مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
شناسنامه
1
11
FA
10.22092/ijfpr.2016.109648
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_109648.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_109648_11810dc86e983aac2d521691a5cd430c.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
تأثیرکاربریهای مختلف اراضی بر ترسیب کربن خاک
389
379
FA
آزیتا
اسکندری شهرکی
0009-0000-2921-174X
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد
a_eskandari88@yahoo.com
بهمن
کیانی
0000-0001-6224-2994
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد
bnkiani@yazd.ac.ir
یعقوب
ایرانمنش
استادیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
y_iranmanesh@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107354
تغییر کاربری یکی از مهمترین عاملهایی است که حفاظت از اکوسیستمهای طبیعی را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر اکوسیستم بهطور طبیعی حفظ شود، پایداری خاک تأمین خواهد شد. پژوهش پیشرو بهمنظور بررسی اثر کاربریهای مختلف اراضی بر توان ترسیب کربن خاک در منطقه چهارطاق اردل استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. شش کاربری مختلف شامل جنگل قرقشده، جنگل طبیعی، جنگل تخریبشده، باغ، مرتع و کشاورزی انتخاب شدند و در هر کاربری 10 قطعهنمونه بهطور منظم- تصادفی پیاده شد. در هر قطعهنمونه از پارامترهای کمی پوشش گیاهی آماربرداری شد و یک نمونه خاک از عمق صفر تا 60 سانتیمتری برداشت شد. آزمایشهای خاکشناسی برای تعیین بافت، وزن مخصوص ظاهری و کربن آلی خاک انجام شد. نتایج نشان داد که در بین کاربریهای مختلف اراضی، جنگل قرقشده با 47/46 تن در هکتار بیشترین میزان ترسیب کربن خاک را داشت. کمترین مقدار اندوخته کربن نیز مربوط به جنگل تخریبشده به میزان 13/68 تن در هکتار بود که ازنظر آماری دارای تفاوت معنیدار در سطح اطمینان 99 درصد بود. نتایج بهدستآمده بیانگر این موضوع است که اگر اکوسیستم جنگلی از دخالتهای انسانی در امان مانده باشد، نقش بهسزایی در اندوخته بلندمدت کربن در خاک ایفا میکند. هرگونه دخالت در شرایط طبیعی اکوسیستم، تأثیر منفی خود را به شکل محسوسی در اندوخته کربن خاک نشان میدهد.
خاک,کاربری اراضی,کربن
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107354.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107354_967e677a422908bb487fc60000b5eb6c.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
تأثیر تغییر کاربری زمین بر کارکرد اکوهیدرولوژیک تاجپوشش در جنگل بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl)، حوضه آبخیز قلعهگل استان لرستان
401
390
FA
سمیه
قربانی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
ghorbani_s60@yahoo.com
سیدمحمد
حجتی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
خسرو
ثاقبطالبی
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
saghebtalebi@yahoo.com
شعبان
شتایی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
shataee@gau.ac.ir
10.22092/ijfpr.2016.107362
تغییر کاربری زمین بر کارکرد اکوهیدرولوژیک تاجپوشش تأثیر بهسزایی دارد. این پژوهش در چهار کاربری متداول زمین شامل جنگل بهنسبت مطلوب، جنگل تخریبشده، جنگل زراعتشده و باغ که نتیجه تغییر کاربری جنگل بلوط ایرانی (<em>Quercus brantii </em>Lindl<em>.</em>) در حوضه آبخیز قلعهگل (خرمآباد، لرستان) بودند، انجام شد. بارش و تاجبارش بهمدت یک سال اندازهگیری شدند. اندازهگیری بارش، با نصب چهار جمعآوریکننده بارش در عرصه باز مجاور کاربریهای مورد نظر انجام شد. برای اندازهگیری تاجبارش، در هریک از کاربریها 12 درخت بهطور تصادفی انتخاب شدند و زیر تاج هر درخت چهار جمعآوریکننده تاجبارش نصب شد. مشخصههای کمی درختان با انتخاب 15 قطعهنمونه به مساحت 2500 متر مربع در هریک از کاربریها اندازهگیری شد. براساس نتایج، میزان بارش سالانه 526/3 میلیمتر بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین مقادیر تاجبارش و اتلاف تاجی در کاربریهای بررسیشده شامل جنگل بهنسبت مطلوب (353/9 و 172/4 میلیمتر)، جنگل تخریبشده (403 و 123/4 میلیمتر)، جنگل زراعتشده (429/8 و 96/5 میلیمتر) و جنگل تبدیلشده به باغ (418/3 و 108 میلیمتر) در سطح اطمینان 95 درصد وجود داشت. کارکرد اکوهیدرولوژیک تاجپوشش در جنگل بهنسبت مطلوب (با انبوهی تاجپوشش 60 درصد و تراکم 212 اصله در هکتار) در مقایسه با جنگل تخریبشده (با انبوهی تاجپوشش 26 درصد و تراکم 144 اصله در هکتار) و جنگل زراعتشده (با انبوهی تاجپوشش 11 درصد و تراکم 52 اصله در هکتار) با کمترین تأثیر منفی مواجه بود. اجزای مدلهای رگرسیون نشان دادند که برآورد اتلاف تاجی با استفاده از بارش (o/794< <em>r<sup>2</sup></em><o/856) در مقایسه با قطر برابر سینه (o/794< <em>r<sup>2</sup></em><o/856) دقت بیشتری داشت. شناختی که یافتههای این پژوهش از کارکرد اکوهیدرولوژیک تاجپوشش ارائه میکند، میتواند در مدیریت منابع جنگلی برای تنظیم روابط بین تاجپوشش و چرخه آب بهکار گرفته شود.
