مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
شناسنامه
1
9
FA
10.22092/ijfpr.2011.119424
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_119424.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_119424_2e4e180d83283e078fa11862003945fc.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
سازگاری چهار گونه سوزنیبرگ خانواده کاجها در حاشیه جنگل پایینبند چمستان نور
14
1
FA
سیدرضا
مصطفینژاد
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
m.seyedreza@yahoo.com
سیداحسان
ساداتی
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
کامبیز
اسپهبدی
استادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
k_espahbodi@yahoo.com
سیفاله
خورنکه
کارشناس ارشد، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
10.22092/ijfpr.2011.107580
بررسی سازگاری گونههای غیربومی در موطن جدید، امری ضروری پیش از کاشت گسترده آنها در هر کشوری است. بهمنظور بررسی روند رشد و بقاء چهار گونه درختی از خانواده کاج شامل <em>Pinus pinea</em>، <em>Pinus ponderosa</em>، <em>Picea abies</em> و <em>Abies alba</em>، هر کدام در کرتی (plot) به مساحت 1600 مترمربع به تعداد 121 اصله نهال (11×11) به فاصله کاشت 4×4 متر در سال 1362 در عرصه جلگهای ایستگاه تحقیقاتی چمستان- نور در استان مازندران کاشته شدند. اندازهگیری شامل صفات کمی (قطر برابرسینه، ارتفاع کل، ضریب قدکشیدگی و متوسط رویش قطری، ارتفاعی و حجمی سالیانه در هکتار) و کیفی ]زندهمانی و کیفیت تنه (دوشاخگی، راست بودن و هرس طبیعی)] در پایان 24 سالگی بود. دو ردیف از هر طرف کرت بهعنوان حاشیه حفاظتی (بافر) از آماربرداری حذف گردیدند و آماربرداری بهصورت صددرصد انجام شد. در نهایت دادهها با آزمون تجزیه واریانس یک طرفه (بهاحتمال 95 درصد) در محیط SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بیشترین و کمترین درصد زندهمانی بهترتیب به <em>Picea abies</em> (82 درصد) و <em>Pinus </em>ponderosa (53 درصد) اختصاص داشت. از لحاظ کیفیت تنه بهترین کیفیت تنه بهترتیب به گونههای <em>Picea abies</em> و <em>Abies alba</em> و کمترین کیفیت تنه بهترتیب به گونههای <em>Pinus pinea</em> و <em>Pinus ponderosa</em> اختصاص داشتند. بیشترین و کمترین قطر برابرسینه بهترتیب به <em>Pinus pinea</em> با میانگین 2/28 سانتیمتر (رویش قطری سالیانه 7/11 میلیمتر) و <em>Pinus ponderosa</em> و <em>Abies alba</em> بهترتیب با میانگین 6/11 و 7/11 سانتیمتر (رویش قطری سالیانه 8/4 و 9/4 میلیمتر) تعلق داشت. بیشترین و کمترین ارتفاع بهترتیب به <em>Pinus pinea</em> با متوسط 6/11 متر (رویش ارتفاعی سالیانه 4/48 سانتیمتر) و <em>Pinus ponderosa</em> با متوسط 29/5 متر (میانگین رویش ارتفاعی سالیانه 0/22 سانتیمتر) اختصاص یافت.
زندهمانی,کیفیت,قطر,ارتفاع
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107580.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107580_636d9d3e4593b74e8cda240bf32cebe3.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
اقلیمشناسی درختی (Dendroclimatology) بلندمازو در منطقه سراوان گیلان
26
15
FA
سرخوش
کرمزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
h_pourbabaei@guilan.ac.ir
حسن
پوربابایی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
pourbabaie@guilan.ac.ir
جواد
رکمن
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
10.22092/ijfpr.2011.107598
هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین پهنای حلقههای رویشی درختان بلندمازو در جنگلهای سراوان گیلان با تغییرات اقلیم منطقه میباشد. بدین منظور با استفاده از روش مطالعه اقلیمشناسی درختی (Dendroclimatology) و از طریق نمونهبرداری با مته سالسنج به مطالعه روابط بین این دو عامل پرداخته شد. اطلاعات آب و هوایی از ایستگاه هواشناسی رشت بدست آمد. در این بررسی پهنای حلقههای رویشی بلندمازو با بارندگی ماههای می (اردیبهشت) تا جولای (تیر) همبستگی مثبت و با حداکثر دمای جولای، حداقل دمای نوامبر (آبان) و نیز با متوسط دمای جولای و متوسط دمای نوامبر همبستگی منفی نشان داد.
