unavailable
unavailable
بادام (Pruns dulcis (Mill) D. A. Webb) یکی از درختان باغی مناسب جهت کاشت در عرصههای منابع طبیعی و اراضی تخریب شده میباشد. در این تحقیق بذر 23 ژنوتیپ بادام از مناطق مختلف استان جمعآوری شد و در نهالستان ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی مهندس یونسی (خسبیجان) که در 50 کیلومتری غرب اراک قرار دارد، کشت شد. نهالهای 14 ژنوتیپ برتر بادام جهت اجرای آزمایش جنگلکاری در شرایط دیم، به عرصههای بکر بالادست همین ایستگاه منتقل و در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی کشت شدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که ژنوتیپ شماره 3 با متوسط ارتفاع 116/3 سانتیمتر دارای بیشترین رشد طولی و ژنوتیپهای شماره 9 و 11 با ارتفاع بهترتیب برابر 59/5 و 64/3 سانتیمتر دارای کمترین رشد طولی میباشند. همچنین، ژنوتیپ شماره 3 با متوسط قطر 24/97 میلیمتر و ژنوتیپ شماره 14 با متوسط قطر 10 میلیمتر بهترتیب دارای بیشترین و کمترین رشد قطری میباشند. در ضمن، رشد قطری ژنوتیپهای شماره 2، 4 و 5 قابل توجه بود. مقایسه میانگین درصد زندهمانی ژنوتیپهای بادام نشان میدهد که ژنوتیپ شماره 1 با درصد زندهمانی 79/8 دارای کمترین تلفات و ژنوتیپهای شماره 7، 10 و 11 با درصد زندهمانی بهترتیب برابر 46/7، 49 و 48/3 دارای بیشترین تلفات میباشند. در ضمن، ژنوتیپهای شماره 8، 4 و 6 با درصد زندهمانی بهترتیب برابر 73/3، 71/8 و 70/8 دارای تلفات کمتری نسبت به سایر ژنوتیپهای بادام پس از ژنوتیپ شماره 1 میباشند. از میان 14 ژنوتیپ مورد آزمایش، هفت ژنوتیپ زیر جهت جنگلکاری اراضی کمبازده مناطقی از استان مرکزی و سایر استانهای با خصوصیات رویشگاهی همانند ایستگاه خسبیجان و در شرایط دیم یا حداقل آبیاری در دورههای خشکسالی پیشنهاد میشوند: ژنوتیپهای شماره 1، 5 و 6 با مبدأ بذر شهرستان اراک و ژنوتیپهای شماره 2، 3 و 7 با مبدأ بذر شهرستان خمین و ژنوتیپ شماره 4 با مبدأ بذر دلیجان.
این تحقیق در قالب دو آزمایش انجام گرفته است. در آزمایش اول ژنوتیپهای G1 و G2 از گونه اهلی بادام تلخ (Prunus dulcis var. amara) با مبدأ نجفآباد اصفهان و یک اکوتیپ (E1) از گونه بادامک (Amygdalus scoparia) با مبدأ سمیرم اصفهان در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده و در سه تکرار مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای اصلی شامل پنج درصد رطوبت خاک (7، 10، 13، 16 و 20) و تیمارهای فرعی شامل دو ژنوتیپ بادام اهلی و یک اکوتیپ بادام وحشی فوق بودند. آزمایش دوم نیز مشابه آزمایش اول بود، با این تفاوت که اکوتیپ بادامک بهجای سمیرم اصفهان از پاوه کردستان (E2) جمعآوری شده بود و ژنوتیپهای بادام اهلی شامل G4، G5 و G6 بودند. خصوصیات کمی و فیزیولوژیکی مورد اندازهگیری بادام شامل ارتفاع، قطر یقه، وزن خشک (برگ، ساقه و ریشه)، ضخامت و تعداد برگ، تعداد شاخههای فرعی، میزان پرولین برگ و وضعیت روزنههای برگ بودند. گرچه بین گونه بادامک (اکوتیپ سمیرم) و دو ژنوتیپ بادام تلخ در آزمایش اول از نظر ارتفاع، وزن خشک (برگ، ساقه و ریشه) و قطر یقه اختلاف معنیداری مشاهده شد، ولی آزمایش نشان داد که بردبارترین آنها ژنوتیپ G1 است. در آزمایش دوم، بین اکوتیپ بادامک و سه ژنوتیپ بادام تلخ از نظر ارتفاع، وزن خشک ریشه و تعداد برگ اختلاف معنیدار دیده میشد. در این آزمایش نیز مشخص شد که رشد طولی نهال بادامک بیش از ژنوتیپها میباشد و میان ژنوتیپها از نظر رشد طولی اختلاف معنیدار بهچشم میخورد. همچنین، ژنوتیپ G6 دارای بیشترین و اکوتیپ E2 و ژنوتیپ G5 دارای کمترین ریشهدوانی بودهاند. بهطور کلی، میان گونهها و ژنوتیپهای بادام از نظر میزان ریشهدوانی، اختلاف بیشتری در مقایسه با بخش هوایی بود. بردبارترین اکوتیپها بهترتیب G6 و G4 بودند.