اتلاف تاجی,تاجبارش,زاگرس,ظرفیت نگهداری آب روی تاجپوشش,مدلسازی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107362.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107362_c1762ac004b33c1419c410ec9c679f34.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
تغییرات جوامع گیاهی جنگلهای زاگرس میانی تحت تأثیر ویژگیهای فیزیوگرافی و خاک
414
402
FA
بابک
پیلهور
0000-0002-1165-4814
نویسنده مسئول، دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد
babakpilehvar@yahoo.com
حمزه
جعفری سرابی
دانشجوی دکتری جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان
jafarisarabi2011@gmail.com
غلامحسن
ویسکرمی
دانشجوی دکتری سیستماتیک گیاهی، دانشکده علوم، دانشگاه تهران
10.22092/ijfpr.2016.107365
از آنجاییکه جنگلهای زاگرس تحت تأثیر عاملهای اکولوژیک متعدد (بهویژه خاک و فیزیوگرافی) شاهد استقرار تیپهای رویشی مختلف هستند، پژوهش پیشرو با هدف تفکیک تیپهای رویشی جنگلهای زاگرس میانی برمبنای تشابه گونهای و تبیین ارتباط پوشش علفی کف این جنگلها با شرایط ادافیکی و فیزیوگرافی بهمنظور مدیریت اکولوژیک این اکوسیستمها، انجام شد. بدینمنظور 21 قطعهنمونه اصلاحشده ویتاکر بهطور تصادفی در تیپهای پوشش گیاهی هشتادپهلو استان لرستان انتخاب شد. در این قطعات نمونه، گونه و درصد پوشش آشکوب علفی، ویژگیهای فیزیوگرافی و برخی متغیرهای ادافیکی اندازهگیری شد. سپس ارتباط آشکوب علفی کف با متغیرهای محیطی از طریق طبقهبندی با روش تجزیه دوطرفه گونههای شاخص (TWINSPAN) و رجبندی با روشهای تجزیه تطبیقی قوسگیریشده(DCA) و تحلیل تطبیقی متعارفی (CCA) بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس، رجبندی و طبقهبندی پوشش گیاهی نشان داد که تفکیک تیپهای رویشی، پراکنش گونهها و همچنین پراکنش گروه گونههای اکولوژیک در زاگرس میانی بهطور عمده تحت تأثیر ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت و متغیرهای کربن آلی و ازت خاک بود. نتایج طبقهبندی پوشش گیاهی نیز با تفکیک پوشش گیاهی منطقه به سه گروه اکولوژیک متشکل از 12 گونه شاخص، نتایج رجبندی را تا حد زیادی تأیید کرد. با توجه به وسعت عرصه مورد مطالعه (سیمای سرزمین) و انتخاب تصادفی واحدهای نمونهبرداری در تیپهای فیزیونومیک و اکوتونها، همپوشانی زیادی در نتایج رجبندی و طبقهبندی پوشش گیاهی این مطالعه مشاهده شد.
رجبندی,طبقهبندی,قطعات نمونه اصلاحشده ویتاکر,گونه شاخص,هشتادپهلو
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107365.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107365_0b89fbab955a78a253931db8e6cf20ef.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
ارزیابی شاخصهای اجتماعپذیری گونه- گروه در تعیین گونههای معرف جوامع گیاهی شمشاد هیرکانی (Buxus hyrcana Pojark.)
427
415
FA
حامد
اسدی
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
asadi.hamed@yahoo.com
سیدمحسن
حسینی
استاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
hosseini@modares.ac.ir
امید
اسماعیلزاده
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی
یونس
عصری
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
asriyounes@yahoo.com
حبیب
زارع
استادیار پژوهش، باغ گیاهشناسی نوشهر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
habib.zare@gmail.com
10.22092/ijfpr.2016.107368
<br /> شاخصهای متعددی برای تعیین میزان اجتماعپذیری گونهها به جوامع گیاهی طبقهبندیشده بهمنظور تعیین گونههای معرف وجود دارد. در پژوهش پیشرو با معرفی 11 شاخص اجتماعپذیری گونه- گروه، کیفیت آنها براساس دادههای پوشش گیاهی 168 رولوه از جوامع گیاهی شمشاد هیرکانی (<em>Buxus hyrcana</em> Pojark.) با توسعه مدل TFVI و بهرهگیری از چهار معیار عددی مجموع مقادیر اجتماعپذیری مثبت، شاخص تمایزی، شاخص انحصارگرایی و شاخص قدرت تفکیک ارزیابی شد. بهمنظور تعیین میزان وفاداری گونهها از نتایج طبقهبندی روش TWINSPAN اصلاحشده (9 اجتماع گیاهی) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروههای بهدستآمده از مدل TFVI با استفاده از ضریبهای ارزش، UbinB و اوچیای (Ochiai) دارای بیشترین مقادیر معیارهای چهارگانه ارزیابی کیفیت طبقهبندی بودند و از این نظر کیفیت آنها نسبت به ضیبهای دیگر در سطح بالاتری قرار داشت. همچنین نتایج دارنگاره طبقهبندی خوشهای و نمودار PCA نشان داد که نتایج شاخصهای اجتماعپذیری 11گانه در چهار گروه قابل تفکیک است. در بررسی ابر نقاط شاخصهای اجتماعپذیری در امتداد دو محور اول PCA که بهترتیب با مقادیر ویژه 0/556 و 0/365 بیشتر از 92 درصد از سهم تغییرات موجود در مقادیر شاخصهای اجتماعپذیری مزبور را تبیین میکردند، مشخص شد که مقادیر وفاداری گونهها براساس دو معیار ضریب ارزش و اوچیای مشابه هم بودند و از این نظر با نتایج شاخصهای دیگر بهطور کامل متفاوت بودند. بهطور کلی نتایج پژوهش پیشرو نشان داد که استفاده از دو شاخص ضریب ارزش و اوچیای در تعیین گونههای معرف جوامع گیاهی نسبت به شاخصهای اجتماعپذیری دیگر در اولویت است.
