآمده از طبقهبندی نشان داد که تعداد طبقه 35 برای بررسی سالانه و طبقه 30 برای بررسی درازمدت، منطقیترین تعداد طبقه مطلوب برای پوششهای این استان هستند. نمودار طیفی نیز بیانگر دوره رشد جنگلهای استان ایلام از اواخر بهمن تا اوایل مرداد بود که اوج سبزینگی آنها نیز در اواسط اردیبهشت بود. نمودار روند تغییرات NDVI مناطق جنگلی طی دوره 14ساله بیانگر اولین کاهش قابل توجه سبزینگی در سال 2005 (1383) و به میزان بیشتری در سال 2008 بههمراه روند نزولی آن برای سه سال انتهایی دوره بود. نتایج بهدستآمده از بررسی دادههای بارش ایستگاهی و شبکهای نشاندهنده روند منفی بارش در مقیاسهای زمانی سالانه و ماهانه بر پوششهای مختلف استان ایلام و جنگلهای منطقه بود. در مناطق جنگلی استان، روند منفی بارش در سطوح اطمینان 90 و 95 درصد معنیدار بود. طی فصل رشد جنگلها، بیشترین روند منفی بارش در اسفند (همزمان با اوایل دوره رشد جنگل) مشاهده شد. بررسی ارتباط بین میزان NDVI و روند بارش نشان داد که یکی از عاملهای اصلی خشکیدگی و کاهش سبزینگی در جنگلهای این منطقه، کاهش معنیدار بارش و ایجاد تنش خشکی در مقیاس سالانه و به ویژه فصل رشد میباشد.
تفکیکپذیری
زوال بلوط
GPCC
ماهواره TRAA
ماهواره TRMM
2015
09
23
502
515
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105655_7fbf2ac624bfb5772cce7edc9d862963.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
برآورد تولید بذر مازودار (Quercus infectoria) درجنگلهای بانه
زبیده
کریمی
زاهد
شاکری
نقی
شعبانیان
بذر درختان بلوط یک منبع مهم برای تغذیه گونه های مختلف جانوری، مصارف سنتی و همچنین استقرار زادآوری طبیعی در جنگل بهحساب می آید. در پژوهش پیشرو، برآورد کمی بذر مازودار (Quercus infectoria Oliv.) در جنگلهای روستای کانیبرد شهرستان بانه، استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا بهمنظور آگاهی از وضعیت عمومی منطقه، 20 قطعه نمونه 400 متر مربعی (20×20 متر) به روش تصادفی منظم انتخاب و مشخصه های قطر برابر سینه، ارتفاع کل، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج، دو قطر بزرگ و کوچک تاج درختان بهتفکیک گونه برداشت شد. برای برآورد کمی بذر محدوده ای به مساحت 80 هکتار انتخاب شد و 80 اصله درخت در دو طبقه قطری (کمتر از 25 و بیشتر از 25 سانتیمتر) و در چهار جهت جغرافیایی اصلی (درمجموع هشت سطح) گزینش شدند. همه بذرهای روی درخت در آبان 1392 با استفاده از چوب دستی برداشت و جمع آوری شد و وزن آنها با استفاده از ترازو در عرصه اندازه گیری شد. از هر درخت بهطور تصادفی 50 عدد بذر انتخاب شد و طول، عرض و وزن آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که جهتهای جغرافیایی اثر معنی داری بر مشخصه های کمی درختان و مقدار تولید بذر نداشتند، اما درختان موجود در جهت های شمالی و شرقی بذرهای بزرگتر و سنگینتری نسبت به جهت های جنوبی و غربی تولید مینمایند. قطر درخت نیز اثر معنیدار بر تولید بذر داشت و با افزایش قطر، تولید بذر نیز افزایش مییابد. بهطورکلی، میانگین تولید بذر 1/9 کیلوگرم برای هر درخت مازودار بود که مقدار آن از صفر تا 19/87 کیلوگرم و شمار آن از صفر تا 3088 برای هر درخت متغیر بود. نتایج این بررسی نشان از سال بذردهی ضعیف برای توده های مورد بررسی داشت و نتایج بهدستآمده می تواند در مدیریت و برنامه ریزی توده های جنگلی غرب و همچنین ارزیابی توان تولید بذر این جنگلها مورد استفاده قرار گیرد.