جهت دسترسی به مناسبترین زمان جنگلکاری و روشهای انتقال نهال زربین، تعداد 1600 اصله نهال گلدانی و ریشهلخت در دو فصل پاییز و بهار به روش طرح آماری کرتهای خرد شده که عوامل اصلی فصل کاشت، پاییز و اوایل بهار (15 آذر ماه و 25 اسفند ماه) و عوامل فرعی روشهای انتقال نهال، گلدانی و ریشهلخت بودند که در قالب بلوکهای کامل تصادفی کشت گردید. هزینههای تولید مورد بررسی و نهالهای کاشته شده از نظر درصد زندهمانی، رشد ارتفاعی و رشد قطری یقه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده بهشرح زیر است: 1- بر اساس جدول آنالیز واریانس صفات مورد اندازهگیری، بین فصول کاشت و روشهای انتقال نهال با گلدان و ریشهلخت و اثر متقابل بین آنها اختلاف معنیداری وجود دارد. 2- کشت بهاره گلدانی با 87/36 درصد بیشترین درصد زندهمانی را داشته است. 3- از نظر رشد ارتفاعی و رشد قطری یقه با توجه به آزمون میانگینها اختلاف معنیداری بین آنها وجود دارد. کشت بهاره گلدانی از شرایط رویشی بهتری برخوردار است. 4- هرچند که هزینههای تولید نهال ریشهلخت کمتر از تولید نهال گلدانی است، ولی بهعلت درصد زندهمانی کم و هزینههای مجدد تولید و واکاری نهالها از نظر اقتصادی هم کشت بهاره گلدانی را میتوان برای منطقه مورد نظر توصیه نمود.
جوانهزنی و زندهمانی کم رویانهای بذرهای ارس یکی از مهمترین مشکلات جنگلکاری این گونه درختی میباشد. صرف نظر از مشکلات موجود در روشهای تکثیر جنسی این گونه، از آنجایی که تاکنون موفقیتی نیز در ریشهدار کردن قلمههای ارس حاصل نشده، به ریزازدیادی ارس در شرایط in vitro اقدام گردید. به این منظور، از سرشاخههای سبز درختان 8-10 ساله ارس (دارای برگهای سوزنی) نمونههایی به طول 10 – 15 میلیمتر جمعآوری گردید و پس از سترونسازی در 7 نوع محیط کشت (MS و 6 محیط MS که محتوی نیتروژنی آن تغییر داده شده است) حاوی غلظتهای مختلفی از BAP, Kin, IBA, NAA, 2,4-D کشت گردید. سپس، محیطهای کشت در یک اتاقک رشد با دمای 25 درجه سانتیگراد (روزانه) و 15 درجه سانتیگراد (شبانه)، 12 ساعت نور 2000 – 2500 لوکس و رطوبت 75 % نگهداری شدند. نتایج نشان میدهد که نهتنها تیمارهای هورمونی، بلکه تیمارهای ازتی نیز روی کالزایی تاثیرات مهمی میگذارند، بهطوریکه بهترین شرایط برای رشد کالوس، محیطهای کشت فاقد نیترات پتاسیم و دارای ml/l 100 گلوتامین و نسبت هورمونی بیش از یک BAP/D-4،2 است. بهعلاوه، فصل جمعآوری نمونههای گیاهی نیز عامل مهمی در محدودیت کالزایی است، بهطوریکه کالزایی در نمونههای پاییزی بهتر از نمونههای بهاری میباشد. در هیچیک از تیمارهای هورمونی در محیط MS شاخهزایی صورت نگرفت، ولی تیمارهای غذایی، MS تغییر یافته، باعث تشکیل اندام گردید، بهطوریکه با حذف منبع نیترات آمونیوم از محیط MS نهتنها رشد جوانه جانبی اولیه بلکه تشکیل جوانههای نوپدید بهصورت مستقیم از پهنک برگ و از کالوس مشاهده شد.