شاخصهای اجتماعپذیری گونه- گروه,طبقهبندی پوشش گیاهی,گونه معرف,مدل TFVI
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107368.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107368_9607d922eb04857f4b2a0624d483a04f.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
اثر سرمای دیررس شبانه بر اجزای فتوسیستم دو در سه کلن شالک (Populus nigra L.)
438
428
FA
معصومه
حسنوند
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
nasrinsayadi1077@gmail.com
پیام
فیاض
pfayyaz@yu.ac.ir
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و پژوهشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه یاسوج
pfayyaz@yu.ac.ir
10.22092/ijfpr.2016.107371
ارزیابی عملکرد فتوسیستم دو بهعنوان پرانرژیترین فتوسیستم که قادر به شکستن آب و تأمین الکترون مورد نیاز مرحله نوری فتوسنتز است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. سرمای دیررس که بهطور معمول در فصل رویش و در طول شب اتفاق میافتد، با آسیب رساندن به اندامهای در حال رشد گیاه، موجب ضعف و حتی مرگ آنها میشود. در این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سرمای دیررس شبانه بر اجزای عملکردی فتوسیستم دو و برخی از ویژگیهای فیزیولوژیکی مرتبط با آن، نهالهای سه کلن شالک (<em>Populus nigra L.</em>) بهمدت سه شب در معرض حداقل دماهای شبانه 16، چهار، صفر و 20- درجه سانتیگراد قرار گرفتند. سپس نهالها بهمدت 14 روز در دمای بهینه بهمنظور بررسی توان احیا نگهداری شدند. دادهها با استفاده از مدل فاکتوریل با دو عامل کلن در سه سطح و حداقل دمای شبانه در چهار سطح بهتفکیک برای مرحله تنش و احیا تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عملکرد ماکزیمم و مؤثر فتوسیستم دو تحت تأثیر کارایی کمپلکس تجزیهکننده آب و فعالیت مخزن پلاستوکوئینون در کلنهای مختلف روند کاهشی متفاوتی را نشان داد، بهنحویکه کلن ایرانی حساستر از کلنهای دیگر بود. این تفاوت در ارتباط با محتوای قند محلول، پرولین، کلروفیل و نرخ نشت الکترولیتها از غشای سیتوپلاسمی بررسی شد. همچنین روند بهبودی کلنها در دوره احیا مقایسه شد.
انجماد,سرما,فعالیت مخزن پلاستوکوئینون,فلوئورسانس کلروفیل,کمپلکس تجزیهکننده آب
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107371.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107371_6a030cf605279824d4a458b845afd8bb.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
تهیه نقشه خشکیدگی بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) با استفاده از روش زمینآمار در دشت برم استان فارس
450
439
FA
شهرام
احمدی
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
shahmadi110@gmail.com
قوامالدین
زاهدی امیری
استاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی
محمدرضا
مروی مهاجر
null
استاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی
mohadjer@ut.ac.ir
10.22092/ijfpr.2016.107375
این پژوهش بهمنظور تهیه نقشه خشکیدگی بلوط ایرانی (<em>Quercus brantii</em> Lindl.)، تجزیه و تحلیل و تشریح پراکنش مکانی درختان و تودههای خشکیده بلوط با استفاده از روش زمینآمار و رسم نقشههای پهنهبندی خشکیدگی، احتمال و خطا در منطقه دشتبرم استان فارس انجام شد. دادهها در قطعهنمونههایی مستطیلیشکل به مساحت 1200 متر مربع (40×30 متر) براساس شبکهای به ابعاد 500×500 متر با روش منظم- تصادفی جمعآوری شد. واریوگرامهای تجربی ناهمسانگرد با استفاده از روشهای مختلف زمینآماری رسم شد. نتایج ارزیابی متقابل نشان داد که روش کریجینگ معمولی با مدل کروی بهترین برازش را به دادهها داشت. نقشه خشکیدگی در طبقههای کمتر از 10، 10 تا 25، 25 تا 60 و بیشتر از60 درصد ترسیم شد. بیشترین سطح به طبقه 25 تا 60 درصد با 3827 هکتار و کمترین سطح به طبقه کمتر از 10 درصد با 260 هکتار تعلق داشت. در نقشه احتمال خشکیدگی مشاهده شد که احتمال اینکه خشکیدگی بیشتر از 60 درصد باشد، در بیشتر سطح در محدوده کمتر از 25 درصد بود و در سطح کمی از محدوده بین 50 تا 75 درصد واقع شده بود. پژوهش پیشرو نشان داد که با استفاده از زمینآمار (کریجینگ) میتوان تغییرات مکانی، خطای برآورد و احتمال پیشبینی خشکیدگی درختان بلوط زاگرس را در قالب نقشه ارایه داد و کانونهای خشکیدگی (آفت و بیماری) را شناسایی کرد.