اقلیمشناسی درختی,بلندمازو,دوایر سالیانه,جنگلهای سراوان,گیلان
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107598.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107598_3365756a01527edec3a967e803551252.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
کاربرد خصوصیات توپوگرافی و رگرسیون لجستیک در پیشبینی مکانی تیپ جنگل (مطالعه موردی: سری یک جنگل شصتکلاته گرگان)
41
27
FA
فریبا
قنبری
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
fariba_ghanbari@yahoo.com
شعبان
شتایی جویباری
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
shataee@yahoo.com, shataee@gau.ac.ir
مجید
عظیم محسنی
استادیار، گروه آمار، دانشگاه گلستان
هاشم
حبشی
0000-0002-5092-4119
استادیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
habashi@gau.ac.ir
10.22092/ijfpr.2011.107599
این تحقیق با هدف پیشبینی احتمال حضور تیپهای جنگلی با استفاده از رابطه آنها با متغیرهای توپوگرافی در سری یک جنگل آموزشی شصتکلاته گرگان، به مساحت 1714 هکتار انجام شد. نمونهبرداری براساس ترکیبی از روشهای منظم- تصادفی (سیستماتیک) و خوشهای- تصادفی انجام شد و 249 قطعه نمونه با مساحت 1/0 هکتار در سطح منطقه (بهغیر از مناطق جنگلکاری شده) برداشت گردید. نوع گونه و قطر برابرسینه درختان با اندازه بیش از 5/12 سانتیمتر برداشت و موقعیت جغرافیایی در هر قطعه نمونه با دستگاه GPS ثبت شد. در هر قطعه نمونه با توجه به سهم بیشتر درختان قطور در تاجپوشش، 10 درخت قطور انتخاب و درصد فراوانی هر گونه برای تعیین تیپ محاسبه گردید. چهار تیپ انجیلی- افرا همراه با ممرز، راش- ممرز، ممرز- انجیلی و بلوط- ممرز در قطعات نمونه تفکیک شدند. خصوصیات توپوگرافی اولیه و ثانویه از مدل رقومی زمین تهیه و مقادیر آنها در محل قطعات نمونه استخراج گردید. بهمنظور ارائه مدل پیشبینی تیپهای جنگلی با استفاده از متغیرهای زمین، از رگرسیون لجستیک استفاده شد. مدلسازی با استفاده از 70 درصد نمونهها انجام و نقشه هر یک از تیپها با تعمیم مدلها در محیط GIS تهیه گردید. ارزیابی نتایج مدلهای بدست آمده با استفاده از 30 درصد باقیمانده نمونهها انجام و صحت کلی برای هر یک از مدلها بدست آمد. نتایج ارزیابی صحت نشان داد که مدلهای پیشبینی مکانی تیپهای جنگلی برای دو تیپ راش- ممرز و بلوط- ممرز که دامنه بومشناختی محدودتری نسبت به دو تیپ ممرز- انجیلی و انجیلی- ممرز همراه با افرا دارند، بهتر با واقعیت تطابق دارد. نتایج همچنین نشان داد که ارتفاع از سطح دریا، پتانسیل تابش خورشید و جهت شیب با توجه به حضور آنها در مدل، مهمترین عوامل کنترل کننده تیپهای جنگلی در منطقه مورد مطالعه هستند.
نقشه پیشبینی مکانی,تیپهای جنگلی,خصوصیات اولیه و ثانویه توپوگرافی,رگرسیون لجستیک
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107599.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107599_2a04d88152e45176c48240618d770ac9.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
طبقهبندی فازی عرصههای جنگلی برای طراحی مسیر جاده (مطالعه موردی: جنگلهای لیرهسر تنکابن)
54
42
FA
زهرا
عزیزی
0000-0001-8572-7134
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور
zsazizi@yahoo.com
اکبر
نجفی
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور
najafi_akbar@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2011.107600