بذر بلوط
جنگلهای زاگرس
جهت های جغرافیایی
شمار بذر
وزن بذر
2015
09
23
516
526
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105656_2c4fcfa36401540598af3aa9fad0dfaa.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
بررسی روغن قابل استخراج از میوه بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در جنگلهای استان چهارمحال و بختیاری
یعقوب
ایرانمنش
حسن
جهانبازی گوجانی
بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) یکی از گونههای ارزشمند بومسازگان جنگلی کشور و از مهمترین و فراوانترین گونههای درختی موجود در جنگلهای زاگرس است.این پژوهش با هدف آگاهی از ارزش تغذیه ای روغن استخراج شده از میوه این گونه و امکان تولید آن، در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. برای این منظور در منطقه جنگلی به وسعت 10000 هکتار تعداد 68 قطعهنمونه 10 آری انتخاب و مشخصه های کمی پایه های بلوط ایرانی یادداشت برداری شد. همچنین نمونه میوه از تعداد 20 پایه در دو فرم پرورشی و طبقات قطری و تاجی مختلف تهیه شد. مقدار تولید میوه با استفاده از معادلات آلومتریک و استخراج روغن با استفاده از دستگاه سوکسله انجام شد. نتایج استخراج روغن میوه بلوط ایرانی نشان داد که مقدار متوسط روغن آن 8/56 درصد است. نتایج بهدستآمده نشان می دهد که بهطور متوسط از هر هکتار جنگل بلوط، 9/7 کیلوگرم روغن قابل بهره برداری است. تجزیه روغن موجود در این میوه بیانگر این موضوع است که ساختار اسید چرب روغن بلوط ایرانی بهطور عمده حاوی اسیدهای چرب معمول در روغنهای گیاهی است که از آن جمله میتوان به انواع اسیدهای چرب تک غیراشباع (بهویژه اسید اولئیک)، چند غیراشباع (اسید لینولئیک) و اشباع (اسید پالمیتیک) اشاره کرد. درمجموع می توان این روغن را در گروه روغنهای اسید اولئیک لینولئیک قرار داد. با توجه به ضروری بودن اسید اولئیک و اسید لینولئیک برای بدن انسان، این روغن از ارزش تغذیهای زیادی برخوردار است.
بلوط ایرانی
چهارمحال و بختیاری
روغن
میوه بلوط
2015
09
23
527
535
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105657_82ed24c0bea28690a2913c268cf319af.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
ارزیابی بازیابی بلندمدت وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و مقاومت به نفوذ خاک 20 سال پس از عملیات چوبکشی در جنگل خیرود
هادی
سهرابی
مقداد
جورغلامی
باریس
مجنونیان
قوام الدین
زاهدی امیری
ستار
عزتی
تخریب جنگل بهطور همزمان با تخریب خاک شروع میشود. حفاظت و نگهداری خاک باعث حفاظت و نگهداری جنگل میشود، بنابراین مهندسی جنگل باید سعی در توسعه فنونی داشته باشد که میزان تخریب خاک کمتر و زمان بازیابی آن کوتاهتر باشد. پژوهش پیشرو بهمنظور ارزیابی بازیابی وزن مخصوص ظاهری و مقاومت به نفوذ خاکهای کوبیده شده در مسیرهای چوبکشی رها شده بعد از یک دوره 20ساله در جنگل خیرود انجام شد. چهار مسیر چوبکشی انتخاب شد و در هر یک از آنها سه طبقه شدت تردد و دو طبقه شیب مشخص شد تا نمونه گیری در محل رد چرخها در قطعهنمونههای 40 مترمربعی انجام شود. برای نمونه گیری در داخل جنگل، به فاصله 20 تا 30 متر از مسیرهای چوبکشی، قطعهنمونههای شاهد مستقر شدند تا روند بازیابی خاک در مسیرهای چوبکشی با منطقه شاهد با استفاده از آزمون چندگانه دانکن مقایسه شود. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار وزن مخصوص ظاهری و مقاومت به نفوذ خاک و کمترین مقدار تخلخل در شدت تردد زیاد و شیب ببیشتر از 20 درصد است. وزن مخصوص ظاهری و تخلخل در محل های مختلف رد چرخ در مسیرهای چوبکشی با گذشت 20 سال، بیشتر و کمتر از منطقه شاهد بود، اما اختلاف آنها معنی دار نبود، درحالی که این اختلاف درمورد مقاومت به نفوذ معنی دار بود. با گذشت 20 سال از عملیات چوبکشی، ویژگیهای فیزیکی خاک در حال بازیابی هستند، بهطوریکه وزن مخصوص ظاهری و مقاومت به نفوذ بهاندازه 12/75 و 23/30 درصد بیشتر و تخلخل به مقدار 9/74 درصد کمتر از منطقه شاهد بود. این اختلاف برای وزن مخصوص ظاهری و تخلخل معنی دار نبود، اما برای مقاومت به نفوذ معنی دار بود. نتایج بهدست آمده نشان داد که برای بازیابی کامل وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و مقاومت به نفوذ، مدت زمان بیشتر از 20 سال نیاز است.