بلوط,تغییرات مکانی,خشکیدگی,زاگرس,زمینآمار
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107375.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107375_417a5cbbd07a0b744deb43a191156b84.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
شبیهسازی زیتوده تجاری تودههای آمیخته راش در جنگلهای هیرکانی
462
451
FA
علیاصغر
واحدی
0000-0002-7184-5444
دکتری جنگلداری، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
ali.vahedi60@gmail.com
10.22092/ijfpr.2016.107376
تنه تجاری درختان جنگلهای آمیخته راش علاوهبر حداکثر سهم ارزش نقدی و موجودی حجمی، در قالب زیتوده تجاری بهعنوان بزرگترین ذخایر کربن آلی در جنگلهای شمال محسوب میشوند. هدف اصلی پژوهش پیشرو دستیابی به حداکثر قطعیت و دقت تخمین مقادیر زیتوده مورد مطالعه بود. پس از قطع و استحصال 174 درخت در جنگل آمیخته راش گلندرود نور، هر بخش از تنه در عرصه وزن شد و قطعات چوبی نیز از هر بخش مذکور با ابعاد ثابت، تکهبرداری شدند و برای اندازهگیری و محاسبه چگالی ویژه در شرایط دمای آون قرار گرفتند. شبیهسازی مقادیر زیتوده مورد مطالعه با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی انجام شد. برای ارایه دقت روند شبیهسازی، الگوسازی آلومتریک با پارامترهای مختلف نیز تبیین شد. از لایههای ورودی قطر برابر سینه، ارتفاع تجاری تنه و چگالی ویژه با ترکیب مختلف در الگوسازی آلومتریک و شبیهسازی شبکه عصبی استفاده شد. معماری مختلف توپولوژی شبکه الگوریتم پسانتشار خطا با تعداد نورونهای متفاوت شامل توابع انتقالی لجستیک سیگموئیدی و تانژانت سیگموئیدی در لایههای پنهان، دقت متفاوتی از برآورد متغیر پاسخ ارایه دادند. قطر بهعنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در شبکه عصبی و معادلات آلومتریک محسوب شد و با افزایش ارتفاع و چگالی ویژه علاوهبر قطر، روند قطعیت برآورد افزایش یافت. نتایج نهایی برمبنای کلیه شاخصهای اعتبارسنجی و ریشه میانگین مربعات خطای بین تخمین و مشاهدات نشان داد که اگرچه دقت برآوردی بین الگوسازی آلومتریک و شبیهسازی شبکه عصبی دارای اختلاف جزئی بود، اما خروجی بهینه بهدستآمده از شبیهسازی با سه لایه ورودی قطر، ارتفاع و چگالی ویژه، یک لایه پنهان و 20 نورون عصبی حاوی تابع تانژانت سیگموئیدی دارای دقت بیشتری برای پیشگویی بود که قابلیت اجرا در سطح وسیعی از جنگل مورد مطالعه را دارد.<br /> <br />
تحلیل رگرسیون,ترسیب کربن,تنه تجاری,هوش مصنوعی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107376.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107376_595d90a441a2fc7e85d4eae7a08aabd5.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
بررسی مقدماتی درختان مقاوم به آتش در استان گیلان (مطالعه موردی جنگل نقلهبر، حوضه 18 رشتهرود)
473
463
FA
مسعود
امیناملشی
مربی پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
msd_amin@yahoo.com
مصطفی
جعفری
0000-0003-4859-5341
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
jafarimostafa@yahoo.com
مهرداد
قدسخواه
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
منصور
صالحی
کارشناس ارشد پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
mohebsalehi@yahoo.com
مسعود
علیدوست
0000-0001-9456-4541
کارشناس ارشد پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
alidoust_ma@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107377
آتش عامل طبیعی و معمول تمام بومسازگانها است که بهشدت تحت تأثیر فعالیتهای انسانی قرار دارد. اولین اثرات قابل مشاهده آتشسوزی در جنگل از بین بردن پوشش گیاهی است که در نتیجه آن توده جنگلی به نفع گونههای مقاوم تغییر مییابد. گونههای مختلف گیاهی و ازجمله درختان با توجه به ویژگیهای خود واکنشهای متفاوتی را دربرابر حوادث طبیعی و ازجمله آتشسوزی از خود نشان میدهند. پژوهش پیشرو بهمنظور بررسی گونههای درختی مقاوم به آتش در جنگل نقلهبر از مناطق جنگلی رستمآباد شهرستان رودبار در استان گیلان انجام شد که در سال 1389 بهشدت از آتشسوزی خسارت دیده بود. تیپ جنگلی منطقه مورد مطالعه انجیلی- ممرزستان است که با بلندمازو، راش، آزاد و پلت آمیخته شده است. از آماربرداری صددرصد برای تعیین میزان خسارت وارده به تنه و تاج درختان استفاده شد و از نمونهبرداری تصادفی برای تعیین میزان زادآوری گونهها استفاده شد. نتایج بررسی براساس آزمونهای آماری نشان داد که گونههای موجود تفاوت معنیداری را ازنظر مقاومت به آتش نشان میدهند. ازنظر میزان سوختگی، مقاومترین و حساسترین گونهها دربرابر آتش بهترتیب بلندمازو و انجیلی بودند. آزاد بیشترین زادآوری جنسی و غیرجنسی را پس از آتشسوزی داشت و بیشترین رشد ارتفاعی نهالها نیز در بلندمازو دیده شد.
