مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
شناسنامه
1
13
FA
10.22092/ijfpr.2012.119419
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_119419.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_119419_9902fa4879caaf1992ae544175a848d2.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
اندازهگیری ظرفیت باربری جاده جنگلی تازه روسازی شده بهروش صحرایی با استفاده از نفوذسنج دینامیک (DCP)
193
183
FA
احسان
عبدی
استادیار، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
حمید
صوفی مریو
کارشناس مسئول گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
جعفر
فتحی
کارشناس جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
10.22092/ijfpr.2012.107242
جادههای جنگلی با وجود هزینهبر بودن، بهعنوان عاملی ضروری برای دسترسی بهمنظور مدیریت منابع جنگلی مطرح هستند. کیفیت این جادهها تا حدود زیادی به نوع مصالح بهویژه در روسازی بستگی دارد که گاهی تا 70 درصد هزینه کل را دربرمیگیرد. هدف از این مطالعه بکار بردن ابزار نفوذسنج دینامیک (DCP) بهمنظور کنترل و بررسی مقدار ظرفیت باربری کالیفرنیا (CBR) در جاده تازه تکمیل شده با استفاده از تثبیتکننده یونی در بخش نمخانه جنگل خیرود بود. به اینمنظور با استفاده از DCP اقدام به برآورد ظرفیت باربری در رابطه با عمق در 28 نمونه و با پنترومتر مقاومت به نفوذ سطح جاده در محور وسط و کنارهها گردید. سپس مقادیر ایندکس نفوذ حاصل از DCP تبدیل به مقادیر CBR گردید. نتایج نشان داد که با وجود استفاده از تثبیتکننده، مقاومت قسمتهای با مصالح رس و مخلوط درشتدانه بیشتر از قسمت دارای خاک رس میباشد. همچنین بین مقادیر دو ابزار در لایه سطحی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد. بهطوری که مقادیر CBR جاده کمتر از حد انتظار و ناکافی برای عبور ترافیک و در کلاسه ضعیف از نظر ترافیکپذیری قرار داشت. با توجه به عدم انجام آزمایش CBR در پروژه جادههای جنگلی به دلیل زمان و هزینهبر بودن، استفاده از DCP به عنوان ابزاری ساده، کارا، کم هزینه و بدون تخریب برای برآورد CBR عرصه توصیه میگردد.
جاده جنگلی,روسازی,CBR,DCP,تثبیتکننده یونی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107242.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107242_d69acfdafe8e511f3694e3fbe54c38c5.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
بررسی چهار روش نمونهبرداری بهمنظور برآورد سطح تاج پوشش در جنگلهای بلوط زاگرس (مطالعه موردی جنگلهای مهریان شهرستان یاسوج)
203
194
FA
اصغر
فلاح
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
fallaha2007@yahoo.com
محمود
زبیری
استاد، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
zobeiri@ut.ac.ir
امین
رحیمیپور سیسخت
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم کشاورزی، دانشگاه مازندران
حامد
نقوی
دانشجوی دکتری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
hm.naghavi@gmail.com
10.22092/ijfpr.2012.107247