طبقهبندی عرصههای جنگلی برای تعیین مکانهای مناسب بهمنظور عبور جاده از اهمیت زیادی در حفاظت و مدیریت جنگلها برخوردار است، اما طبقهبندی این عرصهها بهدلیل تنوع طبقات اغلب با مشکل عدم قطعیت مواجه است. نظریه مجموعههای فازی روشی برای حل این گونه مشکلات ارائه میدهد. هدف از تحقیق حاضر، طبقهبندی عرصه جنگل بهمنظور طراحی مسیر جادههای جنگلی براساس لایههای اطلاعاتی شیب، جهت، خاکشناسی، زمینشناسی، موجودی سرپای جنگل و تیپ جنگل در بخشی از جنگلهای لیرهسر استان مازندران با استفاده از نظریه مجموعههای فازی است. بنابراین ابتدا توابع عضویت جزیی فازی برای کلیه لایهها تعریف شد و سپس با بکارگیری عملگرهای میانگین هندسی و حداقل، لایههای یادشده در دو مرحله با هم ادغام شدند. ارزیابی نقشه نهایی آنتروپی 68 درصد را نشان داد که به معنی عدم قطعیت نسبتاً زیاد در تصمیمگیری برای تفکیک طبقات مطلوب و نامطلوب است. بنابراین برای طبقهبندی عرصه، روش فازی که در آن نیازی بهتفکیک صریح مرزهای طبقات مطلوب و نامطلوب نیست و تغییرات بهصورت جزیی صورت میگیرد، بکار گرفته شد. روش فازی این مزیت را دارد که طراحان جادههای جنگلی را قادر میسازد تا دامنهای از طبقات را برای عبور جاده مطلوب در نظر بگیرند و نیازی نباشد که با عدم قطعیت زیاد طبقات مطلوب و نامطلوب را از هم تفکیک نمایند
جادههای جنگلی,مجموعه فازی,عملگر میانگین هندسی,عملگر حداقل,آنتروپی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107600.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107600_7743eb70bcae2a3087d1aa834db3dd68.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
معرفی کلنهای برتر غیربومی صنوبر تاجباز در ایستگاه تحقیقات بلداجی استان چهارمحال و بختیاری
72
55
FA
محمود
طالبی
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری
mahmoodtalebi@yahoo.com
علیرضا
مدیر رحمتی
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
حسن
جهانبازی
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال بختیاری
jahanbazy_hassan@yahoo.com
حسین
محمدی
کارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال بختیاری
hmohammadi@ut.ac.ir
فرشاد
حقیقیان
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری
fhagh101@yahoo.com
حمزهعلی
شیرمردی
کارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال بختیاری
10.22092/ijfpr.2011.107601
این تحقیق با هدف تعیین سازگارترین کلنها با تولید زیاد چوب در ایستگاه تحقیقات صنوبر و درختان سریعالرشد واقع در شهر بلداجی استان چهارمحال و بختیاری اجرا گردیده است. بهمنظور اجرای این تحقیق از 12 کلن (تیمار) غیر بومی تاجباز از گونههای <em>Populus euramericana</em> و <em>Populus deltoides</em> استفاده گردید. کلنهای یاد شده با فاصله 4×4 متر و در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار کشت شدند. اطلاعات مربوط به قطر، ارتفاع، رویش کل و رویش متوسط حجمی هر کلن بهصورت سالیانه و تاج درختان در سال آخر (سال هشتم) برای 9 درخت میانی هر کلن برداشت و سپس تجزیه و تحلیل گردید. از مهمترین نتایج بدست آمده در این تحقیق، میزان تولید چوب کلنهای مورد بررسی بود که بر این اساس از نظر تولید چوب، کلنهای <em>Populus euramericana</em> 154، <em>Populus euramericana </em>costanzo،<em>Populus euramericana</em> I.214، <em>Populus euramericana</em> vernirubensis و <em>Populus euramericana </em>262 بهترتیب با 12/13، 83/12، 54/12، 11/12 و 65/11 مترمکعب در هکتار و در سال، دارای بیشترین میزان رویش حجمی بودند که بهعنوان کلنهای سازگار با تولید زیاد چوب معرفی شدند. بنابراین در نگاه اول، تولید چوب کلنهای یادشده در مقایسه با تولید آنها در مناطق با دوره رویش طولانی، کمتر بهنظر میرسد ولی اگر با کمی دقت به رویش بوجود آمده برای این کلنها طی 8 سال اجرای تحقیق توجه شود، مشخص میشود که تولید بدست آمده، در مدت 8 فصل رویشی 5/5 ماهه میباشد. بنابراین بهنظر میرسد برای بیان سن درختان صنوبر و از آن مهمتر مقایسه تولید چوب آنها در مناطق مختلف بهجای مقیاس سال باید از مقیاس ماه استفاده گردد.