آتشسوزی جنگل,زادآوری,گونههای مقاوم به آتش,گیلان
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107377.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107377_411aa3fa22714c3e831a3288fdacab4c.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
بانک بذر خاک و پوشش گیاهی روزمینی در پارک جنگلی چیتگر تهران
484
474
FA
مریم
موسوی
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
marymoosavi57@gmail.com
حمید
جلیلوند
0000-0003-0016-4104
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
hj_458_hj@yahoo.com
حامد
اسدی
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
asadi.hamed@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107378
با گذشت حدود پنج دهه از کاشت درختان پارک جنگلی چیتگر، تاکنون مطالعهای در زمینه بانک بذر در این منطقه انجام نشده است. پژوهش پیشرو برای نخستین بار ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﮔﻮﻧﻪای ﭘﻮﺷﺶ گیاهی روزمینی ﻭ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﺬﺭ ﺧﺎک این جنگلکاری ﭘﺮﺩاﺧت. سی قطعهنمونه 450 متر مربعی در سطح منطقه پیاده شد. نمونهبرداری از بانک بذر خاک در هر قطعهنمونه با استفاده از یک قاب 400 سانتیمتر مربعی در دو عمق صفر تا پنج و پنج تا 10 سانتیمتری انجام شد و ﺗﺮﮐﻴﺐ ﮔﻮﻧﻪای ﺑﺎﻧﮏ بذر ﺧﺎک بهﺭﻭﺵ کشت گلخانهای ﺗﻌﻴﻴﻦ شد. براساس نتایج، در مطالعه پوشش گیاهی روزمینی، 62 ﮔﻮﻧﻪ گیاهی از 22 خانواده و در مطالعه بانک بذر خاک 29 گونه از 13 خانواده شناسایی شدند. همه گونههای موجود در بانک بذر خاک در پوشش گیاهی روزمینی حضور داشتند. نتایج نشان داد که ﭘﻮﺷﺶ گیاهی روزمینی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﺬﺭ ﺧﺎک اﺯ ﻏﻨﺎی ﮔﻮﻧﻪای ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮﺭﺩاﺭ ﺑﻮﺩ. تشابه زیاد گونههای بانک بذر خاک و پوشش گیاهی روزمینی گویای این مطلب بود که بانک بذر خاک منطقه قابلیت احیای پوشش گیاهی روزمینی را دارد، اما با توجه به عدم مشاهده گونه درختی در بانک بذر خاک میتوان گفت که احیای جوامع درختی فقط با تکیه بر جوانهزنی بذر از بانک بذر خاک عملی نیست. بهدلیل ساختار و نوع پوشش گیاهی قبلی منطقه که جنگل نبوده است، درنهایت گرایش طبیعی منطقه به سوی گونههای غیرجنگلی است.
بانک بذر خاک,پوشش گیاهی روزمینی,رستهبندی,غنای گونهای
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107378.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107378_ce886b466b70c70c73d2f447fc77c4c8.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
مطالعه برخی ویژگیهای رویشگاهی و صفات کیفی شیردار (Acer cappadocicum Gled) در جنگلهای جنوب ساری
495
485
FA
حجتالله
شعبانی ورکی
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی
سهراب
الوانینژاد
استادیار، گروه جنگلداری و پژوهشکده منابع طبیعی و زیستمحیطی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه یاسوج
salvaninejad@yu.ac.ir
کامبیز
اسپهبدی
دانشیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
k_espahbodi@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107380
شیردار(<em>Acer cappadocicum </em>Gled<em>.</em>) یکی از گونههای جنس افرا و جزء گونههای درختی مهم و بومی جنگلهای شمال کشور است. هدف از انجام پژوهش پیشرو بررسی برخی از خصوصیات رویشگاهی و صفات کیفی درختان شیردار در جنگلهای جنوب ساری بود. با مطالعه و بررسی جنگلهای منطقه مورد مطالعه، بخشهایی که شیردار در آنجا حضور داشت، انتخاب شد و 93 قطعهنمونه 10 آری در شرایط فیزیوگرافیک مختلف (ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت جغرافیایی) بهطور انتخابی پیاده شد. در قطعات نمونه، مشخصات جغرافیایی منطقه و صفات کمی و کیفی درختان شیردار ثبت شد. بهمنظور بررسی شرایط خاک منطقه نیز 20 نمونه خاک بهطور تصادفی برداشت شد. نتایج نشان داد که تعداد درختان شیردار در هر قطعهنمونه از حداقل یک تا حداکثر 29 درخت متغیر بود. اثر فاکتورهای فیزیوگرافی شامل شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا بر پراکنش شیردار معنیدار بود، بهطوریکه بیشترین فراوانی شیردار در شیب 21 تا 40 درصد، جهت شرقی و محدوده ارتفاعی 1501 تا 1700 متر از سطح دریا مشاهده شد. کمترین درختان راستار شیردار در شیب یک تا 20 درصد، جهت شرقی و ارتفاع 1701 تا 1900 متر از سطح دریا مشاهده شد و بیشترین درختان قائم شیردار نیز در شیب 81 تا 150 درصد، جهت غربی و ارتفاع 1901 تا 2100 متر از سطح دریا دیده شد. همچنین بیشترین فراوانی درختان شیردار در خاکهای لومی مشاهده شد، اما قطورترین و بلندترین درختان شیردار در خاکهایی با بافت رسی حضور داشتند.