بهمنظور بررسی و تعیین روش نمونهبرداری مناسب برای جنگلهای بلوط یاسوج با توجه به مشخصه دقت آماربرداری (مقدار خطای قابل قبول) و صحت برای مشخصه سطح تاجپوشش در هکتار، چهار روش آماربرداری منظم تصادفی با قطعات نمونه مستطیلی، خط نمونه، نواری و نمونهبرداری با مونهبندی (استراتیفیکاسیون) انتخاب و عملکرد آنها در جنگل مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا یک آماربرداری صددرصد در منطقهای به وسعت 100 هکتار از جنگلهای منطقه مهریان یاسوج انجام شد و مختصات جغرافیایی تمامی درختان توسط دستگاه GPS ثبت گردید. سپس با انتقال اطلاعات حاصل از آماربردای صددرصد به رایانه، جایگاه درختان در نقشه رقومی منطقه مشخص گردید و روشهای آماری مذکور بهوسیله کامپیوتر در نرمافزارهای AutoCAD، ArcView و ArcInfo در 30 تکرار اجرا و مقادیر بدست آمده با مقادیر بدست آمده از آماربرداری صددرصد مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین واقعی سطح تاجپوشش (حاصل از آماربرداری صددرصد) برابر است با 2257 مترمربع در هکتار و در روشهای آماری منظم تصادفی، خط نمونه با طول ثابت، نواری و استراتیفیکاسیون این مقدار بهترتیب برابر با 2390، 2220، 1995 و 2341 مترمربع در هکتار میباشد. محاسبه حدود اعتماد در هر چهار روش نشان داد که حدود اعتماد محاسبه شده برای مشخصه سطح تاجپوشش در هکتار، میانگین واقعی جامعه را دربرمیگیرد. با در نظر گرفتن مقدار درصد خطای آماربرداری مشخص شد این مقدار در روشهای منظم تصادفی، خط نمونه و مونهبندی بهترتیب برابر با 18، 4 و 14 درصد میباشد، با توجه به این که در روش نواری، آماربرداری مبتنی بر اصول آماری نمیباشد، نمیتوان درصد خطا و حدود اعتماد (E) را محاسبه نمود، بنابراین برای مقایسه این روش فقط میانگین سطح تاجپوشش بدست آمده در این روش با سایر روشها مقایسه شد. همچنین بررسی میزان صحت نتایج بدست آمده از روشهای مختلف نشان داد که نتایج بدست آمده از روش خط نمونه دارای بیشترین میزان صحت و نتایج بدست آمده از روش نواری دارای کمترین میزان صحت هستند. بنابراین روش خط نمونه بهعنوان مناسبترین روش در اینگونه جنگلها معرفی میگردد.
نمونهبرداری,تاجپوشش,منظم تصادفی,خط نمونه,نواری,مونهبندی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107247.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107247_e1b48935aac653489625955939fe1b79.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
بررسی اهمیت معیارها و شاخصهای فرایند خاور نزدیک در مدیریت پایدار جنگلهای زاگرس (مطالعه موردی: حوضه آبخیز تنگ سولک استان کهگیلویه و بویراحمد)
216
204
FA
مهدی
زندبصیری
مربی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان
mehdi.zandebasiri@yahoo.com
طیبه
پروین
دانشآموخته کارشناسی جنگلداری، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان
10.22092/ijfpr.2012.107252
هدف از انجام این تحقیق، مشخص کردن مهمترین معیارها و شاخصهای مدیریت پایدار برای حوضه آبخیز تنگ سولک استان کهگیلویه و بویر احمد بود. تعیین مهمترین معیارها و شاخصها، فرآیند پایش آنها را سادهتر میکند. بهاین منظور، با استفاده از روش نمونهگیری مقصودی و طرح پرسشنامه برپایه مقیاس لیکرت، در مرحله اول، ارجحیت معیارها و در مرحله دوم، ارجحیت شاخصهای کلیدی، مشخص شد. در مرحله سوم تحقیق با استفاده از چهارچوب فشار، وضعیت و واکنش، واکنشهای مطرح برای شاخصهای مدیریت پایدار مشخص شدند. نتیجه پژوهش نشان داد که وسعت منابع جنگلی، چهارچوب قانونی- تشکیلاتی و نقش حفاظتی جنگل، مهمترین معیارهای مدیریت پایدار در منطقه مورد بررسی هستند. شاخصهای مساحت منابع جنگلی، مساحت تحت مدیریت حفاظت، مساحت عرصههای فرسایش یافته و سیاست ملی جنگل، شاخصهای کلیدی مدیریت پایدار در منطقه مورد بررسی هستند. نتایج تحلیل فشار، وضعیت، واکنش نیز حکایت از آن دارد که تدوین سیاست ملی جنگل، ایجاد مدیریت یکپارچهنگر و سرمایهگذاری مجدد، مهمترین واکنشهای مطرح برای شاخصهای کلیدی هستند.