سازگاری,صنوبر,کلن,تولید چوب,رویش,چهارمحال و بختیاری
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107601.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107601_e05a4294e386c2e6974712a93eccf8be.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
تأثیر اندازه روشنههای تاجپوشش بر تنوع گونههای چوبی در جنگلهای کوهستانی شمال کشور (مطالعه موردی: راشستانهای لالیس چالوس)
82
73
FA
سعید
شعبانی
0000-0002-9735-9516
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
saeidshabani07@gmail.com
مسلم
اکبرینیا
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
dadi_f79@yahoo.com
سیدغلامعلی
جلالی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
علیرضا
علیعرب
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
10.22092/ijfpr.2011.107602
بههم خوردگیهای طبیعی در جنگلهای معتدله نقش مهمی در تعیین آینده پوشش گیاهی بر عهده دارند. هدف از این تحقیق بررسی تنوع گونههای چوبی در روشنههای تاجپوشش قطعه شاهد سری لالیس واقع در نزدیکی چالوس میباشد. بدین منظور چهار ترانسکت خطی در منطقه پیاده و روشنههای مسیر، نمونهبرداری و درصد پوشش گونههای چوبی آنها ثبت شد. روشنهها در چهار کلاس روشنه کوچک (کمتر از 200 مترمربع)، متوسط (200 تا 400 مترمربع)، بزرگ (400 تا 600 مترمربع) و خیلی بزرگ (بیش از 600 مترمربع) قرار داده شدند. بررسی تنوع پوشش چوبی با استفاده از شاخصهای تنوع گونهای (سیمپسون و شانون- وینر)، غنای گونهای (مارگالف و منهینیک) و یکنواختی گونهای (پیت و کامارگو) انجام شد. در مجموع 59 روشنه تاجپوشش گسترش یافته در منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش اندازه روشنه، شاخصهای تنوع و غنای گونهای بهطور معنیداری افزایش یافتهاند. بر این اساس روشنههای خیلی بزرگ بیشترین مقدار تنوع و غنای گونهای را بهخود اختصاص دادند. همچنین یکنواختی گونهای در کلاسهای مختلف، اختلاف معنیداری داشتند که با توجه به آن روشنههای متوسط و بزرگ بیشترین یکنواختی را در بر داشتند. در روشنههای کوچک بیشترین سطوح با گونه راش و در روشنههای خیلی بزرگ با گونههای ازگیل و ولیک اشغال شده بودند
بههم خوردگی,روشنه,تنوع,غنا,یکنواختی,گونههای چوبی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107602.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107602_4590174500a77e11ae841d5cfc9207a2.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
تأثیر آبشویی تاج و لاشریزه گونه راش در توده آمیخته بر دینامیک کاتیونهای بازی
93
83
FA
مریم
مصلحی
0000-0003-2065-5234
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
m.moslehi@areeo.ac.ir
هاشم
حبشی
0000-0002-5092-4119
استادیار، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
habashi@gau.ac.ir
فرهاد
خرمالی
دانشیار، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
khormali@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2011.107609
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر تاجبارش و آبشویی لاشریزه گونه راش در توده آمیخته راش- ممرز بر دینامیک کاتیونهای بازی (کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم) در سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرامنیا استان گلستان انجام شد. نمونههای تاجبارش و آب عبوری از لاشریزه طی شش ماه (فصلهای زمستان 1387 و بهار 1388) پس از هر بارندگی جمعآوری و از نظر غلظت و مقدار کاتیونها با یکدیگر و آب باران در فضای باز، با استفاده از آزمون t مقایسه شدند. نتایج نشان داد که مقدار کلیه کاتیونها در تاجبارش بهطور معنیداری بیشتر از آب باران در فضای باز میباشد. در آبشویی لاشریزه و تاج نیز عنصر منیزیم در سطح 5 درصد بهطور معنیداری بیشتر، اما عناصر سدیم و کلسیم کمتر از آب باران بود. همچنین مقدار عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم در آبشویی تاج در سطح 5 درصد بهطور معنیداری بیشتر از آبشویی لاشریزه و تاج بوده است. در مجموع، آبشویی تاج و لاشریزه در هر ماه بهترتیب 53/5، 42/12، 01/3، 06/1 کیلوگرم در هکتار سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم وارد خاک میکند که بهترتیب برابر 97، 202، 137 و 186 درصد مقدار عناصر یادشده در آب باران میباشد. بنابراین میتوان بیان داشت که آبشویی عناصر در کوتاهمدت، سبب حاصلخیزی خاک و افزایش محصول میشود.
آبشویی,دینامیک کاتیونهای بازی,تاجبارش,لاشریزه,راش
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107609.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107609_cb9150b5f108af2ef11a1fa2fd23c3eb.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
دینامیک نیتروژن، فسفر و کربن لاشبرگ درخت ممرز (مطالعه موردی:سری یک جنگل شصتکلاته گرگان)
103
94
FA
روجا
امینی
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده جنگلداری و فنآوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
amini.rj@gmail.com
رامین
رحمانی
دانشیار، دانشکده جنگلداری و فنآوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
rahmani@gau.ac.ir
هاشم
حبشی
0000-0002-5092-4119
استادیار، دانشکده جنگلداری و فنآوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
habashi@gau.ac.ir
10.22092/ijfpr.2011.107611
هدف از مطالعه حاضر، بررسی دینامیک عناصر غذایی کربن، نیتروژن و فسفر موجود در لاشبرگ گونه ممرز (<em>Carpinus betulus</em> L.) در لایه آلی راشستان جنگل شصتکلاته گرگان طی دوره یکساله میباشد. در فصل پاییز، برگهای تازه خزان کرده در پنج قطعه نمونه (تکرار) از قطعه بررسی دائمی جمعآوری و درون کیسههای لاشبرگی با قطر منفذ دو میلیمتر در محیط جنگل قرار داده شد. در طول یک سال، نمونهبرداری از لاشبرگ (8 نمونه) بهمنظور اندازهگیری عناصر غذایی انجام شد. نتایج نشان داد که تراکم نیتروژن کل لاشبرگ تازه ممرز، 5/1 درصد در ماده خشک بود که پس از یکسال به 9/1 درصد افزایش یافت. تراکم فسفر لاشبرگ تازه 134/0 درصد در ماده خشک بود که پس از یکسال به 136/0 درصد رسید. نسبت کربن به نیتروژن لاشبرگ تازه 5/24 بود که پس از یکسال به 4/17 کاهش یافت. نسبت کربن به فسفر لاشبرگ تازه، 282 بود که در انتهای دوره به 245 کاهش یافت. میانگین وزن لاشبرگ تازه، 65/14 گرم بود که پس از یکسال به 23/8 گرم رسید. نیتروژن، نسبت کربن به نیتروژن و نسبت نیتروژن به فسفر با وزن ثانویه لاشبرگ ممرز در سطح اطمینان 99 درصد همبستگی معنیداری را نشان دادند. نسبت کربن به نیتروژن و کربن به فسفر، شاخص تمایز فازهای متفاوت تجزیه هستند. لاشبرگ ممرز، اصلاح کننده خاک رویشگاه میباشد و بر افزایش توان اکولوژیک رویشگاه اثرگذار است. همچنین در مطالعات جنگلکاری و احیای جنگلهای مخروبه با توجه به اقلیم و ارتفاع توده از سطح دریا و شدت تخریب توده، کاربرد آن ضروری میباشد.