جنگلهای هیرکانی,شیردار,عاملهای خاکی,عاملهای رویشگاهی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107380.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107380_a7daf0d0e943ccb480cdf6c4e6d0020a.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
تحمل صنوبر اورامریکن (Populus euramericana 561/41) به غلظتهای مختلف سرب
506
496
FA
عاطفهسادات
امامی
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
مسعود
طبری کوچکسرایی
استاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
mtabari@modares.ac.ir
نادر
بهرامیفر
استادیار، گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
آزاده
صالحی
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
salehi.azadeh@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107384
در پژوهش پیشرو، پتانسیل گیاهپالایی کلن 561/41 صنوبر اورامریکن (<em>Populus euramericana </em>Guinier) به خاک آلوده به سرب (غلظتهای صفر، 500، 1000، 1500 و 2000 میلیگرم بر کیلوگرم) در یک مکان مسقف در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد که در غلظتهای 500، 1000، 1500 و 2000 میلیگرم بر کیلوگرم سرب، زندهمانی بهترتیب حدود 19/9، 35/8، 55/6 و 60/3 درصد کاهش یافت. این درحالی بود که اعمال غلظتهای مختلف سرب تغییر محسوسی در کاهش طول ریشه و ارتفاع ساقه ایجاد نکرد و تا غلظت 500 میلیگرم بر کیلوگرم سرب، سطح برگ و زیتودههای ریشه، ساقه، برگ و کل نونهال کاهش پیدا نکرد. با افزایش غلظت سرب در خاک، غلظت و مقدار سرب در ریشه، ساقه و برگ افزایش یافت و مقادیر آنها همواره در ریشه بیشتر از ساقه و برگ بود. در غلظت 500 میلیگرم بر کیلوگرم سرب، کارآیی انتقال (تجمع سرب در اندام هوایی) و شاخصهای تحمل ریشه، اندام هوایی و نونهال بیشتر از غلظتهای دیگر اعمالشده سرب بود. بهطور کلی، نونهالهای <em>P. euramericana</em> در غلظت 500 میلیگرم بر کیلوگرم تحمل بسیار خوبی نسبت به فلز سنگین سرب داشتند و در غلظتهای بیشتر، اگرچه شاخص تحمل آنها حدود 60 درصد کاهش یافت، اما نشاندهنده تحمل قابل قبول این کلن در غلظتهای زیاد سرب بود. همچنین انباشت قابل ملاحظه سرب در ریشه، نشاندهنده عمل تثبیت ریشهای بود که میتواند این کلن را برای پروژههای گیاهپالایی در محیطهای آلوده به سرب، مطلوب معرفی کند.
آلودگی خاک,سرب,شاخص انتقال,شاخص تحمل,گیاهپالایی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107384.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107384_fd80738cdddd1f2e25e20bd2f5d1dd34.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
نقش درختان حرا در کاهش آلودگی فلزات سنگین رسوبات خور بساتین
519
507
FA
حمید
داودی
پژوهشگر، گروه مهندسی رودخانه و سواحل، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
hdda1347@gmail.com
حسین
نگارستان
دانشیار، گروه اکولوژی، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
hosseinnegarestan@yahoo.com
محمدرضا
غریبرضا
استادیار پژوهش، گروه مهندسی رودخانه و سواحل، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
راضیه
لک
استادیار، سازمان زمینشناسی کشور
lak_ir@yahoo.com
محمدصدیق
مرتضوی
استادیار پژوهش، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
10.22092/ijfpr.2016.107385
خور بساتین در سواحل شمالی خلیج فارس و شرق استان بوشهر از یکسو به خلیج نایبند و از سوی دیگر به رودخانه گاوبندی منتهی میشود. خور بساتین ازنظر دارا بودن شرایط ویژه اکولوژیکی، یکی از زیستگاههای جنگلهای حرا در سواحل شمالی خلیج فارس بهشمار میرود، اما در سالهای اخیر جایگاه تمرکز انواع آلایندههای محیط زیستی شده است. آشکارسازی نقش تعدیلکننده جنگلهای حرا در کاهش آلودگی و شناخت وضعیت تمرکز عناصر فلزی و شبهفلزی و تطابق آنها با رویدادهای محیطی در خور بساتین از اهداف پژوهش پیشرو بود. روش تحقیق بهگونهای طراحی شد که نمونهبرداری جامعی با توجه به وسعت خور بساتین از رسوبات سطحی و عمقی دستنخورده انجام شود و غلظت 50 عنصر فلزی، شبهفلزی و عناصر نفت- پیوند تعیین شود. 120 نمونه رسوب پس از آمادهسازی، توسط دستگاه ICP-OES تجزیه و تحلیل شدند. همچنین در تجزیه و تحلیل آماری از نرمافزار ماکرو XL Stat Pro 2015 بهمنظور بررسی ارتباط بین عناصر استفاده شد. نتایج پژوهش پیشرو نشان داد که با تغییر ریختشناسی دهانه خور بساتین از سال 1379 و محدود شدن چرخه هیدرولیکی جریانهای جزرومدی، نرخ رسوبگذاری در خور بساتین بهاندازهای افزایش یافته است که باعث خشک شدن درختان حرا شده است. این فرآیند نقش مستقیمی در غنیشدن فلزات سنگین در خور بساتین و عدم پالایش آنها توسط گیاهان داشته است. نتایج نشان داد که نرخ متوسط رسوبگذاری در خور بساتین بین 1/8 تا دو سانتیمتر در سال در تغییر بوده است.