استفاده از درختان و درختچهها بهعنوان منبع غذایی در اکثر مناطق بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک و در طول فصل خشک سال مورد توجه میباشد. این بررسی در مورد هفت رقم صنوبر، سه کلن از دورگههای اروپا- امریکایی Populus X euramericana، دو کلن از گونه Populus deltoides و دو گونه بومی شامل تبریزی Populus nigra و پده Populus euphratica با هدف تأمین علوفه مورد نیاز دام و بهدنبال آن کاهش فشار دام بر عرصه مراتع کشور بهاجرا درآمد. اندازهگیری تولید وزن تر برگ و شاخههای غیرخشبی در طی سه دوره برداشت و در سال نشان داد که از میان ارقام مختلف صنوبر کلنهای P. e. 561/41,P.e. triplo و missoriensis.P. d بهترتیب 18/02 ، 17/65 و 16/64 تن در هکتار بیشترین تولید را داشتهاند و اختلاف معنیداری را در سطح 5 درصد نشان میدهند. همچنین، نتایج حاصل از اندازهگیری صفات رویشی تعداد برگ، وزن برگ، وزن ساقه، تعداد جستها، قطر ساقه اصلی و ارتفاع ساقه اصلی طی دو سال متوالی نشان داده است که کلن P. e. 561/41 با 401 برگ ، 293 گرم وزن برگ، 180/7 گرم وزن ساقه و 24 جست در گروه اول قرار داشته است. از نظر درصد زندهمانی نیز ارقام 42/78 .P. n و P. e. 561/41 بهترتیب با 88 و 85 درصد بیشترین زندهمانی را در طی دو سال و شش دوره برداشت داشتهاند. استفاده از درختان و درختچهها بهعنوان منبع غذایی در اکثر مناطق بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک و در طول فصل خشک سال مورد توجه میباشد. این بررسی در مورد هفت رقم صنوبر، سه کلن از دورگههای اروپا- امریکایی Populus X euramericana، دو کلن از گونه Populus deltoides و دوگونه بومی شامل تبریزی Populus nigra و پده Populus euphratica با هدف تأمین علوفه مورد نیاز دام و بهدنبال آن کاهش فشار دام بر عرصه مراتع کشور بهاجرا درآمد. اندازهگیری تولید وزن تر برگ و شاخههای غیرخشبی در طی سه دوره برداشت و در سال نشان داد که از میان ارقام مختلف صنوبر کلنهای P. e. 561/41,P.e. triplo و missoriensis.P. d بهترتیب 02/18، 65/17 و 64/16 تن در هکتاربیشترین تولید را داشتهاند و اختلاف معنیداری را در سطح 5 درصد نشان میدهند. همچنین، نتایج حاصل از اندازهگیری صفات رویشی تعداد برگ، وزن برگ، وزن ساقه، تعداد جستها، قطر ساقه اصلی و ارتفاع ساقه اصلی طی دو سال متوالی نشان داده است که کلن P. e. 561/41 با 401 برگ، 293 گرم وزن برگ، 7/180 گرم وزن ساقه و 24 جست در گروه اول قرار داشته است. از نظر درصد زندهمانی نیز ارقام 42/78 .P. n و P. e. 561/41 بهترتیب با 88 و 85 درصد بیشترین زندهمانی را در طی دوسال و شش دوره برداشت داشتهاند.
هدف از اجرای طرحهای سازگاری درختان غیربومی تعیین نتایج ارزشمند معرفی گونههای مناسب جهت استفاده در برنامههای جنگلکاری است. این تحقیق در جنگلهای مرطوب میانبند نکا (ونمک) و در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار و 13 تیمار از گونهها و مبادی مختلف سوزنیبرگ شامل کاج جنگلی (Pinus sylvestris) با مبادی یوگسلاوی، ارمنستان و اسپانیا، پیسهآ (Picea abies) با مبادی یوگسلاوی، کلاردشت و لاجیم، کاج زرد (Pinus ponderosa) با مبدأ آمریکا، کاج سیاه (austriaca var.(Pinus nigra با مبدأ اطریش، دو گونه نراد (Abies nordmaniana & Abies bornmulleriana) با مبدأ ترکیه، دوگلاس (Pseudotsuga menzeisii) با مبدأ آمریکا و گونه سدروس (Cedrus deodara) با مبدأ پاسند ازسال 1371 مورد مطالعه قرارگرفت. میانگین درصد زندهمانی، میانگین ارتفاع، میانگین قطر یقه، میانگین قطر برابر سینه و میانگین درصد طبقات کیفی (خوب، مناسب، ضعیف و نامناسب) پس از اندازهگیریهای سالیانه در هر یک از کرتهای آزمایشی بهعنوان متغیر تعیین گردید و پس از پایان سال دهم مورد آزمون آماری قرار گرفت. همچنین با حفر و تشریح پروفیل درسطح عرصه، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مورد مطالعه قرار گرفته و ویژگیهای اقلیمی آن نیز بر اساس آمار آب و هوایی دهساله ایستگاه هواشناسی ونمک (78-1369) تعیین گردید. بررسی نتایج صفات کمی و کیفی تیمارهای مختلف سوزنیبرگ نشان داد که پس از پایان مدت دهسال از اجرای طرح تحقیقاتی اختلاف معنیداری میان تیمارهای مختلف از لحاظ هریک از صفات کمی و کیفی در سطح یک درصد وجود دارد. با توجه به تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از صفات کمی و کیفی (میانگین درصد زندهمانی، میانگین ارتفاع، میانگین قطر یقه، میانگین قطر برابر سینه، میانگین درصد طبقات کیفی) و مشاهدات زمینی میتوان گفت که تا این مرحله گونه Pinus sylvestris (با مبدأ یوگسلاوی) از بهترین وضعیت برخوردار بوده و پس از آن گونههای Pinus sylvestris (با مبداء ارمنستان)، Pinus ponderosa (با مبداء آمریکا) و Pinus nigra var. austriaca (با مبداء اطریش) نتیجه قابل قبولی را ارایه کردند.
unavailable