نمونهگیری هدفمند,مقیاس لیکرت,چهارچوب فشار- وضعیت- واکنش,سیاست ملی جنگل
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107252.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107252_1bd425379920dec9ba255e03f4a0e0ef.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
بررسی استقرار چند گونه و پروونانس صنعتی اکالیپتوس در غرب استان فارس
232
217
FA
مجتبی
حمزهپور
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس
hamzehpoor@farsagres.ir
حسین
سردابی
دانشیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
hosseinsardabi@gmail.com
سید کاظم
بردبار
استادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس
sbordbar86@gmail.com
لادن
جوکار
مربی پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس
joukar_l@yahoo.com
علیرضا
عباسی
کارشناس، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس
abbasi@farsagres.ir
10.22092/ijfpr.2012.107255
در این تحقیق بهمنظور معرفی گونههای مناسب و صنعتی اکالیپتوس، ابتدا نسبت به جمعآوری اطلاعاتی از قبیل خاک، عوامل اقلیمی و اسامی گونههای گیاهی منطقه اقدام و در ادامه تعداد 15 گونه و پروونانس اکالیپتوس در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی به فاصله 3×3 متر از یکدیگر کاشته و ویژگیهای زندهمانی، رشد طولی، رشد قطری ، کیفیت و درصد تاجپوشش به مدت پنج سال اندازهگیری شد. براساس مقایسه انجام شده بین میانگینها و انجام آزمون چند دامنهای دانکن تا این مرحله از بررسی، گونههای <em>Eucalyptus camaldulensis</em> 15195، <em>E. camaldulensis</em> 15272، <em>E. camaldulensis</em> 15023، <em>E. camaldulensis</em> 20709 و <em>E. maidenii</em> 300-sh از نظر درصد زندهمانی در بالاترین رده و از نظر رویش قطری و ارتفاع در طبقه میانی جای داشتند و گونههای <em>E. globulus</em> ssp. <em>bicostata</em> 16731 و <em>E. camaldulensis</em> 41-ch با وجود رشد قطری و ارتفاعی بسیار مطلوب، از نظر درصد زندهمانی در پایینترین رده قرار گرفتند.
اکالیپتوس,استقرار,جنگلکاری,زندهمانی,قطر,ارتفاع,تاج پوشش
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107255.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107255_965f2618f1ca54c2afe1cbc678368f70.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
مقایسه تغییرات آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و اسید فسفاتاز خاک در سه رویشگاه جنگلی و دستکاشت فندق در دو فصل
242
233
FA
فرهنگ
مراقبی
استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری
f.moraghebi@iausr.ac.ir
محمد
متینیزاده
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
mohamadmatinizadeh@yahoo.com
بابا
خانجانی شیراز
کارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی گیلان
مریم
تیموری
مربی پژوهشی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
mteimouri@rifr-ac.ir
فرناز
افدیده
کارشناس، باشگاه پژوهشگران جوان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری
10.22092/ijfpr.2012.107407
تولید و ترشح آلکالین فسفاتاز و اسید فسفاتاز بهترتیب توسط میکروارگانیسمها و گیاهان نقش مهمی در تبدیل فسفات آلی به معدنی و دسترسی گیاهان به آن دارد. برای مطالعه این دو صفت در رویشگاههای فندق از خاک ریزوسفر پایههای فندق در دو رویشگاه طبیعی آقاولر (استان گیلان) و آرپاتپه (استان اردبیل) و رویشگاه دستکاشت ایستگاه تحقیقات البرز (استان البرز) در دو فصل بهار و تابستان نمونهبرداری انجام شد. پس از عصارهگیری از خاک و انجام واکنشهای بیوشیمیایی لازم، فعالیت آلکالین فسفاتاز و اسید فسفاتاز با استفاده از اسپکتروفتومتر سنجیده شد. بررسیهای ما نشان داد که میزان فسفر قابل جذب در سه رویشگاه متفاوت و بهترتیب در رویشگاه آرپاتپه 21/23 در رویشگاه البرز 42/32 و در رویشگاه آقاولر 56/8 ppm بود. فعالیت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز (µg ρNP g<sup>-1</sup> h<sup>-1</sup> (±21/38) 520/35) و اسید فسفاتاز ( µg ρNP g<sup>-1</sup> h<sup>-1</sup> (±29/52) 678/02) خاک در رویشگاه آرپاتپه در هر دو فصل بهار و تابستان از دو رویشگاه دیگر بیشتر بود. همچنین بررسیها نشان داد که میزان فعالیت اسید فسفاتاز در تابستان حدود 2/5 برابر فعالیت در بهار در هر 3 منطقه بوده که بیانکنندهی رشد ریشهها در طول دورهی رویش است. بنابراین فعالیت آلکالین فسفاتاز در فصل تابستان 2 برابر یا کمتر از آن در 3 رویشگاه میباشد که منعکسکننده دوره سکون در فعالیت میکروارگانیسمها در طول تابستان است.