بازیابی ویژگیهای خاک
تخلخل
مسیر چوبکشی
مقاومت به نفوذ
وزن مخصوص ظاهری
2015
09
23
536
548
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105658_0351fa9705d0bd0167c36cbd48d9563e.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
تأثیرگذاری عامل های محیطی بر پراکنش سه گونه برودار (Quercus brantii Lindl.)، مازودار (Q. infectoria Oliv.) و وی ول (Q. libani Oliv.) در جنگلهای زاگرس شمالی
معصومه
خان حسنی
خسرو
ثاقب طالبی
رضا
اخوان
ژیرار
واردانیان
هدفاین مطالعه شناسایی روابط موجود بین سه گونه برودار (Quercus brantii Lindl.)، مازودار (Q. infectoria Oliv.) وویول (Q. libani Oliv.) با عامل های محیطی در جنگلهای زاگرس شمالی است.ابتدا مهمترین رویشگاههای گونههای موردنظر شناسایی شد و پراکنش عمودی آنها با تعیین حداقل و حداکثر دامنه ارتفاعی گسترش گونهها مشخص شد. با توجه به جهت جغرافیایی و فرم زمین، در هر رویشگاه قطعات نمونه ۵۰۰ مترمربعی (در مجموع ۵۴ قطعه نمونه) گزینش شد و در داخل هر یک از قطعات نمونه مشخصههای ارتفاع از سطح دریا، فرم زمین، جهت جغرافیایی، درصد شیب و تیپ جنگلی یادداشت شد. حداقل یک نیمرخ خاک برای انجام مطالعات خاک در مرکز هر قطعهنمونه حفر و تشریح شد. تجزیهوتحلیل دادهها به روشهای تجزیه و تحلیل اکتشافی، تجزیه واریانس، آنالیز تطبیقی متعارفی و آمار توصیفی انجام شد.نتایج نشان داد که ویول با خاکهای سنگین و نیمهسنگین اسیدی با هدایت الکتریکی کم و آهک بسیار کم سازگار است و دامنه ارتفاعی و جهت شیب محدودتری دارد. خاکهایی سنگین با اسیدیته بیشتر از خنثی بهسوی قلیایی که دارای آهک زیادی هستند، با سرشت گونه برودار سازگاری بهتری نشان میدهند. اینگونه دارای بیشترین دامنه تغییرات ارتفاعی است و در تمام جهت های جغرافیایی نیز حضور دارد. در مورد پراکنش گونه مازودار بهنظر میرسد که اسیدیته خاک محدودیتی ایجاد نکرده است و این گونه با خاکهای سبک و دامنههای پرشیب شمالی سازگاری بیشتری دارد.