دینامیک عناصر غذایی,نیتروژن,فسفر,کربن,ممرز
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107611.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107611_563d4c3607913532762657ecec89ed0d.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
تنوع مورفولوژیکی برگ کلنهای سه گونه مختلف صنوبر
118
104
FA
زهره
سعیدی
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
saeedizohre@gmail.com
داوود
آزادفر
استادیار، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
azadfar.d@gmail.com
10.22092/ijfpr.2011.107613
تفکیک کلنهای مختلف صنوبر در مراحل اولیه رشد بهکمک صفات برگ روشی ساده و ارزان است که دارای ارزش سیستماتیکی بوده و در شناخت ویژگیهای مورفولوژیکی و میزان تأثیرپذیری صفات از محیط یا ژنتیک پایهها یاری میرساند. بدین منظور ده کلن صنوبر متعلق به سه گونه نیگرا، اروامریکانا و دلتوییدس در شرایط مشابه از نظر خاک و میکروکلیما کشت شدند و در مجموع 20 صفت مختلف برگ کلنها در اواسط فصل رشد اندازهگیری و دادههای بدست آمده بهکمک تجزیه واریانس، مقایسات دانکن، میزان پلاستیسیتی صفات و در نهایت تجزیه خوشهای مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس حکایت از وجود اختلاف بسیار معنیدار بیشتر صفات بین گونهها و برخی از کلنهای مورد بررسی داشت. همچنین تعیین میزان پلاستیسیتی صفات نشان داد که فقط هشت صفت شامل طول دمبرگ، نسبت طول به عرض، ضریب شکل، طول، عرض، تعداد، محیط و میزان کلروفیل برگ بیشتر از 50 درصد تحت تأثیر ژنتیک پایهها هستند و در تفکیک کلنهای گونههای اروامریکانا و دلتوییدس موفق بوده، در حالیکه دو صفت عرض در 50 درصد طول برگ و زاویه بین رگبرگ میانی با آخرین رگبرگ پایینی در سمت راست برگ بههمراه 8 صفت قبلی در تفکیک کلنهای گونه نیگرا مؤثرترند. نتایج این تحقیق نشان داد که تعیین تنوع درون و بین گونهای صنوبر بهکمک صفات مورفولوژیک برگ، روش مناسبی است.
صنوبر,مورفولوژی برگ,کلن,گونه
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107613.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107613_c243209d039db5725c846a8f32a34202.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
اثر سن انتقال و کیفیت بستر خاک بر رشد و استقرار اولیه نهالهای ارس (Juniperus excelsaM.Bieb.) در تپههای جنوب مشهد
127
119
FA
مسعود
طبری
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
masoudtabari@modares.ac.ir
محمدعلی
شیرزاد
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
ابراهیم
خسروجردی
استادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی
هادی
درودی
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
hadi_f79@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2011.107615
تحقیق حاضر بهمنظور تعیین اثر سن انتقال نهال اُرس (<em>Juniperus excelsa</em>) و نوع بستر خاک بر رشد و استقرار اولیه این گونه در شرایط دیم در تپههای جنوب مشهد اجرا شد. برای این منظور، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در 3 تکرار، 540 اصله نهال اُرس با تیمارهای سن انتقال نهال (2 ساله و 3 ساله) و نوع خاک (<sub>3</sub>/<sup>1</sup> خاک طبیعی + <sub>3</sub>/<sup>2</sup> خاک زراعی، <sub>3</sub>/<sup>2</sup> خاک طبیعی + <sub>3</sub>/<sup>1</sup> خاک زراعی و خاک طبیعی) کاشته شدند. نتایج در پایان دومین فصل رویش نشان داد که سن انتقال نهال، صفات رویش قطری یقه، رویش قطری تاج و زندهمانی را تغییر نداد، اما بر رویش ارتفاعی اثر گذاشت. بستر خاک و اثر همزمان سن انتقال نهال و نوع بستر خاک بر روی هیچ یک از صفات یادشده اثر معنیداری نداشت. با توجه به هزینههای اصلاح خاک و عدم تأثیر معنیدار آن بر رشد و استقرار نهالهای اُرس، تغییر بستر خاک برای توسعه جنگلکاری با این گونه در چنین مناطقی توصیه نمیشود. همچنین نظر به عدم تفاوت معنیدار آماری در رشد و استقرار نهالهای کاشته شده دو و سه ساله این گونه در عرصه جنگلکاری، برای کاهش هزینههای اضافی در نهالستان، بهتر است از نهالهای پرورش یافته دو ساله (بهجای سه ساله) برای انتقال به عرصه جنگلکاری استفاده شود.