فندق,جنگل,آلکالین فسفاتاز,اسید فسفاتاز
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107407.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107407_0f200eba931c51b061e17e21204cbe8a.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
ارزیابی روشهای چشمی برآورد میزان بذردهی مازودار (Quercus infectoria Olivier) در جنگلهای بانه
255
243
FA
مهدی
پورهاشمی
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
pourhashemi@rifr-ac.ir
مهدی
زندبصیری
مربی، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان
mehdi.zandebasiri@yahoo.com
پریسا
پناهی
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
parisapanahi56@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2012.107277
در این تحقیق برای اولین بار در ایران با استفاده از سه روش مختلف برآورد چشمی به نامهای Whitehead، Christisen-Kearby و روش تعدیلشدة Graves، شمار بذر 120 درخت مازودار (<em>Quercus infectoria</em> Olivier) در جنگلهای روستای هلو شهرستان بانه در استان کردستان (زاگرس شمالی) برآورد و همبستگی این روشها با روش شمارش تاجی مقایسه شد. درختان نمونه با استفاده از روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی انتخاب و قطر برابرسینه، قطر کوچک و بزرگ تاج آنها اندازهگیری شد. در ابتدای شهریورماه با استفاده از روشهای اشارهشده، وضعیت بذردهی درختان نمونه رتبهبندی و شاخص بذردهی در هر روش محاسبه شد. سپس کلیة بذرها روی تاج نیز بهتفکیک درخت شمارش شده و تراکم بذر (شمار بذر در واحد سطح تاج) محاسبه شد. براساس نتایج بدستآمده 24 درخت فاقد بذر بودند و میانگین تراکم بذر 7/2 بدست آمد. همچنین مقادیر شاخصهای محاسبهشدة روشهای برآورد چشمی بیانگر بذردهی ضعیف درختان مازودار بود. بررسی همبستگی روشهای برآورد چشمی با روش شمارش تاجی نشان داد که هر سه روش همبستگی زیادی دارند، اما بیشترین مقدار ضریب همبستگی (0/87) مربوط به روش Whitehead میباشد. در مجموع سودمندی روشهای برآورد چشمی در تعیین وضعیت بذردهی درختان مازودار بهدلیل سهولت اجرا، هزینة کم و دقت قابلقبول مورد تأیید قرار گرفت.
بانه,برآورد چشمی,بذر بلوط,تولید بذر,مازودار
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107277.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107277_e68205b151edcba92ce09b0d78dce5f8.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
فرایند تغذیه و بازگشت عناصر غذایی در جنگلکاریهای خالص و آمیخته بلندمازو (مطالعه موردی: جنگلهای پاییندست چمستان نور)
272
256
FA
عیناله
روحی مقدم
استادیار، دانشگاه زابل
rouhimoghaddam@yahoo.com
سیدمحسن
حسینی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
hosseini@modares.ac.ir
احمد
رحمانی
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
arahmani@rifr-ac.ir
مسعود
طبری
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
masoudtabari@modares.ac.ir
عزتاله
ابراهیمی
کارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران
10.22092/ijfpr.2012.107278
این تحقیق در یکی از طرحهای تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات جنگل و مرتع چمستان (که در سال 1373 شروع شده بود) انجام شد. در این طرح کاملاً تصادفی، بلوط بهصورت خالص و آمیخته به نسبت 50 درصد به 50 درصد با هر یک از گونههای آزاد، پلت، داغداغان و ممرز جنگلکاری شد. اهداف این تحقیق عبارتند از: بررسی میزان عناصر غذایی برگها و آگاهی از میزان بازگشت عناصر غذایی توسط برگهای مرده در جنگلکاریهای خالص و آمیخته، تعیین تولید در هکتار لاشبرگ برای هر یک از گونهها و جنگلکاریها و برآورد میزان انباشت عناصر غذایی از طریق جریان عناصر از لاشبرگها به کف جنگل. به همین منظور نمونهبرداری برگهای سبز هر یک از گونهها و در هر یک از تیمارها در مردادماه و برای برگهای مرده و در حال خزان در آذرماه انجام شد و عناصر غذایی آنها در آزمایشگاه مورد اندازهگیری قرار گرفت. در داخل هر یک از تیمارها در ابتدای فصل خزان تلههای جمعآوری برگ گذاشته شده و در پایان فصل خزان برگهای جمع شده پس از تفکیک گونهها و خشک شدن، توزین شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان عناصر غذایی جنگلکاریهای آمیخته بهتر از جنگلکاریهای خالص میباشد. در این تحقیق تولید لاشبرگ در تیمار بلوط آمیخته با داغداغان بهمیزان 5/02 و در تیمار بلوط خالص 6/14 تن ماده خشک در هکتار در سال بدست آمد که بالاتر از متوسط تولید لاشبرگ سالیانه جنگلهای معتدله اروپا میباشد. میزان انباشت عناصر غذایی در کف جنگل در پی ریزش لاشبرگها در تیمار آمیخته بلندمازو- پلت بیشتر از تیمارهای آمیخته دیگر و تیمار بلوط خالص بود. نتایج این تحقیق این موضوع را تأیید میکند که شناخت رفتار تغذیهای در جنگلکاریها برای مدیریت پایدار آنها سودمند خواهد بود.