افقهای کلیدی,پالایش بیولوژیکی,جنگلهای حرا,فلزات سنگین,نرخ رسوبگذاری
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107385.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107385_c5df1f2e36ef34e4e58b115e3ef8fc55.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
اثر تغییرات صفات رویشی کبوده (Populus alba L.) بر تولید چوب در حاشیه رودخانه زایندهرود اصفهان
528
520
FA
سیدماجد
حسامی
پژوهشگر، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
hesami@asia.com
فرهاد
اسدی
دانشیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
fasadi@rifr-ac.ir
10.22092/ijfpr.2016.107388
برای برآورد مقدار تولید چوب صنوبر در صنوبرکاریهای سنتی، محاسبه میزان رویش آنها ضروری است. بهمنظور بررسی تغییرات صفات رویشی صنوبر در حاشیه رودخانه زایندهرود اصفهان، شش توده کبوده (<em>Populus alba </em>L.) از سطح صنوبرکاریشده حاشیه رودخانه انتخاب شدند و مشخصات رویشی آنها شامل قطر، ارتفاع، میزان رویش قطری و میزان افزایش ارتفاع اندازهگیری شد و سپس رویش حجمی آنها محاسبه شد. داده<sub></sub>های جمعآوریشده بهروش آماری تجزیه واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج، تودهها در صفات ارتفاع، قطر، متوسط رویش و رویه زمینی در سطح اطمینان 99 درصد و در صفت حجم چوب در هکتار در سطح اطمینان 95 درصد تفاوت معنیداری را نشان دادند. براساس جدول مقایسه میانگینها، توده چهار ازنظر صفات قطر، ارتفاع و رویه زمینی و توده شش ازنظر حجم چوب تولیدی در هکتار و رویش سالانه بیشترین مقدار را داشتند. میزان رویش سالانه در هکتار از 53/16 تا 25/47 متر مکعب در تودههای مختلف متغیر بود که این حداکثر تولید چوب علاوهبر تفاوت توده، بهدلیل وجود حداقل فاصله کاشت درختان و افزایش تعداد در هکتار بهدست آمد. بهعبارت دیگر تغییرات فاصله کاشت و دخالتهای مدیریتی در تودهها را میتوان در میزان و کیفیت تولید چوب صنوبر بسیار مؤثر دانست.
اصفهان,صفات رویشی,صنوبر
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107388.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107388_8ec34b97a07d34a991b3e37d36999c3e.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
بررسی کمی و کیفی و پهنهبندی ارتفاعی تودههای جنگلی منطقه حفاظتشده ارسباران
540
529
FA
شهروز
مرادی
کارشناس ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
moradishahroz@yahoo.com
الیاس
رمضانی
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
elias.ramezani@gmail.com
احمد
علیجانپور
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
ahmad.alijanpour@yahoo.com
عباس
بانج شفیعی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
banedg@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107390
شناخت ویژگیهای جنگلشناسی تودههای جنگلی مقدم بر هرگونه اقدام مدیریتی در جنگل است. پژوهش پیشرو با هدف تعیین تیپهای جنگلی و بررسی ویژگیهای مهم جنگلشناسی تودهها در امتداد گرادیان ارتفاعی جنگلهای حفاظتشده ارسباران انجام شد. بدینمنظور، قطعهنمونههای دایرهایشکل 400 متر مربعی در فواصل ارتفاعی 50 متری، در امتداد پنج خطنمونه به فاصله 100 متر از یکدیگر، از پایینترین حد (1100 متر) تا بالاترین حد (1725 متر) گسترش جنگل پیاده شدند. در هر قطعهنمونه، پس از تعیین عاملهای فیزیوگرافی (شیب، جهت دامنه، ارتفاع و مختصات جغرافیایی)، گونههای گیاهی چوبی شناسایی و قطر برابر سینه کلیه درختان، مبدا درختان، وضعیت سلامت، تعداد تنه و وضعیت تنه نسبت به سطح افق اندازهگیری و تعیین شد. همچنین در مرکز هر قطعهنمونه اصلی، یک قطعهنمونه 100 متر مربعی پیاده شد و فراوانی زادآوریها بررسی شد. در این پژوهش چهار تیپ ممرز- بلوط سفید (1100 تا 1400 متری از سطح دریا)، ممرز- بلوط سفید- کرب- ون (1400 تا 1500 متری از سطح دریا)، ممرز- بلوط سفید- کرب (1500 تا 1650 متری از سطح دریا) و ممرز- اوری (1650 تا 1725 متری از سطح دریا) در طول گرادیان ارتفاعی شناسایی شدند. بیشترین تعداد در هکتار (تودههای بالغ و زادآوری) و میانگین رویه زمینی درختان در تیپ ممرز- اوری و بیشترین میانگین قطر برابر سینه در تیپ ممرز-بلوط سفید مشاهده شد. بیشینه فراوانی زادآوری دانهزاد نیز در تیپ ممرز- بلوط سفید- کرب دیده شد.