اُرس,جنگلکاری,خاک,دیم,رشد,زندهمانی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107615.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107615_28b26d04b439ca883214573b59009cc0.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
تأثیر تیمارهای مختلف زمان و عمق کاشت بر جوانهزنی بذر بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.)
140
128
FA
ارکان
حیدری
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
arkan283@yahoo.com
اسداله
متاجی
دانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
a_mataji@yahoo.com
هادی
کیادلیری
استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
نقی
شعبانیان
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان
n.shabanian2010@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2011.107619
گونه بلوط ایرانی بهدلیل نقش بارز آن در حفاظت آب و خاک، دارای اهمیت بسیار زیادی در پوشش گیاهی مناطق تحت رویش خود بهویژه در ناحیه رویشی زاگرس میباشد. از طرفی بهرهبرداریهای بیرویه که حیات آن را با تهدید جدی روبرو کرده، لزوم جنگلکاری بلوط و احیای این جنگلها را آشکار میسازد. در این زمینه آگاهی بیشتر در مورد روشهای کاشت بذر و ایجاد شرایط بهینه برای تولید نهالهای سالم ضروریست. تحقیق حاضر در نهالستان ریخلان واقع در 10 کیلومتری شهر مریوان، در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور زمان کاشت بذر (آذرماه و اسفندماه) و عمق کاشت بذر (4 تا 5 و 7 تا 8 سانتیمتری)، با 3 تکرار و 40 گلدان در هر تکرار انجام شد. پس از پایان فصل رویش مشخص شد که زمان کاشت تأثیر معنیداری بر زندهمانی و نسبت وزن خشک ساقه به ریشه در سطح 5 درصد داشته، ولی بر سایر مشخصههای مورد بررسی تأثیر معنیداری نداشته است. همچنین عمق کاشت بر روی هر 5 مشخصه مورد بررسی تأثیر معنیداری داشت. تیمار ترکیبی کشت آذرماه و عمق کاشت 7 تا 8 سانتیمتر در تمام صفات مورد بررسی بهترین نتیجه را دارا بود.
بذرکاری,عمق کاشت,نهالستان,زاگرس,بلوط ایرانی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107619.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107619_22a247b6985de280349a23682c8fe8bd.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
بررسی وضعیت درختان و زادآوری در مراحل مختلف تحولی در راشستانهای طبیعی کلاردشت (مطالعه موردی: پارسل شاهد، سری یک لنگا)
153
141
FA
پژمان
پرهیزکار
دانشجوی دکترای جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
p_par2003@yahoo.com
خسرو
ثاقبطالبی
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
saghebtalebi@yahoo.com
اسداله
متاجی
دانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
a_mataji@yahoo.com
منوچهر
نمیرانیان
استاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mnamiri@ut.ac.ir
مجید
حسنی
0000-0001-7596-7329
کارشناس ارشد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
hassani@rifr-ac.ir
محمد
مرتضوی
کارشناس ارشد، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور
10.22092/ijfpr.2011.107624
مراحل تحولی در پارسل شاهد سری یک طرح جنگلداری لنگا در حوضه آبخیز شماره 36 (کاظمرود) شناسایی و در هر مرحله تحولی اولیه، اوج (اپتیمال) و پوسیدگی (تخریب) یک قطعه نمونه بهوسعت یک هکتار (100×100 متر) انتخاب گردید. در هر قطعه یک هکتاری، قطر برابرسینه تمام گونههای درختی برداشت شد. بهمنظور بررسی تجدیدحیات در هر مرحله تحولی (قطعات یک هکتاری) یک ترانسکت بهابعاد 10×100 متر (1000 مترمربع) در جهت شیب انتخاب و 5 قطعه نمونه 4 مترمربعی (2×2 متر) در داخل هر ترانسکت بهفواصل 5/22 متر از هم تعبیه شدند. مشخصات کمّی نهالهای با قطر برابرسینه کمتر از 5/7 سانتیمتر در قطعه نمونههای 4 مترمربعی برداشت شدند. بهمنظور بررسی وضعیت نور، یک عکس نیمکروی در مرکز قطعات یک هکتاری بهوسیله دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی برداشت شد. مشخصههای شدت نور بهوسیله نرمافزار Gap Light Analyzer (GLA) V.2 پردازش شدند. نتایج نشان