جنگلکاری خالص و آمیخته,تغذیه,بازگشت عناصر غذایی,تولید لاشبرگ,بلندمازو
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107278.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107278_c370b1776d5fcb4c4ffd20defa361a9d.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
شبیهسازی مکانی- زمانی تغییرات گستره جنگل در آبخیز چهلچای استان گلستان با استفاده از مدل تلفیقی سلولهای خودکار و زنجیره مارکف
285
273
FA
آرش
زارع گاریزی
دانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشگاه یزد
arash.zare86@gmail.com
واحدبردی
شیخ
استادیار، دانشکده مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
امیر
سعدالدین
استادیار، دانشکده مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
amir.sadoddin@gmail.com
عبدالرسول سلمان
ماهینی
دانشیار، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
10.22092/ijfpr.2012.107279
اهمیت پوشش و کاربری اراضی بهعنوان یک عامل پویا و مؤثر بر شرایط زیستی ایجاب میکند که همواره اطلاعات کمی و کیفی دقیقی از آن تهیه و تغییرات مربوط به آن در بازههای زمانی کوتاهمدت تعیین گردد. مدلسازی تغییرات پوشش اراضی، اطلاعات ارزشمندی را برای ادراک بهتر فرایند تغییر، تعیین عوامل مؤثر و پیشبینی مناطق در معرض تغییر فراهم میآورد. در تحقیق حاضر از مدل تلفیقی CA-Markov برای شبیهسازی تغییرات پوشش جنگلی در آبخیز چهلچای مینودشت استفاده شد. این مدل که تلفیقی از سلولهای خودکار و زنجیره مارکف است، با افزودن مشخصه مجاورت مکانی به مدل تصادفی زنجیره مارکف، پوشش اراضی را برای سالهای آینده پیشبینی میکند. از تصاویر سنجنده TM سال 1987، نقشه کاربری سال 2001 و تصویر ETM+ سال 2009 برای تهیه نقشه پوشش جنگلی آبخیز چهلچای و ارزیابی تغییرات آن در طی زمان استفاده گردید. بهمنظور بررسی ارتباط تغییرات پوشش جنگل با برخی عوامل محیطی و انسانی و تهیه نقشههای شایستگی تبدیل اراضی، رابطه رگرسیون لجستیک بین نقشه تغییرات پوشش جنگلی بهعنوان متغیر وابسته و عوامل مؤثر بهعنوان متغیرهای مستقل، برقرار گردید. سپس پوشش و کاربری اراضی سال 2009 با استفاده از مدل CA-Markov و بر مبنای تغییرات مشاهده شده بین سالهای 1987 تا 2001، پیشبینی شد. اعتبارسنجی مدل با مقایسه نقشه شبیهسازی شده با نقشه واقعی حاصل از طبقهبندی تصویر ماهوارهای سال 2009 انجام شد. ضریب صحت استخراج شده، نشاندهنده قابلیت بالای این مدل برای شبیهسازی تغییرات پوشش جنگلی در آبخیز چهلچای میباشد (شاخص کاپا = 0/92). در نهایت با فرض ادامه روند کنونی، نقشه پوشش جنگلی آبخیز مورد نظر برای سال 2020 پیشبینی گردید که نتایج بیانگر کاهش قابل توجه مناطق جنگلی است.