ارتفاع از سطح دریا
بلوط
جهت جغرافیایی
درصد شیب
ویژگیهای خاک
2015
09
23
549
561
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105659_166946a01ee65d0b5268466b8f9eee0f.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
ارزیابی مقدار مواد سوختنی پس از آتش سوزی در جنگلکاری های کاج تدا با استفاده از خطنمونه و روش FLM (مطالعه موردی: جنگلکاریهای تََخسَم در استان گیلان)
مسعود
امین املشی
مهرداد
قدس خواه
امیراسلام
بنیاد
حسن
پوربابایی
مصطفی
جعفری
وحید
غلامی
وقوع آتش سوزی در بوم سازگانهای طبیعی به شرایط آب وهوایی، در دسترس بودن منابع احتراق و مقدار و مشخصات مواد سوختنی بستگی دارد. میزان انباشتگی مواد سوختنی یک عامل تعیین کننده در رفتار آتش است. باقیمانده های چوبی افتاده در جنگل و نیز پوشش علفی کف جنگلها ازجمله عاملهای تعیین کننده در شدت آتش سوزی و زمان احتراق است. مدیران جنگل برای مدیریت ماده سوختنی نیاز به آگاهی از مقدار، ترکیب طبقه قطری و وضعیت زمانی و مکانی مواد سوختنی دارند. جنگلکاریهای سوزنیبرگ در ناحیه سراوان و لاکان شهرستان رشت ازجمله حساسترین مناطق به آتشسوزی در جنگلهای استان گیلان هستند. بهمنظور مشخص کردن مقدار انباشت ماده سوختنی و درجه اهمیت آن در خطر آتشسوزی این جنگلها پس از آتشسوزیهای اخیر، جنگلکاری تخسم در منطقه جنگلی لاکان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از خطنمونه و از روش FLM (روش برآورد مقدار ماده سوختنی) استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار ماده سوختنی در پوشش جنگلکاری با کاج تدا 3/89 تن در هکتار است که در طبقه های قطری مختلف پراکنده است. این میزان سوخت، آتش سوزی شدیدی را متوجه این جنگل نمی کند، اما بعضی از پوشش های علفی منطقه دارای مقدار ماده سوختنی زیادی هستند که آتشسوزی شدید و گذرایی را از این پوششها می توان انتظار داشت.
آتشسوزی جنگل
خطنمونه
کاج تدا
مقدار ماده سوختنی جنگل
2015
09
23
562
572
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105660_e63324207034012e845f484fdc15d092.pdf
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
ijfpr
1735-0883
1735-0883
1394
23
3
ارزیابی پتانسیل ریزش ترانشه جاده های جنگلی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز 46، شمال ایران)
زهرا
عزیزی
اصغر
حسینی
شبکه جادهها اساس تولید مدرن و پایدار جنگلهای هیرکانی هستند. این جنگلها اغلب در مناطق پرشیب و کوهستانی واقع شدهاند، بنابراین پس از ساخت جاده، همواره احتمال وقوع ریزش ترانشههای جاده وجود دارد. ارزیابی میزان این احتمال در زمان طراحی و ساخت جادهها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در پژوهش پیشرو با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی ریزش ترانشههای جاده مورد ارزیابی قرار گرفت و احتمال وقوع ریزش ترانشه در چهار طبقه بدون ریزش، ریزش کم، ریزش متوسط و ریزش زیاد دستهبندی شد. نتایج نشان داد که ریزش کم با 39/8 درصد بیشترین احتمال وقوع و ریزش زیاد (31/3 درصد) کمترین احتمال وقوع را داشتهاند. این مدل در پیشبینی احتمال وقوع ریزش متوسط و عدم وقوع ریزش بهترتیب کمترین (78/6 درصد) و بیشترین صحت (92/6 درصد) داشت. بررسی عاملهای مؤثر در احتمال وقوع ریزش ترانشهها نشان داد که بهترتیب زاویه ترانشه نسبت به سطح افق، شیب طبیعی عرصه و ارتفاع ترانشه بیشترین تأثیر و جنس خاک و تعداد درخت تا شعاع 10 متری محل اندازهگیری ریزش، کمترین تأثیر را در وقوع ریزش داشتهاند.
جاده جنگلی
ریزش ترانشه
شبکه عصبی مصنوعی
2015
09
23
573
582
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_105661_42ee55ee882fd0974d3a4846ca216519.pdf