داد که افزایش میانگین فراوانی نهال و نونهال در میکروپلات و میانگین سالانه رویش ارتفاع نهال در مرحله پوسیدگی در اثر افزایش شدت نور نسبی در این مرحله بوده است. فراوانی درختان از مرحله اولیه به اوج و پوسیدگی کاهش نشان داد. بیشترین مقدار موجودی حجمی در مرحله اولیه و کمترین مقدار آن در مرحله پوسیدگی اندازهگیری شد. در هر سه مرحله تحولی، طبقه قطور بیشترین و طبقه کمقطر کمترین میزان موجودی حجمی را دارا بودند. با توجه به نتایج میتوان در مرحله اوج با ایجاد روشنه، زادآوری را مستقر نمود و در مراحل اولیه و پوسیدگی با عملیات پرورشی کیفیت زادآوری را افزایش داد.
راش,قطعه شاهد,مراحل تحولی,شدت نور نسبی,GLA
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107624.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107624_ad9035108654d27690e6f5cf72b1477d.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
تأثیر فیزیوگرافی بر زادآوری غیرجنسی گونه انجیلی (مطالعه موردی: جنگل خیرود)
162
154
FA
اسماعیل
خسروپور
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی
m_heydari@live.com
مازیار
حیدری
0000-0002-9248-2224
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
m.haidari@areeo.ac.ir
وحید
اعتماد
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
vetemad@ut.ac.ir
محمدرضا
مروی مهاجر
null
استاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mohadjer@ut.ac.ir
10.22092/ijfpr.2011.107627
گونه انجیلی جزء گونههای اندمیک جنگلهای هیرکانی محسوب شده و بهطور طبیعی در جنگلهای شمال ایران میروید. زادآوری این گونه با روش جنسی بهندرت در سطح جنگل دیده میشود و بهطور معمول بهصورت غیرجنسی و بهکمک پاجوش مشاهده میگردد. با هدف بررسی تأثیر ارتفاع از سطح دریا بر زادآوری غیرجنسی از طریق پاجوش، تعیین بهترین طبقه ارتفاعی از سطح دریا از لحاظ زادآوری غیرجنسی و همچنین تعیین وضعیت پاجوشهای تولید شده بهتفکیک قطر برابرسینه کمتر از 5 سانتیمتر و بیشتر از 5 سانتیمتر در طبقات مختلف ارتفاعی از سطح دریا، بخشهای پاتم و نمخانه جنگل آموزشی- پژوهشی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران (جنگل خیرود) برای این مطالعه انتخاب شد. جنگل مورد مطالعه به سه طبقه ارتفاعی کمتر از 400، 400 تا 800 و 800 تا 1200 متر بالاتر از سطح دریا تقسیمبندی و آماربرداری در هر بخش بهروش تصادفی در مکان استقرار این گونه انجام و تعداد 90 قطعه نمونه 10 آری برداشت شد. پاجوشها به دو طبقه با قطر کمتر از 5 سانتیمتر و بیشتر از 5 سانتیمتر تفکیک و تعداد آنها برداشت گردید. برای مقایسه میانگین تعداد پاجوش در طبقات ارتفاع از سطح دریا از آزمون دانکن و تجزیه واریانس یک عامله و فاکتوریل با دو متغیر (سطح اطمینان 95 درصد) استفاده شد. نتایج آزمون فاکتوریل برای مشخصه ارتفاع از سطح دریا معنیدار و برای شیب و اثر متقابل شیب و ارتفاع معنیدار نبود. درختان انجیلی واقع در طبقه ارتفاعی کمتر از 400 متر از سطح دریا دارای بیشترین متوسط تعداد پاجوش با 3/10 پاجوش بودند. متوسط تعداد پاجوش تولید شده در طبقات ارتفاعی 400 تا 800 و 800 تا 1200 متر بهترتیب 3/8 و 6 پاجوش بهازای هر پایه بود. متوسط تعداد پاجوش با قطر کمتر از 5 سانتیمتر در طبقات ارتفاعی یادشده بهترتیب 9/7، 5 و 5/2 پاجوش بهازای هر پایه انجیلی و متوسط تعداد پاجوش با قطر بیش از 5 سانتیمتر در طبقات ارتفاعی یادشده بهترتیب 5/2، 2/3 و 5/3 پاجوش بهازای هر پایه انجیلی بود. متوسط تعداد پاجوشهای با قطر کمتر از 5 سانتیمتر و تعداد کل پاجوشهای تولیدی با افزایش ارتفاع رابطه عکس داشتند. نتایج آزمون تجزیه واریانس نشاندهنده معنیدار بودن اختلاف تعداد کل پاجوشها و متوسط تعداد پاجوشها در طبقات قطری کمتر و بیشتر از 5 سانتیمتر برای طبقههای مختلف ارتفاع از سطح دریا بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که ارتفاع از سطح دریا یکی از عوامل مؤثر بر میزان زادآوری غیرجنسی گونه انجیلی است. بنابراین پیشنهاد میگردد که عملیات پرورشی بیشتر در طبقه ارتفاعی پائینتر از 400 متر از سطح دریا متمرکز شود.