تغییرات گستره پوشش جنگلی,رگرسیون لجستیک,زنجیره مارکف,سلولهای خودکار,آبخیز چهلچای
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107279.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107279_24ee834d3645d1c0c897e004dbc5666a.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
پویایی عناصر غذایی لاشبرگ نوئل (Picea abies (L) Karst) آمیخته با لاشبرگ گونههای راش (Fagus orientalis lipsky)، توسکا (Alnus subcordata C.A.Meyer) و پلت (Acer velutinum Boiss.) در توده دست کاشت نوئل منطقه لاجیم
298
286
FA
فرهاد
قاسمی آقباش
دانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
ghasemifarhad@yahoo.com
سیدغلامعلی
جلالی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
وحید
حسینی
استادیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان،سنندج
vahidit@yahoo.com
سیدمحسن
حسینی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
hosseini@modares.ac.ir
بیورن
برگ
دکترا، دانشکده کشاورزی و جنگلداری، دانشگاه هلسینکی
10.22092/ijfpr.2012.107280
تجزیه لاشبرگهای گیاهی نقش مهمی در حاصلخیزی خاک جنگل، بهواسطه چرخه عناصر غذایی و تشکیل مواد آلی خاک دارد. تجزیه لاشبرگ، بازگشت عناصر غذایی برگها به خاک و تأمین عناصر مورد نیاز برای رشد گیاهان را بهدنبال دارد. در واقع قابلیت دسترسی عناصر غذایی بهمیزان زیادی ناشی از پویایی عناصر غذایی لاشبرگ در خاک میباشد. در این مطالعه پویایی عناصر غذایی لاشبرگ نوئل در حالت خالص و آمیخته برای تعیین این مسئله که آیا ترکیب لاشبرگ نوئل با لاشبرگ پهنبرگان در پویایی عناصر غذایی آن تأثیری دارد یا نه مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور لاشبرگ نوئل در حالتهای خالص و آمیخته با لاشبرگهای راش، پلت و توسکا در توده دستکاشت نوئل خالص با استفاده از روش Litter Bag بهمدت 400 روز در منطقه لاجیم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که اثرهای غیرافزایشی ترکیب لاشبرگها در خصوص پویایی نیتروژن، پتاسیم و منیزیم مثبت، منگنز و لیگنین بیاثر و کلسیم منفی بود. همچنین یافتههای این تحقیق نشان داد که در مورد هر سه ترکیب نوئل با پهنبرگان میزان معدنیسازی نیتروژن نسبت به نوئل خالص بیشتر بود. در حالی که میزان معدنیسازی منگنز در پایان دوره بهغیر از ترکیب نوئل با راش در بقیه ترکیبها منفی بود.
اثرهای غیرافزایشی,تجزیه لاشبرگ,لاشبرگهای آمیخته,معدنیسازی,نوئل
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107280.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107280_d5c7b46b44b934639c8cc446ad692620.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
بررسی تنوع زیستی گیاهی و خصوصیات خاک در جنگلکاریهای کاج سیاه و زبانگنجشک در منطقه الندان- ساری
312
299
FA
مریم
اسدیان
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
maryam.asadiyan23@gmail.com
سیدمحمد
حجتی
استادیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
محمدرضا
پورمجیدیان
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
m.pourmajidian@sanru.ac.ir
اصغر
فلاح
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
fallaha2007@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2012.107281
در بسیاری از مطالعات علمی به اهمیت حفظ تنوع زیستی در مدیریت پایدار جنگل اشاره ویژهای شده است. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تأثیر جنگلکاریهای کاج سیاه و زبانگنجشک بر تنوع زیستی پوشش علفی و خصوصیات خاک در جنگل الندان ساری انجام شد. درصد پوشش گونههای علفی و تعداد تجدید حیات گونههای چوبی در هر توده با استفاده از 6 پلات 20×20 متری که بصورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده بودند، اندازهگیری شد. نمونهبرداری از خاک با استفاده از روش استوانه (با قطر 8 سانتیمتری) در قسمت مرکزی هر پلات ازسه عمق 10- 0، 10 تا20 و20 تا30 سانتیمتری انجام شد. کربن، نیتروژن، اسیدیته، هدایتالکتریکی، درصد اجزای تشکیل دهندة بافت خاک و چگالی ظاهری برای هر نمونه خاک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. شاخصهای تنوع زیستی شانون – وینر و سیمپسون، شاخصهای غنای مارگالف و منهنیک و شاخصهای یکنواختی (Equitability , Evenness) با استفاده از نرمافزار PAST محاسبه شد. نتایج این تحقیق نشان داد که شاخصهای تنوع زیستی، غنا و یکنواختی برای پوشش علفی و تجدید حیات گونههای چوبی در توده کاج سیاه در مقایسه با توده زبانگنجشک بیشتر بود (5./.<p). همچنین تفاوت معنیداری در برخی از خصوصیات خاک در بین دو توده مورد بررسی مشاهده گردید (5./.<p). یافتههای این تحقیق نشان میدهد که بهرغم عقیده متداول در مورد نامساعد بودن شرایط بیولوژیکی در تودههای سوزنیبرگ ممکن است شرایط زیر تاج پوشش توده کاج برای حضور بعضی از گونههای علفی و چوبی با نیازهای اکولوژیکی مشابه در 25 سال اول کاشت مناسب باشد.