ارسباران,زادآوری,فیزیوگرافی,گرادیان ارتفاعی,ویژگیهای کمی و کیفی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107390.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107390_7e20db04093349c86c02795e376dd033.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
ارتباط روشنههای تاجپوشش ناشی از اجرای شیوه تکگزینی با ضخامت لایه هوموس در جنگل راش (مطالعه موردی: راشستان الندان ساری
548
541
FA
کامبیز
ابراری واجاری
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان
kambiz_abrari2003@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107391
پژوهش پیشرو به نقش روشنههای تاجپوشش ناشی از اجرای شیوه تکگزینی بر میزان ضخامت لایه هوموس در توده جنگلی راش پرداخته است. شانزده روشنه در طبقات کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ با چهار تکرار برای هر طبقه در راشستان سری الندان ساری، استان مازندران انتخاب شدند. اندازهگیری لایه هوموس در مرکز و چهار جهت اصلی روشنهها و نمونهبرداری برای برخی آزمایشهای شیمیایی بهروش نمونههای ترکیبی انجام شد. نتایج نشان داد که روشنههای تاجپوشش ازنظر ضخامت لایه هوموس اختلاف معنیداری داشتند. ضرایب همبستگی اسپیرمن نشان داد که با افزایش ضخامت لایه هوموس، مقدار ازت کل (درصد)، فسفر و کربن آلی (درصد) کاهش یافت. ضخامت لایه هوموس در مرکز روشنهها کمتر از حاشیه روشنهها بود و بیشترین میانگین ضخامت لایه هوموس در جهت شمال جغرافیایی مشاهده شد. بهطور کلی، نتایج پژوهش نشان داد که روشنههای ناشی از اجرای عملیات بهرهبرداری بعد از هشت سال بر عمق لایه هوموس در جنگل راش مؤثر بودند که بهنوبه خود بیانگر اهمیت و نقش روشنهها در بومسازگان جنگل است<strong>.</strong><br /> <br /> <br /> <br />
جنگل هیرکانی,خاک,راش,روشنه
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107391.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107391_1b90bce99c2a5afd1bde37281fdcc40d.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
24
3
2016
09
22
مقایسه رشد و موفقیت کاج الدار (Pinus eldarica Medw.) در تودههای خالص و مخلوط با اکالیپتوس (Eucalyptus camadulensis Dehnh.) در جنگلکاریهای پارک شهید پایدار اردکان
558
549
FA
فائزهالسادات
خلیفه سلطانیان
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی
بهمن
کیانی
0000-0001-6224-2994
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد
bnkiani@yazd.ac.ir
محمدحسین
حکیمی میبدی
استادیار، گروه مدیریت بیابان، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد
mhhakima@yazd.ac.ir
آفاق
تابنده ساروی
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد
a_tabandeh427@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2016.107397
در پژوهش پیشرو درختان کاج الدار (<em>Pinus eldarica</em> Medw.) در تودههای خالص (با دو تراکم) و مخلوط با اکالیپتوس (<em>Eucalyptus camadulensis</em> Dehnh.)ازنظر رویش، ابعاد و وضعیت کیفی بررسی و مقایسه شدند. بدینمنظور نمونهبرداری بهروش منظم- تصادفی انجام شد و مشخصات کمی توده سرپا شامل قطر برابر سینه، ارتفاع و قطر تاج بههمراه صفات کیفی ازجمله دوشاخگی، پوسیدگی و پیچیدگی تنه اندازهگیری و ثبت شدند و براساس آنها ضریب پایداری، سطح مقطع در ارتفاع برابر سینه، حجم و رویش مشخصات کمی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تجزیه واریانس و برای مقایسه میانگینها از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که ازنظر تمام صفات بهاستثنای ارتفاع کل و رویش ارتفاعی، اختلاف معنیداری بین تودهها وجود داشت. بر این اساس، توده مخلوط نسبت به دو توده خالص ازنظر مقادیر مشخصات کمی برتر بود. میزان پایداری، قطر و رویش قطری، حجم و رویش حجمی، رویه زمینی و رویش آن و سطح تاج در این توده بیشتر بود و تنها ازنظر میانگین رویش ارتفاعی و ارتفاع کل اختلاف وجود نداشت. ازنظر ارتفاع تنه نیز توده خالص و متراکم کاج بیشترین هرس طبیعی و تنه بدون شاخه را داشت. بیشترین پیچیدگی تنه و دوشاخگی در توده مخلوط و بیشترین پوسیدگی در توده خالص و متراکم مشاهده شد. بهطور کلی کاشت این گونه بهطور مخلوط ارجحیت دارد که بهدلیل استفاده بهتر از ظرفیت رویشگاه است و ازنظر زیباییشناختی و محیط زیستی نیز مورد تأیید است.
ترکیب,جنگلکاری,رویش,فاصله کاشت,کاج الدار
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107397.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107397_e1db3ace1fa259566fe464e219c5a22e.pdf