انجیلی,جنگل خیرود,زادآوری غیرجنسی,پاجوش,طبقات ارتفاع از سطح دریا
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107627.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107627_0bbca5dcde8434b50bb2ce8654d1fda6.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
19
1
2011
03
21
ارزش ریزریختشناسی صفات برگ و دانه گرده برای تفکیک گونههای جنس بلوط در جنگلهای ایران
179
163
FA
پریسا
پناهی
دانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه مازندران
parisapanahi56@yahoo.com
محمدرضا
پورمجیدیان
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه مازندران
m.pourmajidian@sanru.ac.ir
زیبا
جمزاد
استاد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
jamzadz@gmail.com
اصغر
فلاح
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه مازندران
fallaha2007@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2011.107628
گونههای مختلف جنس بلوط سطوح وسیعی را در جنگلهای شمال، ارسباران و زاگرس میپوشانند. ردهبندیهایی که تاکنون در داخل کشور در مورد جنس بلوط انجام شده فقط بر مبنای ویژگیهای ریختشناسی برگ و میوه بوده، اما با توجه به گوناگونی این صفات، ناجوربرگی و نیز تولید دورگهای احتمالی، اختلافنظر در این زمینه زیاد است. امروزه در تمام نقاط دنیا سعی میشود که بهکمک میکروسکوپ الکترونی از صفات ثابتی مانند ویژگیهای ریزریختشناسی برگ و دانه گرده برای شناسایی و تفکیک دقیقتر گونههای این جنس استفاده شود. در این پژوهش برای اولین بار در ایران ارزش ریزریختشناسی صفات برگ (شامل نوع کرک، تعداد بازوهای کرک و طول آنها، نوع موم سطح برگ، نوع و شکل روزنه) و دانه گرده (شامل شکل دانه گرده و نوع تزئینات سطح آن) 6 گونه بلوط بومی جنگلهای ایران شامل بلندمازو (<em>Quercus castaneifolia</em> C.A.Mey. subsp. <em>castaneifolia</em>)، اوری (<em>Q. macranthera</em>Fisch. and C.A.Mey. ex Hohen.)، سفیدمازو (<em>Q. petraea </em>L. ex Liebl.subsp.<em> iberica </em>(Steven) Krassiln<em>.</em>)، ویول (<em>Q. libani </em>Oliv<em>.</em>)، مازودار (<em>Q. infectoria </em>Oliv.subsp.<em> boissieri </em>(Reut.) O.Schwarz) و برودار (<em>Q. brantii </em>Lindl. subsp.<em> brantii </em>var.<em> brantii </em>Zohary) که مورد قبول تمام گیاهشناسان و جنگلبانان میباشند، ارزیابی شده است. پس از نمونهگیری از پایههای طبیعی و نیز نمونههای هرباریومی، آمادهسازی نمونههای برگ و گرده انجام شد و سپس با استفاده از میکروسکوپ الکترونی و نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. در مجموع 5 نوع کرک، 2 نوع موم، 4 نوع شکل گرده، 4 نوع الگوی ساختاری سطح پوسته، 4 نوع الگوی تزئیناتی و 3 نوع ریزتزئینات گرده در گونههای مورد مطالعه شناسایی شد. براساس نتایج بدست آمده در دو گونه اوری و سفیدمازو نوع کرک، تعداد بازو، طول بازو، شکل و تزئینات دانه گرده و در گونه مازودار شکل، تزئینات دانه گرده و پوشش کامل حاشیه روزنه توسط موم و در گونههای بلندمازو، ویول و برودار نیز نوع کرک، شکل و تزئینات دانه گرده صفات کلیدی و تعیینکننده میباشند؛ بنابراین ارزش تاکسونومیکی صفات مورد بررسی در این جنس تأیید شد.
ایران,بلوط,دانه گرده,ریزریختشناسی,کرک,میکروسکوپ الکترونی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107628.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107628_b016dab657f085466201b6aa8ec2d8dc.pdf