تنوع زیستی,جنگلکاری,گونههای علفی,زادآوری,خصوصیات خاک
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107281.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107281_ac3f38f0ab2639a19df37cdc23d0cd1b.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
برآورد سهم صخره و سنگ در خاکبرداری جادههای جنگلی با استفاده از رگرسیون لجستیک رتبهای و فرایند تحلیل سلسله مراتبی
323
313
FA
اسماعیل
قجر
دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس
i.ghajar@yahoo.in
اکبر
نجفی
استادیار، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس
a.najafi@modares.ac.ir
سیدعلی
ترابی
دانشیار، دانشکده فنی دانشگاه تهران
کوین
باستن
دانشیار، گروه مهندسی جنگل، دانشگاه ایالتی اورگان، کوروالیس، ایالات متحده آمریکا
10.22092/ijfpr.2016.107282
در عملیات جادهسازی نسبت سنگ موجود در خاک بهطور مستقیم روی قیمت هر مترمکعب خاکبرداری تأثیر میگذارد. بنابراین ایجاد یک چارچوب برای برآوردی قابل اعتماد از سهم سنگ پیش از طراحی شبکه جاده میتواند به مسیرهای با خاکبرداری آسانتر و در نتیجه کمهزینهتری منجر شود. هدف پژوهش حاضر آن است که با استفاده از ماهیت رتبهای تقسیمبندی مسیر به درجات سختی مختلف توسط کارشناسان بخش اجرا، سهم سنگ در خاک را بهعنوان تابعی از شیب عرصه و نوع سنگ بستر با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک رتبهای معرفی نماید. بهاینمنظور، واحدهای زمینشناسی بهوسیله فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزشدهی و بههمراه عامل شیب وارد مدل شدند. برای بررسی اثر تغییر تابع اتصال در قدرت برازش مدل، پنج نوع تابع اتصال بکار گرفته شد. بهترین نتیجه مربوط به تابع Probit بود که بالاترین ضریب تشخیص را بههمراه نتیجه مطلوب آزمون خطوط موازی ارائه نمود. برای نشان دادن قابلیت بکارگیری روش پیشنهادی برای پهنهبندی سهم سنگ، مدل ساخته شده در بخشی از جنگلهای کوهستانی شمال ایران پیادهسازی شد.
شبکه جاده جنگلی,هزینههای خاکبرداری,برونزدگیهای سنگی,دامنه سنگلاخی
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107282.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107282_1847edeb82ba570693c80bdcef4f2474.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
بررسی اثرهای جنگلداری شهری از نظر اقتصاد انرژی (مطالعه موردی: شهر همدان)
333
324
FA
الهام
مالمیر
دانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان.
guilane_woody_m@yahoo.com
تیمور
رستمی شاهراجی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان
tsharaji@gmail.com
رخشاد
حجازی
مربی، دانشکده فنی و مهندسی و علوم دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
rokhshad47@yahoo.com
10.22092/ijfpr.2012.107295
افزایش جمعیت و گسترش شهرها، تأثیرهای منفی بر تغییرات دمایی از طریق استفاده روزافزون از انرژی به سلامت جسمی و روانی شهرنشینان وارد کرده است. یکی از راهحلهای مؤثر، حفظ و گسترش جنگلهای شهریست که تا حدودی تأثیر منفی ناشی از افزایش هزینههای انرژی و افزایش دمای شهرها را جبران میکند. در مطالعه حاضر، بهمنظور بررسی اثرهای اقتصادی جنگلداری شهری (فضای سبز)، 384 پرسشنامه توزیع شد و نتایج حاصل از این تحقیق با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نشان داد که جنگلداری شهری (فضای سبز)، اثرهای مفیدی را در هزینه انرژی به دنبال دارد؛ براساس ضریب تعیین (R<sup>2</sup>) محاسبه شده، 56 درصد از تغییرات متغیر وابسته (وجود جنگلداری شهری و به عبارتی تراکم فضای سبز) توسط سه متغیر ساعات روشن کردن کولر، بیشترین انرژی مصرف شده و هزینه انرژی در فصل گرما تبیین و پیشبینی میشود؛ در نهایت، رابطه ریاضی بین جنگلداری شهری و فاکتورهای اقتصادی بدست آمد که این رابطه نشان داد با افزایش جنگلداری شهری، هزینهها در بخشهای مختلف کاهش مییابد.
جنگلداری شهری,دما,انرژی,همدان,اقتصاد
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107295.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107295_3a14d96cc29e0ae4135aa59eaec14583.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
تأثیر جنگلکاری با گونههای توسکا قشلاقی (.Alnus glutinosa (L.) Gaertn) و کاج تدا (.Pinus taeda L) روی فعالیت و زیتوده میکروبی خاک (مطالعه موردی: منطقه گیسوم- غرب استان گیلان)
345
334
FA
علی
صالحی
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
asalehi@guilan.ac.ir
محمد
متینیزاده
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
mohamadmatinizadeh@yahoo.com
جلوه
تمجیدی
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگل شناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان
10.22092/ijfpr.2012.107304
خواص زیستی خاک مناسبترین شاخص برای تعیین کیفیت خاک میباشد، زیرا با چرخههای غذایی، تنفس خاک، زیتوده میکروبی و فعالیت آنزیمهای خاک ارتباط دارند. این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر دو توده همسال و مجاور هم، کاج تدا (<em>Pinus taeda</em> L.) و توده طبیعی توسکای قشلاقی (<em>Alnus glutinosa</em> (L.) Gaertn.) بر فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز و زیتوده میکروبی و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در غرب استان گیلان انجام شد. در این دو توده از دو عمق 10-0 و 10 تا 20 سانتیمتری نمونه خاک برداشت شد. فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز و زیتوده میکروبی با استفاده از واکنش با سوبسترا و توسط اسپکتروفتومتر سنجش گردید. بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری و حقیقی، درصد رطوبت، pH، کربن آلی، ازت کل، فسفر قابل جذب و پتاسیم محلول نیز در این دو توده بررسی شد. نتایج نشان داد که آنزیم دهیدروژناز و اورهآز، زیتوده میکروبی، کربن، ازت و پتاسیم در بین دو توده اختلاف معنیداری داشت که مقدار آنزیمهای اورهآز و دهیدروژناز و همچنین میزان زیتوده میکروبی، کربن آلی و ازت در توده طبیعی توسکا بیشتر از توده دست کاشت کاج تدا بود. غلظت همه آنزیمهای اندازهگیری شده با زیتوده میکروبی، کربن آلی، ازت، pH، پتاسیم، بافت و تخلخل خاک همبستگی معنیدار را نشان دادند. براساس نتایج این تحقیق میتوان عنوان نمود که توده توسکای قشلاقی نسبت به کاج تدا شرایط مناسبتری را برای تولید مواد آلی، زیتوده میکروبی و فعالیت میکروارگانیسمهای خاک فراهم آورد.
آنزیمهای خاک,میکروارگانیسم,توسکای قشلاقی,کاج تدا
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107304.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107304_3ea7220dd3a9d0e4c267dcbb2470bef1.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
1735-0883
2383-1146
20
2
2012
06
21
عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر توسعه صنوبرکاری در استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان صومعهسرا)
356
346
FA
کامبیز
علیزاده انارکی
دانشجوی کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
k-alizadeh@rifr-ac.ir
فرهاد
لشگرآرا
استادیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
هادی
کیادلیری
استادیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
10.22092/ijfpr.2012.107350
در تحقیق حاضر عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر توسعه زراعت چوب صنوبر در شهرستان صومعهسرا بررسی شده است. اجرای تحقیق بهصورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری را 200 خانوار از صنوبرکاران در سال 1389- 1388 در شهرستان صومعهسرا با حداقل سطح زیر کشت 3 هکتار تشکیل میداد. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی ساده و برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره خطی در مدل بدست آمده نشان داد که اولین سال کشت صنوبر، مدت زمان (ساعت) شرکت در کلاسهای آموزشی، مقدار استفاده از تسهیلات دولتی و اولین سطح زیرکشت صنوبر در مجموع 17/5 درصد واریانس توسعه زراعت چوب صنوبر را تبیین میکنند.
عوامل اقتصادی و اجتماعی,توسعه,زراعت چوب,صنوبر,استان گیلان
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107350.html
https://ijfpr.areeo.ac.ir/article_107350_bbcb0bfc19154e79479caa16739ed3ac.pdf